رضا امیرخانی نویسنده نام آشنای این اثر نوشته خود را در 17 سرفصل ارائه می دهد که شامل مقدمه نیز می شود. این کتاب نیز چون دیگر نوشته های وی نه تنها خالی از بیان طنز گونه نیست بلکه در کل برپایه طنزی تلخ نگاشته یافته است.
امیرخانی در مقدمه کتاب به تعریف کلیدواژه این اثر می پردازد و کلمه "سه لتی" را که معادلی است برای جایگزینی مدیر دولتی معنا می کند.
سپس در قسمت بعد که به نام "درآمد" نگاشته است کمی از پیشینه خود و کتاب سابقش "نشت نشا" حرف می زند و این کتاب را مقدمه ای بر کتاب قبلاً نوشته خود قلمداد می کند.
در ادامه در فصلی به نام "قانان" بر قوانین حاکم بر اجتماع در عرصه های مختلف نقد وارد کرده و می نویسد این قانون ها بیشتر کار را بر مردم سخت می کند تا آسان و از همین روست که قانون گریزی رخ می دهد، در صورتی که در ممالک پیشرفته رعایت قانون کار را سرعت می بخشد و آسان می کند.
نویسنده تحت عنوان "بی کارآفرین" به مشکلات کارآفرینی در کشور می پردازد و با مثال هایی انواع کارآفرینی که به شکست انجامیده است را بررسی می کند و دست مدیر دولتی و نفتی را در همه آن ها نشان می دهد.
" منطق آزاد" که همان منطقه آزاد است مسئله دیگری است که امیرانی روی آن دست گذاشته و با مقایسه مناطق آزاد تجاری ما با شیخ نشینانی چون دبی به خوبی روشن می کند که این ره که می رویم به ترکستان است.
مسئله فرهنگ اما از نگاه خالق این سیاهه دور نمانده و فصلی مجزا به آن اختصاص داده است. وی فرهنگ را نیز زخم خورده مدیریت "سه لتی" می داند و نوشته های بسیاری را که تحت نام های مختلف به چاپ رسیده را " نه عامه پسند و نه خاصه پسند" بلکه فقط مسئول پسند می داند. امیرخانی تاکید می کند که تنها فرهنگ نوشتاری نیست که آسیب دیده، بلکه به طور کلی کارهای فرهنگی من جمله فیلم، کتاب و.... از مخاطب اصلی اش یعنی مردم فاصله گرفته و به دامان دولت پناه برده است.
در ادامه در فصل " کدام استقلال، کدام پیروزی" پیشینه این دو باشگاه را مورد نظر قرار داده و بلایایی که مدیران نفتی بر سر این دو باشگاه آورده اند را شرح می دهد.
دولتی شدن نفت و نه ملی شدن آن و تفاوت بسیار زیادی که بین این دو مقوله هست از نگاه تیزبین نویسنده پنهان نمانده و در فصل " صنعت دولتی شدن نفت" به آن پرداخته است.
در فصل " حزب درپیت" تاریخچه شکل گیری دو حرب معروف آمریکایی یعنی جمهوری خواه و دموکرات را بیان می کند و مشکلات فقدان تحزب واقعی در ایران را بیان می دارد.
" ریاست نفتی" و نه مدیریت دیگر معزل نظام ماست که در این کتاب بیان می شود. ریاستی که معیار درستی برای سنجش عملکردش وجود ندارد و ریاستی که افق ندارد و پس از سپری کردن چند سال هرکجا که باشد همان جا هدف خواهد بود.
امیرخانی به اقتصاد هم تلنگری زده و در فصل" آنچه خوبان همه دارند، ما هم داریم!" برخی مسائل اقتصادی را بررسی می کند از جمله رشد عرضی به جای رشد طولی و سیستم توزیع.
در ادامه بحث اقتصادی و در فصل" جمهوری اسلامی پاکستان" علل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را بررسی می کند و عنوان می کند که این فروپاشی دولتی بود نه مردمی و علت اصلی آن اقتصاد سراسر دولتی شوروی بود و نقبی می زند به اقتصاد خودمان و اینکه دور نیست اقتصاد ما نیز- نظام ما نیز- دچار همین فروپاشی شود و بنابراین خصوصی شدن اقتصاد و بخش خصوصی فقط به دلایل اقتصادی به استقرار نظام بیشتر کمک خواهد کرد تا شبکه مدیران سه لتی.
در مقام ارائه راهکار نویسنده معتقد است که به جای اقتصاد دولتی، لزوماً نباید به اقتصاد آزاد به شیوه مرسوم غربی پناه برد. او می نویسد اقتصاد اسلامی از دل کار اقتصادی مسلمانان در می آید، نه از حجره های حوزه و نه از کلاس های دانشگاه.
سپس افق زود رس را دست و پاگیر قلمداد کرده و خاطرنشان می شازد که افق باید دم دستی نباشد بلکه دوردست ها را نشانه برود تا بتوان سبک زندگی را با توجه به آن ساخت و اصلاح کرد. همچنین نویسنده تذکر می دهد که شیوه توسعه ایرانی باید بومی باشد و حتماً با شیوه توسعه چینی یا ژاپنی یا حتی مالزیایی از بیخ تفاوت دارد.
امیرخانی دنیای اطلاعات را نیز مورد توجه قرار می دهد و هشدار می دهد که دنیای پیش رو به طور کلی با دنیای گذشته تفاوت دارد و ما باید در تعیین افق، این مسئله را لحاظ کنیم که افق مورد نظر ما با دنیای اطلاعاتی و مجازی نسبت وثیق داشته باشد، دنیایی که گوگل اوین شرکت آن بود.
در آخر امیرخانی خواننده را تشویق می کند به ارزیابی کار خود، به امید نداشتن به شیر نفت، به کار را فروختن و نه زمان را، اینکه هرکس از این نفت بهره برد باید پاسخگو باشد که در قبالش چه کرده است و در کل ناامیدی از دولت به معنای عام و امید به ملت و جوانان.
متن کتاب:
اقتصاد اسلامی که برخی خود را تئوریسین آن می دانند و مدام هم نظریه پردازی می کنند، اصالتاً مانند سایر علوم انسانی، نه در حجره های حوزه و نه در کلاس های دانش گاه ساخته نمی شود. اقتصاد اسلامی، محصول کار اقتصادی مسلمانان، زیر نگاه تیزبین منتقد و محقق مسلمان است. این گونه اقتصاد اسلامی ساخته می شود.
در همين رابطه :
. ماخذ: رویشنیوز
|