تاريخ انتشار : ٤:٥٩ ٢٢/٩/١٣٩٦

بازتاب‌های برنامه‌ی چشم شب روشن و موضوع کپی‌رایت و کتاب صوتی #۶ (فیلم گزیده۵+نگاه جناب محمدصادق علی‌زاده در صبح نو۴+...)
 ۱-خبرگزاری ایلنا: 

http://www.ilna.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%87%D9%86%D8%B1-6/568880-%D8%B7%D8%B1%D8%AD-%DA%AF%D8%B1%D9%86%D8%AA-%D8%A8%D9%87-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%B1%D8%B3%D8%AF-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%B5%D8%A8%D8%AD-%D8%AF%D8%B1-%D9%84%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%86-%DA%86%D8%A7%D9%BE-%D8%B8%D9%87%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D9%85-%DA%A9%D9%BE%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF

به گزارش ایلنا، در ابتدا صالح علا امیرخانی را از فحول نویسندگان معرفی کرد که کتاب‌های او بسیار تجدید جاپ شده و بیان کرد او را خیلی دوست دارد.

سپس رضا امیرخانی در پاسخ به کاشفی که خودش را چگونه تعریف می‌کند، گفت: اینکه انسان از خودش بخواهد تعریف بدهد سخت است. چون ابتدا باید سر برگرداند و ببیند مردم درباره او چه می گویند. بعد از 40 سال، اصولا انسان تغییرات زیادی می کند. من قبل از این سن به عنوان تغییرات عمده بودم، اما حالا به تغییرات کوچک راضی هستم.

ابتدا می‌خواستم جهان را تغییر بدهم و حالا از تغییرات کوچک در خودم خوشحال می‌شوم!

وی افزود: ابتدا دوست داشتم جهان را تغییر بدهم و ادبیات را از همین رو انتخاب کرده بودم. اما آرام آرام به اجتماع و جامعه خودم رسیدم و... حالا اگر این تغییرات کوچک فقط در خودم اتفاق بیفتد خیلی خوشحال می شوم.

نویسنده «ارمیا» درباره حضور کتابهایش در عرصه بین المللی توضیح داد: راه همواری برای این موضوع پیش روی من نبوده است و برخی از کتابهایم فرصت داشته اند که به زبان‌های دیگری ترجمه شوند. سفرهایی برای این کار داشتم سعی کردم با ناشران مختلفی گفتگو کنم و بازارهای جهانی را بشناسم.

اگر کتابی در کتابفروشی‌ها نباشد پس منتشر نشده است

امیرخانی ادامه داد: یک تعریف چند سال است به ذهن من رسیده و فکر می‌کنم درباره آن ابتدا باید به یک نگاه مشترک و تازه برسیم. معمولا کتاب را به عنوان چیزی که دورش جلد و داخلش تعدادی کاغذ و یک محتوا دارد می‌شناسیم. اما برای من از وقتی به صنعت نشر بیشتر دقت کردم، تعریف دیگری دارد. کتاب کالایی است که در قفسه کتابفروشی‌ها یافت می‌شود. بنابراین انتشار کتاب به معنای راه یافتن آن به کتابفروشی‌ها است.

وی یادآور شد: از آن کتابهایی که شکل کتاب دارند اما منتشر نشده اند زیاد دارم. مثل خیلی از دوستان کتابهایی دارم که منتشر شده اما هیچکس آنها را نخوانده یا به هیچ قفسه کتابفروشی راه پیدا نکرده است. یکی دو تا از کتابهایم بخت یار بوده اند و توانسته اند به یکی دو زبان منتشر شوند و توی کتاب فروشی ها یافته اند. این یک تعریف کلیدی است و اگر ما درباره هر طرحی در ترجمه به زبان های دیگر صحبت می کنیم، غایت قصوای نظرمان نه همان ابتدای نظرمان باید این باشد که کتاب را در کتابفروشی های آن کشور ببینیم.

طرح گرنت که دولتمردان امروز به دنبالش هستند به جایی نمی‌رسد

مولف «من او» تصریح کرد: وگرنه طرح هایی مثل گرنت یا دیگر طرحهایی که امروز دولتمردان ما به دنبالش هستند به نظر می رسد خیلی به جایی نرسد.

وی افزود: یک تجربه خیلی خوبی از «من او» به زبان روسی انجام و دو بار در این کشور منتشر شد و نزدیک به چاپ سوم هستیم. این یک اتفاق خوب است، چون ما کشوری هستیم که ادبیات معاصر ما را کمتر می شناسند. اخیرا هم چاپ دوم این کتاب به زبان عربی در لبنان منتشر شد که بخشی از این اتفاق مایه خرسندی است اما بخش دیگر آن خیلی خوشایند نیست.

کتابی صبح در لبنان چاپ و ظهر در قم کپی‌برداری می‌شود

امیرخانی تأکید کرد: با ناشر روسی ام تعامل خوبی داشتم اما با ناشر لبنانی ام خیر. وقتی به او زنگ می زنم و می پرسم بهتر نبود از من اجازه می گرفتی یا به حقوق من و ناشرم فکر می کردی، به من جواب می دهد که صبح در لبنان کتاب چاپ و ظهر در قم کپی برداری می شود، تو چطور توقع داری من به تو حق التالیف بدهم؟! من کاملا خلع سلاح شدم و دیگر حرفی برای گفتن نداشتم.

قوانین ما نمی‌تواند ما را در گفتگوی مستمر با جهان نگه دارد

نویسنده «از به» تصریح کرد: بخشی از این موضوع تلاش من و حضرت‌عالی است تا کتاب‌هایمان به زبان های دیگر برسد اما بخش دیگری از این اتفاق به قوانین برمی گردد و تا قوانین ما نتواند ما را در گفتگوی مستمر با جهان نگه دارد، ما نمی توانیم موفق باشیم.

وی افزود: هیچ کدام از کتاب‌های دیگرم تجربه موفقی برای چاپ به زبانهای دیگر نداشته‌اند. مثل مجموعه داستانی که در بوسنی چاپ شده یا «ارمیا» سال‌ها پیش در استانبول به چاپ رسیده است. من با نماینده فرهنگ ترکیه در نمایشگاه کتاب فرانکفورت جلسه گذاشتم و گفتم من هم حقوقی دارم. اما او پاسخ داد بر چه مبنایی صحبت می‌کنی؟ کشور شما این قانون را نپذیرفته است. من هم ساکت شدم.

بدون رعایت حقوق مولف چطور توقع داریم بازار جهانی ما را به رسمیت بشناسد؟

امیرخانی با بیان اینکه ما تا قوانین نشرمان را طوری تغییر ندهیم که بتوانیم با دنیا صحبت کنیم، اتفاق تازه ای در ترجمه کتاب نمی افتد، اظهار کرد: وضعیت کشور ما در جهان خوب نیست. ما به عنوان کشوری که داعیه اخلاق داریم و دوست داریم اخلاق مدار باشیم یا خودمان را اخلاق مدار بنماییم، در بحث قوانین حقوق مولفان، قسمت خارجی آن را رعایت نمی کنیم و هر کتابی در دنیا چاپ می شود آن را بدون رعایت حقوق مولف و ناشر آن در کشور مبدا، در ایران چاپ می کنیم. در این فضا خیلی نباید انتظار داشته باشیم از کتابهای ما استقبال خوبی شود و بازار جهانی ما را به رسمیت بشناسد.

کاشفی خوانساری نیز به این موضوع اشاره کرد که تا طلب و احساس نیازی از سوی جهان برای شناختن ادبیات معاصر ما وجود نداشته باشد، این اتفاق ممکن نیست و حتی درکشور خود ما نیز بر مبنای اخباری که درباره یک نویسنده یا رمان منتشر می شود، برای ترجمه آن کتاب اقدام می شود. بنابراین شاید نوشتن درباره آثار در نشریات بین المللی به زبانهای دیگر بتواند آثار ما را معرفی و تقاضا نسبت به آثار ما را بیشتر کند.

نویسنده «نفحات نفت» نیز گفت: وقتی از نویسنده معروف ژاپنی پرسیدند چطور کارت به انگلیسی ترجمه شد، گفت دوست دوران جوانی‌ام در ژاپن، حسابدار یک نشر در ایالات متحده شد و من از این طریق ارتباط برقرار کردم. اما واقعیت این است که عاقبت نویسنده ای که در یک مجله خارجی قرار است کتاب ایرانی را معرفی کند، به تعامل با ایران نیازمند است.

امیرخانی یادآور شد: وقتی به ناشرم گفتم چطور شد قبول کردی در حد انتشارات خودت آثار نویسندگان خارجی را بخری و به داخل ایران بیاوری؟ گفت در یکی از نمایشگاه های بین المللی بودم، یک ناشر مسلمان شاید مصری به من گفت تو از فلان نویسنده آمریکایی کتاب چاپ کردی، چطور با او که درباره حقوق خود سختگیر است تعامل کردی؟ گفتم در کشور ما قانون کپی رایت درباره نویسندگان خارجی وجود ندارد و از آن ناشر مسلمان پاسخ شنیدم که من درباره کشورتان نپرسیدم تو چطور با او تعامل کردی؟! و..

قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان داخلی چه می‌گوید؟

امیرخانی یادآور شد: واقعا برای خود من سوال است که جواب آن ناشر لبنانی ام را چطور باید بدهم؟ بگذارید من قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان داخلی را به شکل قابل فهمی شرح بدهم. این قانون اینطور می گوید ما یک خانواده ایم که کلی فرزند داریم، من قانون گذار هم پدر شما هستم و به شما می گویم ای بچه ها در خارج از خانه، دست در جیب هرکسی که خواستید از مسلمان و بی دین گرفته تا مسیحی و... بکنید و هر چه خواستید بردارید اما وقتی به خانه آمدید، مبادا دست در جیب همدیگر بکنید! اخلاق، شرع، قانون و... روشن است شما دارید این فرهنگ را می آفرینید که به حقوق دیگران بی توجهی کنید. مگر حقوق با مرزهای سیاسی، جغرافیایی تعیین می شود؟ من فکر نمی کنم چنین چیزی باشد... ما این مسئله را باید از نظر فرهنگی حل کنیم.

وی تصریح کرد: شاید قانون گذار متوجه نباشد و نداند که با رعایت نکردن حقوق مولف خارجی چه لطمه ای دارد به فرهنگ کشور می زند. بهترین رمان خارجی را اگر یک ناشر بخواهد در ایران چاپ کند با استناد به قوانین فقط لازم است حق الترجمه بدهد. حق الترجمه بین 4 تا 7 درصد. اما اگر بدترین رمان ایرانی را بخواهد چاپ کند باید بین 10 تا 15 درصد باید حق التالیف بدهد، یعنی یک ناشر به نفعش است که بهترین رمان خارجی را چاپ کند، چرا سراغ رمان ایرانی بیاید!؟

امیرخانی اظهار کرد: فراموش نکنیم ما تولیدات عمیقمان را اینگونه از دست می دهیم. ما می گوییم اسکتبار علمی نمی خواهد کتاب علمی و دانشگاهی وارد ایران شود یا می خواهد پول زیادی از ما بگیرد. خب ما بدون پول این کتاب را به ایران می آوریم اما در عمل داریم چه می کنیم؟ داریم قیمت تولید کتاب را پایین می آوریم و می گوییم تولید کتاب کار بی قیمتی است. بنابراین مولف داخلی هیچوقت دنبال این نیست که اثر علمی تولید کند چون بهترین آثار جهان مجانی وارد ایران می شود.

مقایسه صنعت نشر با صنعت خودرو

وی ادامه داد: صنعت نشر را با صنعت خودروی داخلی مقایسه کنید. ما در صنعت خودرو نه تنها کپی رایتهای جهانی را قبول داریم بلکه با اضافه و کم کردن پیچ شیر گمرک داریم کاری می کنیم که صنعت داخلی مان سرپا بماند. اما در صنعت نشر کاملا قافیه را باخته ایم.

امیرخانی تصریح کرد: من اصلا با کنوانسیون برن کاری ندارم اما من فعلا می گویم به رساله حقوق امام سجاد (ع) بپیوندیم. آن یکی پیشکش. اگر به همین رساله بپیوندیم بسیاری از مشکلاتمان حل می شود. امروز نپیوستن ما به معاهدات جهانی حقوق مولفان باعث می شود تهاجم فرهنگی در ایران خیلی جدی تر اتفاق بیفتد. هر کار خارجی به راحتی وارد کشور شود؛ ترجمه های متعدد از کارهای نازل یا ترجمه های نازل از کارهای خوب که فراوان شاهد آن هستیم.

وی درباره زمینه کار در فضای داستانی و غیرداستانی مثل مسائل اجتماعی و علوم انسانی و استقبال از این جنس آثار در جهان اظهار کرد: نمی توان درباره جهان یکپارچه نظر قطعی داد اما وقتی ما بغداد رفته بودیم برایمان عجیب بود که برخی کارهای دکتر شریعتی ترجمه شده بود، بنابراین در عرصه اندیشه برخی از آثار ایرانی را جوامعی که اتفاقات جامعه شناختی شبیه به ایران است، مثل نگاه به توسعه، نگاه به دین و سنت و هویت امروز، حتما کارهای اندیشه ما را می پذیرند.

هیچوقت نخواستم از نوشتن به جای دیگری برسم

امیرخانی درباره اینکه چه توصیه ای برای متولیان حوزه کتاب دارد، اظهار کرد: من اولین کتابم را 22 سال پیش منتشر کرد. 22 سال زمان زیادی است تا در یک صنعت باشی و نخواهی به صنعت دیگری بروی. من هیچوقت نخواستم از این کار به کار دیگری برسم، همیشه دوست داشتم بنویسم و این را یک موهبت الهی می دانم. هیچوقت نوشتن نردبانی برای رسیدن به جای دیگر نبوده است، بلکه منتهای آرزوی من نوشتن است.

وی افزود: در این سالها حرفهایی بوده که 20 سال پیش می زدیم، 15 سال پیش می زدیم و بدترین اتفاق آن است که این حرفها تکرار شود. من دیگر حوصله خوب صحبت کردن درباره چیزهایی که یک بار 20 سال، یک بار 10 سال و یک بار 5 سال پیش گفته ام را ندارم. این اتفاق بدی است و به نظرم من خیلی چیزها باید به سرعت تغییر کند.

ماجرای دو وزیر و دو اقدام موثر

امیرخانی تصریح کرد: آقایانی که مسئولیت می گیرند باید بدانند وقت خیلی تنگ است و واقعا آدم حوصله نمی کند این را دوباره به مسئول بعدی بگوید. بعضی ها می ترسند کارهایی را انجام بدهند. یادم است وزیری داشتیم که به دنبال توسعه مطبوعات بود و طی دو سال موفق شد. وزیر دیگری فارغ از سیاستهاش تصمیم گرفت یارانه کاغذ را از اطلاعات غلط جدا کند، یعنی این را که بگوییم بر اساس این تیراژ به من کاغذ بدهید حذف کند. همه گفتند صنعت نشر ورشکسته می شود، اما چنین اتفاقی نیفتاد.

ای کاش آقای صالحی خیلی سریع مسئله حقوق مولفان را به شکل جهانی حل کند

وی تصریح کرد: من فکر می کنم وزرایمان مثل وزیر فعلی که خیلی آدم محترمی هستند فرصت کمی دارند. ای کاش آقای صالحی خیلی سریع همین مسئله حقوق مولفان را حل کند، به شکل جهانی هم حل بکند. کاری به عرصه های دیگر فرهنگ ندارم، لااقل درباره کتاب ما در کشورهای دیگر با نویسندگانی طرف نباشیم که به ما می گویند کشور شما کتاب مرا چاپ کرده و پولم را نداده است. یادم می آید سال 2001 به خانه جرق جرداق رفتیم و او گفت من برای پیشوای شما کتاب «الامام علی صوت العدالة الانسانیه» نوشته‌ام و تنها کشوری که حقم را نداده شما بوده‌اید! این خیلی بد است کشوری که شیعه امیرالمونین است چنین اتفاقی را رقم بزند.

وی تاکید کرد: اما این مشکل را می‌توان حل کرد. همانطور که یک ناشر موظف است برود شابک بگیرد و ممیزی را حل کند، داخل این مولفه ها، قسمت مولف جهانی هم بیاید. اقتصاد یک زبان همه فهم جهانی است، شما وقتی بگویید قیمت پشت جلد و تیراژ اینقدر است، نویسنده خارجی هیچوقت قیمت آنچنانی از ناشر طلب نمی‌کند ولی ما به این سمت می‌رویم که با دنیا ارتباط بهتری برقرار و کتاب‌های بهتری را وارد کشور کنیم.

دولت، مجلس و آقایان مراجع معظم تقلید روی موضوع رفتن آبرویمان در دنیا حساس باشند

نویسنده «نفحات نفت» اذعان کرد: دولت، مجلس، آقایان مراجع معظم تقلید باید روی موضوع حساس باشند چون قسمتی از آبروی ما است که در دنیا دارد از بین می‌رود. من فکر می‌کنم این را خیلی سریع می‌شود حل کرد و هیج اتفاقی نمی‌افتد. مثلا می گویند ناشران دانشگاهی از بین می‌روند، اگر این ناشران کارشان افست است حالا قدری از بین برود هم ایرادی ندارد. بنابراین پدر باید به بچه‌ها بگوید همانطور که در داخل کشور دست در جیب هم نمی‌کنید، دست توی جیب کسی در دنیا هم نکنید.

همیشه نگران بودم به نویسنده سابق تبدیل شوم

امیرخانی درباره کتاب جدیدش توضیح داد: آخرین کتابی که از من چاپ شد «قیدار» در سال 91 بود. بعد از آن من ایده ای را داشتم که متاسفانه به دلیل شرایط کاری که برایم پیش آمد و مسئله ای که زندگی ام را تحت تاثیر قرار داد، چند سالی را نتوانستم خوب بنویسم و مشغولیت های دیگری داشتم. همیشه نگران بودم به نویسنده سابق تبدیل شوم چون فکر میکردم تنها چیزی که سابق برنمی دارد نویسندگی است! وزیر و وکیل سابق می‌شوند اما نویسنده نه.

وی ادامه داد: دیگر من هم داشتم نویسنده سابق می شدم که شکر خدا در چند سال اخیر توانستم کتابم را تمام کنم. این کتاب در فضای توسعه شهری و درباره شهری است که هم دوستش دارم هم از آن می ترسم؛ تهران. این کتاب درباره یک زن و شوهر معمار است که با هم زندگی می کنند، خانم معمار در شرکتها مشغول است و آقای معمار مجبور است در شهرداری کار کند. بنابراین کارشان قدری با هم تعارض دارد. از آن طرف فرزندی دارند که گرفتار آلودگی هوا است و به این دلیل دچار بیماری شده است.

فلسفه اسم کتاب جدید آقای نویسنده

امیرخانی در پایان گفت: «رهش» اسم قطعی این کتاب است که درباره تهران حرف می‌زند. رهش هم به معنای رهیدن است و هم اگر دقیق‌تر به آن نگاه کنیم به معنای شهر برعکس است. شهری است که عالی و سافل آن عوض شده و آن طرفی شده است.

صالح علا نیز در جمع بندی بحث اظهار کرد: صوتی کردن کتاب «قیدار» کار مهمی است. من قدیمی هستم و زیاد موافق نیستم اما فکر می کنم شکافی بین زبان گفتار و زبان مکتوب‌مان است و ما خیلی سال نیست که کتابخوان شده ایم. اما حالا با این پدیده هایی که به وجود آمده ما خیلی محتاجیم به شدت که نویسنده‌ای چون امیرخانی کتاب خود را بخواند. از آقای کاشفی برای دعوت از امیرخانی ممنونم و فکر می کنم او در این گفتگو مماس با ارزشهای یک نویسنده و شبکه ای مثل شبکه چهار سیما، یکی از مهم ترین مسائل را با زبان نرم مطرح کردند که همین حقوق مولفین و مصنفین است که امیدوارم بازتابی داشته باشد.

«چشم شب روشن» به تهیه‌کنندگی امیر قمیشی و با اجرای محمد صالح علا، شنبه تا چهارشنبه هر شب ساعت ۲۳ از شبکه چهار سیما روی آنتن می‌رود.

رضا امیرخانیچشم شب روشن
 

=========================================================
۲
مشرق: 

انتقاد صریح رضا امیرخانی به وضعیت کپی رایت در «چشم شب روشن»

https://www.mashreghnews.ir/news/807848/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF-%D8%B5%D8%B1%DB%8C%D8%AD-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%88%D8%B6%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%DA%A9%D9%BE%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%DA%86%D8%B4%D9%85-%D8%B4%D8%A8-%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86

=========================================================
۳
خبرگزاری مهر 

https://www.mehrnews.com/news/4168442/روایت-امیرخانی-از-نسخه-شفاهی-قیدار-با-کتاب-صوتی-لج-بودم
=========================================================

۴
روزنامه‌ی صبح نو:   محمدصادق علی‌زاده آذر۹۶
http://sobhe-no.ir/newspaper/375/14/14749
«من می‌گویم قبل از پیوستن به برن به رساله حقوق امام سجاد (ع) بپیوندیم... نمی‌شود به بچه‌های یک خانواده گفت وقتی داخل منزل هستید دست توی جیب کسی نکنید اما به محض اینکه پایتان را از این خانه بیرون گذاشتید، دست توی جیب هر کسی که خواستید بگذارید.» این‌ها بخش‌هایی از حرف‌ها و دیدگاه‌های آقای رضا امیرخانی بود که در برنامه «چشم شب روشن» محمد صالح‌اعلا و در ساعات انتهایی یکشنبه‌شب روی آنتن شبکه چهارم سیما رفت؛ زمانی که داشت از پیگیری‌هایش برای دریافت حقوق انتشار کتابش در یکی دو کشور خارجی صحبت می‌کرد که بدون اجازه او به‌عنوان نویسنده، اقدام به چاپ کتابش کرده‌اند. زمزمه‌ها و گلایه‌های ناشران و نویسندگان از وضعیت لجام‌گسیخته فعلی حوزه نشر در رعایت نکردن حقوق ناشران و نویسندگان خارجی از چند سال قبل به این طرف، جدی شده است. اگر تا پیش از این، این زمزمه‌ها در حد گلایه‌های بین شخصی و فردی بود اما حالا آرام آرام در رسانه‌های جمعی مطرح شده و در حال تبدیل به یکی از گره‌ها و رسوب‌های حوزه فرهنگ است. گرهی که باید برای باز کردن و حل کردن آن تدبیری اندیشید.
آتشِ عدم پایبند بودن به حقوق مولفان و ناشران خارجی حالا دارد به تدریج پرِ نویسنده و مؤلف داخلی را هم می‌گیرد. اگر غلیظ شدن حضور فعالان داخلی نشر را در نمایشگاه‌های مهم کتاب دنیا از جمله نمایشگاه بین‌المللی فرانکفورت در نظر بیاریم، اهمیت این موضوع خود را بیشتر نشان می‌دهد.
نویسنده، ناشر و مؤلف داخلی به این فهم حرفه‌ای رسیده است که برای باز کردن مجازی نفوذ به بازارهای بین‌المللی فرهنگ، باید این نمایشگاه‌ها و رایزنی‌ها و ارتباطات حرفه‌ای خود را جدی‌تر بگیرد. پس بیراه نیست که در سال‌های اخیر حتی ناشران دفاع مقدس هم در فرانکفورت حضور دارند.

مزاحی به‌نام کپی‌رایت
آنها باید عازم فرانکفورت، لندن یا هر گعده مهم بین‌المللی دیگر شده، در غرفه ناشران خارجی بنشینند و قهوه تلخ یا نیمه شیرین را مزمزه کرده و طرف خارجی را برای خرید حق رایت انتشار اثر فارسی‌زبان در یک کشور و جامعه و زبان دیگر قانع کنند. پاسخ طرف خارجی اما همان ابتدای کار، راه را برای ادامه مذاکره می‌بندد: «رعایت حق رایت در اخلاق حرفه‌ای و حتی قانونی کشور متبوع شما جایی ندارد!» چیزی که سفره دل آقای نویسنده را در ساعات پایانی شب، روی آنتن زنده شبکه چهار در برابر مخاطبان باز کرد و پای رساله حقوق امام سجاد (ع) و برن و جهانی شدن ادبیات ایران و امثالهم را به قاب تلویزیون کشاند. موضوعاتی که شاید راه‌حل‌های مناسبی هم برای مشکل نباشند اما قطعاً ناظر به موضوع اصلی هستند.

کنوانسیونِ 131 ساله
کنوانسیون یا معاهده بین‌المللی برن شاید پربسامدترین عبارتی است که همگام با نام کپی‌رایت به گوش می‌رسد و در رسانه‌ها تکرار می‌شود. معاهده‌ای که 131 سال قبل در شهر برن سوئیس تصویب شد. تقریباً محال است که جایی سخن از رعایت کپی‌رایت باشد اما نامی از این معاهده به زبان نیاید. تقریباً همه کشورهای جهان به این معاهده پیوسته‌اند. در میان کشورهایی که تاکنون این معاهده را امضا نکرده‌اند، علاوه بر ایران نام‌هایی مانند عراق، کامبوج، کویت، افغانستان و سومالی به چشم می‌خورد. البته این معاهده صرفاً ناظر به کتاب و صنعت نشر نمی‌شود و تمام آثار و محصولات فرهنگی و فکری را از سینما و مستند و قطعه موسیقی تا نرم‌افزارهای کامپیوتری و مقالات علمی در بر می‌گیرد.

پیوستن به برن به نفع تولیدکنندگان کلان است
بحث پیوستن ایران به معاهده برن از قبل از انقلاب مطرح بود. رژیم سابق با این استدلال که کشور بیش از آنکه در این موارد تولیدکننده باشد، مصرف‌کننده است و واردات دارد از پذیرش آن سر باز زد. این استدلال البته فقط ناظر به ایران نبود چنانچه ایالات متحده هم حدود یکصد سال بعد از انعقاد این معاهده و در اواخر سده بیستم میلادی به این معاهده پیوست. این کنوانسیون و برخی مفاد آن پیش از آنکه یک بسته فرهنگی باشند، بسته‌ای هستند که در یک هندسه تجاری و بازرگانی طرح شده‌اند. به طور مثال در موضوع عضویت در سازمان تجارت جهانی، پذیرش برخی معاهده‌ها الزامی است که ناظر به اجرا و رعایت مفاد کنوانسیون برن تنظیم شده‌اند.
با این وجود، پذیرش بی‌چون و چرای این معاهده با اما و اگرهایی همراه است اما سوالی که در این میان بی‌جواب می‌ماند، آنکه وضعیت لجام‌گسیخته فعلی ورود آثار ناشران خارجی به کشور، کِی قرار است به سامان برسد؟ مِنهای واقعیتی که امیرخانی در بندهای ابتدایی گزارش به آن اشاره کرد، واقعیت‌های غم‌انگیز دیگری هم در صنعت نشرکشور وجود دارد که ساماندهی این وضعیت می‌تواند تکانه‌ای برای بهبود وضع باشد. بهتر است چند نمونه از اینها مرور شود.
 
برنِ داخلی کجاست؟
امروز هر ناشری در داخل کشور می‌تواند با هزینه‌ای به اندازه دستمزدِ یک مترجم، هر اثر و کتابی را از هر ناشر خارجی، ترجمه و در ایران منتشر کند. در مقابل، این هزینه در برابر هزینه چند برابری قرار می‌گیرد که فی‌المثل همان ناشر برای تولید همان کتاب در همان موضوع باید به مؤلف ایرانی بپردازد. حال در چنین مقیاسی، ناشر به‌عنوان کارفرما تن به کدام یک از دو گزینه بالا خواهد داد؟ حالا چنین وضعیتی در درازمدت به سود تولید اندیشه و فرهنگ در کشور خواهد بود یا به زیان؟
اگر نقدی به ورود بی‌ضابطه آثار ترجمه‌ای به‌خصوص در ادبیات و علوم انسانی داریم آیا پذیرش قواعدی مشابه قواعد کنوانسیون برن و الزام ناشر داخلی برای کسب مجوز و رضایت‌نامه از صاحب خارجی اثر، در درازمدت به سود حاکمیت خواهد بود یا به زیان آن؟ ممکن است منتقدان معاهده برن خرده بگیرند که پذیرش این منافع معاهده در برابر زیان‌های آن ناچیز است؛ نقدی که درست هم هست. در مقابل شاید بشود راه میانه‌ای را در پیش گرفت که هم کمکی به ساماندهی وضعیت فعلی نشر باشد و هم از پیامدهای ناخوشایند معاهده برن در امان ماند. قانونی و الزام‌آورد کردن برخی از مفاد معاهده برن -از جمله کسب مجوز از صاحبِ خارجی آثار برای ترجمه آنها در کشور- شاید همان راه میانه باشد. مسیری که هم به امضای معاهده نینجامیده است و تعهدی متوجه کشور نمی‌شود و هم مفاد مهم معاهده را در داخل کشور، اجرایی و الزام‌آور کرده باشد.

=========================================================
۵
خبرآنلاین
فیلم گزیده:

فیلم | روایت یک آبروریزی ملی از زبان یک نویسنده بین‌المللی

http://www.khabaronline.ir/detail/736265/multimedia/movie
=========================================================
۶
روزنامه‌ی فرهیختگان:
http://www.fdn.ir/news/13968/%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%85-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%D9%87%E2%80%8C%D8%B4%D8%AF%D8%AA-%D9%84%D8%AC-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%85
رضا امیرخانی نویسنده یادآور شد: «احساس می‌کنم اگر چیزی به کتاب اضافه شود، کار خوبی از آب درمی‌آید و نویسنده راضی است. مثلا لحن‌ها. البته با بخش تخیل و خیال‌انگیزی که از کتاب انتظار می‌رود مغایرت دارد

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، سیدعلی کاشفی‌خوانساری، کارشناس مجری برنامه «چشم شب روشن»، یکشنبه شب میزبان رضا امیرخانی نویسنده شناخته شده بود.

کاشفی در بخشی از برنامه به تهیه کتاب صوتی از رمان «قیدار» با صدای خود امیرخانی اشاره کرد که این نویسنده حتی شخصیت‌های مختلف را صداپیشگی کرده است.

امیرخانی درباره این تجربه توضیح داد: «بالای ۴۰ سال هرچه آدم یاد می‌گیرد، قسمتی از امید به زندگی است. من این کار را اصلا بلد نبودم. زندگی یعنی آموختن و انسان تا لحظه‌ای که می‌آموزد، انگار زنده است، اما لحظه‌ای که آموختن قطع می‌شود، لحظه مرگ است؛ گرچه شاید آدم نفسی هم بکشد و تکانی هم بخورد.»

وی افزود: «گروهی از دوستان اپلیکیشن نوار به من گفتند می‌خواهیم کتاب‌هایت را صوتی کنیم. از «قیدار» شروع کردند که در آن لحن‌های زیادی بود. دوستان صداپیشه خیلی خوبی کتاب را خواندند و من به دلیل اینکه در این کار وارد نبودم، گوش دادم و زیاد ایراد گرفتم که کاش این بخش این‌گونه بود و آن بخش آن‌طور تلفظ می‌شد و... به من گفتند خب خودت بیا بگو منظورت چیست!؟»

نویسنده «من او» ادامه داد: «من را به استودیو بردند و گفتند بگو ببینیم منظورت چیست. بعد گفتند اصلا خودت هم خوب می‌گویی، خودت بیا و کتاب را صوتی کن! من هم گفتم کاری که ندارد، کتاب را که خودم نوشته‌ام، دو سه روز هم وقت می‌گذارم و از رو می‌خوانمش! نشان به آن نشان که الان ۱۵۰ روز هست که من به صورت غیرمتوالی بیش از ۱۰۰ جلسه آفیش ضبط داشتم و اینجا باید از دوستان خوبم نیما مهر، سپهر، الیاس و همین‌طور آقای خیرخواه عزیز که مرا گول زدند و وارد این کار کردند تشکر کنم.»

امیرخانی با بیان اینکه از این تجربه خیلی چیزها آموختم، تصریح کرد: «من از آنهایی بودم که با کتاب صوتی به‌شدت لج بودم و احساس می‌کردم کتاب یک موضوع نوشتاری است و ذهنی باید خوانده شود، برعکس شعر که یک فن شفاهی است. اما وقتی وارد این کار شدم و به دلیل رفتن به استودیو از وسیله نقلیه عمومی استفاده کردم دیدم خیلی‌ها هستند که فرصتی در روز دارند و با گوش دادن می‌توانند آن را سر کنند. این هم نوعی مطالعه است.»

وی یادآور شد: «احساس می‌کنم اگر چیزی به کتاب اضافه شود، کار خوبی از آب درمی‌آید و نویسنده راضی است. مثلا لحن‌ها. البته با بخش تخیل و خیال‌انگیزی که از کتاب انتظار می‌رود مغایرت دارد. هر حرکتی از عین به ذهن قسمت‌هایی از تخیل را از بین می‌برد، همان‌طور که تصویر هم این کار را می‌کند، صدا هم این‌گونه است. اما این نکته را هم وجود دارد که برخی ممکن است بخشی از لحن را متوجه نشده باشند و این‌گونه لحن اصلی را می‌شنوند.»

این نویسنده تاکید کرد: «قیدار یکی از مناسب‌ترین کارهای من برای تبدیل به کتاب صوتی بود. من هم در بالای 40 سالگی این آموختن را چنگ زدم و تجربه‌اش کردم و برایم خیلی شیرین بود.»

امیرخانی با اشاره به اینکه چند رمان را که خود نویسنده‌ها صوتی کرده بودند گوش داده، افزود: «متوجه شدم این نویسنده‌ها به‌شدت اصرار دارند صداسازی کنند و لحن‌های مختلف را بسازند. برای همین خجالتم ریخت و من هم شروع به انجام همین کار کردم. هر جا هم که احساس می‌کردم وای چقدر بد است من دارم جای یک شخصیت منفی حرف می‌زنم، با خودم می‌گفتم وقتی آن را نوشته‌ای هم یک بار در ذهنت خلقش کرده‌ای، حالا عیبی ندارد.»
=========================================================
۶

 




در همين رابطه :
 

  نظرات
نام:
پست الکترونيک:
وب سايت / وب لاگ
نظر:
 
   
 
   
   صفحه نخست
   يادداشت
   اخبار
   تازه ها
   يادداشت دوستان
   کتابها
   درباره نويسنده
   تيراژ:٨٦٠٢٥٠
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
 

 
بازديد کننده اين صفحه: ١٢٣٥٨
.کليه حقوق محفوظ است
© CopyRight 2008 Ermia.ir & Amirkhani.ir
سايت رسمي رضا اميرخاني
Because when the replica watches uk astronauts entered the replica watches sale space, wearing a second generation of the Omega replica watches, this watch is rolex replica his personal items.