جناب محمدحسین جعفریان در تهران امروز و تمجید از یک دیپلومات صاحب!
زندهباد آقاي دكتر مرتضي صفاري نطنزي!
محمدحسين جعفريان
تهرانامروز
نميدانم كتاب «جانستان كابلستان» رضا اميرخاني را خواندهايد يا نه؟ اين كتاب يادداشتهاي سفر اوست به افغانستان. يكي از تلخترين بخشهاي كتاب فصل مراجعه او به كنسولگري كشورمان در شهر هرات است. رضا با همسر و بچهاش راهي اين سفر شده و در اين بخش كتاب نقل ميكند چون ميخواسته به تنهايي عازم شمال افغانستان شود، به كنسولگري مراجعه كرده تا ببيند آنها براي ماندن همسرش در غياب او در هرات چه كمك و مشورتي ميدهند.
باري از هفتخوان ميگذرد تا خلاصه يك كارمند حاضر ميشود به ملاقات او بيايد و بعد هم دست به سرش ميكنند و مابقي قضايا! دردسرتان ندهم. آن قسمت كتاب را كه ميخواني و غربت اين زن و شوهر و پناهآوردنشان به ساختماني كه پرچم ايران بر فراز آن افراشته است را در آنجا تصور ميكني و رفتار هموطنان وزارتخارجهاي را، اشكت درميآيد.
من كه طعم اين برخوردهاي سرد و تحقيرآميز را بسيار چشيدهام و خاطرات فراواني در اين مقوله دارم، هنگام خواندن اين بخش خاطرات رضا، بيشتر متاثر شدم. باري با اين اوصاف و سوابق، حق بدهيد وقتي در خبرها خواندم سفير كشورمان در اسپانيا در حالي كه عازم ايران بوده، برنامه سفرش را تغيير داده و از مادريد براي ديدن «آمنه بهرامي» به بارسلون رفته، سخت حيرت كنم. يعني برق سهفاز از كلهام پريد! شما نميدانيد اين عزيزان چه كبكبه و دبدبهاي دارند و اين رفتار خاكسارانه چقدر غنيمت است.
باري، «آمنه بهرامي» يك دختر جوان هموطن است كه يك خواستگار جاهل به صورتش اسيد پاشيد و او هم با وجود حكم قصاص از حقش گذشت. قرار بود برخي افراد و دستگاهها كمكش كنند تا درمان شود اما وقتي براي پيگيري به اسپانيا رفته و بستري شده، طبق گفته خودش همه رهايش كرده و آنجا به خاطر نداشتن هزينه بيمارستاني كه در آن بستري شده، بدجور گرفتار آمده بود.
خبرش را بعضي روزنامهها نوشتند. گويا پس از انعكاس اين بيمهري، آقاي دكتر مرتضي صفاري نطنزي، شخصا به وي تلفن ميكند و بعد هم ميآيد بارسلون و چند هزار يورو هزينه اوليه را پرداخت ميكند و قول رفع مشكل آمنه و پيگيري كارهايش در ايران را هم ميدهد.
باري در مقايسه با رفتار سفارتخانهها و سفراي غربي با اتباعشان كه ميبينيد در سرتاسر جهان پيگير كوچكترين مسائل و مشكلات آنها هستند، شايد اين رفتار چندان هم عجيب نباشد اما در قياس با سوابق رفتار همنوعان جناب آقاي صفاري در پستهاي مشابه، ايشان خدا ميداند كه كاري كارستان كرده و بايد مجسمهاش را بسازند و در وزارتخارجه بزنند. انشاءالله همه سفرا چنين باشند و پيگير حال هموطنانشان در بلاد غربت. دمت گرم جناب آقاي دكتر مرتضي صفاري نطنزي!