به تدريج اين متون جمعآوري خواهد گرديد:
=============================================
15
سورهمهر: پرفروشهاي 87
http://www.iricap.com/reportcontent.asp?id=159
يزدانپناه-اسفند 87
نسخه فارسي « ارميا»ي رضا اميرخاني ششمين كتاب پرفروش سوره مهر در سا ل87 است كه بيش از ده هزار جلد از آن به فروش رسيده است.نسخه فارسي ارميا تاكنون به چاپ سيزدهم رسيده است.اين كتاب چندي پيش به تركي استانبولي ترجمه و توسط انتشارات « كوثر» در اين كشور منتشر شد.ترجمه اين كتاب به زبان اردو نيز در حال انجام است و در سال آينده بايد منظر انتشار آن باشيم.
=============================================
14
بشارتهاي زندگي: ارميا
http://besharathayezedegi.blogfa.com/post-254.aspx
ن.ا.-اسفند 87
نمي دانم چه سري در درون نوشته هاي اميرخاني نهفته ست
كه گويي من ِ در من نهفته را از دالان هاي تو در توي وجود بيرون مي كشد،
كه گويي من ِ در من نهفته را وادار به حرف زدن ِ با من مي كند،
عجيب جملات كتابش منقلبم مي كند و دقايقي طولاني نگاهم را به جمله اي از كتاب خيره و مرا در افكارم غرق...
گاه، برخي جملاتش در عين سادگي باعث مي شود قلب چنان خون را پمپاژ كند كه گويي جايي برايش در آن زندان استخواني 24 ميله اي وجود ندارد.
چه سري در درون اين نوشته ها هست كه دل را بي تاب ميكند، شور را لبريز و اشك را سر ريز...(؟)نمي دانم!نمي دانم!!نمي دانم!!!
=============================================
13
تا انتخابات: اقتصاد 1
http://taaentekhabat.blogfa.com/post-2.aspx
جواد درويش-اسفند 87
رضا امیر خانی در رمان "ارمیا" می نویسد:
«بدترین قشرهای اجتماعی، درمورد مسائل اجتماعی، فئودالها و بورژواها هستند. زاویه دیدشان از مسائل اجتماعی از بدترین جهت است. درایران البته بعد از انقلاب، این دو دسته با هم مخلوط شده بودند. انقلاب طبقه فئودال را بورژوا می کند. جنگ طبقه بورژوا را فئودال می کند. در ایران بلافاصله بعد از انقلاب جنگ شده بود!
زمین دار مجبور است اموال غیر منقولش را حین جنبشهای انقلابی به اموال قابل نقل و انتقال تبدیل کند[....] محتکر مجبور است در فشار اقتصادی جنگ که دوره رونق کارش است، سرریز اقتصادی معاملاتش را[...] به چیزی دور از دسترس مثل زمین تبدیل کند.
در ایران بلافاصله بعد از انقلاب جنگ شده بود و این دو طایفه بدجوری هم خورده بودند...شاید تعریف بورژوا و فئودال همین باشد: کسی که فقط از زاویه دید خودش به مسائل اجتماعی نگاه می کند...»
اما این نوع نگاه امروز در بین تمام اقشار از طبقات مختلف(فقیر و غنی و...) و اصناف مختلف(راننده تاکسی و استاد دانشگاه و...) وجود دارد. ۱ یعنی از دریچه تنگ اقتصاد به تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی و .. می پردازند.
=============================================
12
حرفهايي براي نگفتن: رضا اميرخاني
http://secretmoon.blogfa.com/post-7.aspx
نسرين-بهمن 87
وقتی رمان "ارمیا "رو خوندم متوجه شدم که چرا نتونستم اوون طور که باید ارمیا رو درک کنم با خوندن کتاب ارمیا تا چند ساعت گریه میکردم شاید این کارم خیلی مسخره و بچه گانه باشه ولی نمی دونم چرا من از همون اول که با کتاب اشنا شدم دنباله یک گمشده توی روز های جنگ می گشتم و خیلی دلم می خواست که با کسی صحبت می کردم که منو با چیزای که توی اوون زمان اتفاق افتاده اشنا کنه البته هنوزم این میل رو دارم و واقعا ارزو دارم با کسی اشنا بشم که منو راهنمایی کنه.
چند بار از پدر کمک گرفتم ولی چون ایشون توی بطن جنگ نبودن و بیشتر به عنوان دوران سریازی جبهه رفته بودن جوابی واسه ی پرسش های من نداشتند.
من تا حدودی توی کتاب" ارمیا" سوالهای خودمو پیدا کردم و خیلی این کتاب به من کمک کرد چون همه چیز به طوری واقعی و به دور از تعصبات نویسنده گفته شده بود همه چیز واقعی واقعی و ذهن ارمیا و خواسته های یک جوان 19 ساله ( که الان منم 19 سالمه و خیلی تونستم ارمیا رو درک کنم هرچند که هیچی از اوون روز ها نمی دونم).
=============================================
11
وبلاگي براي تبادل ايدهها: ارمياي او يا رضاي من
http://meysam-amiri.blogfa.com/post-29.aspx
ميثم اميري-بهمن 87
گفتم جمعه شد از دل پرپر بنويسم يا ارمياي عاشق. به قول دكتر اكبري آدم بايد عاشق باشه. من عاشق نيستم. پس كمي تنفس به مهدي فاطمه ميدم اين جمعه و از ارمياي پرپر مينويسم. مهدي فاطمه امروز بايد كلي وبلاگ چك كنه. يك چك كمتر زندگي راحت تر. با اون شر و بر هايي كه ما مينويسيم.
۱. "ارميا" اولين فرزند اميرخاني در حوزه داستان نويسي است. فرزندي كه الان ۱۳ ساله شدهاست و هم سن قاسم بن الحسن. دوست دارم اميرخاني يك روضه ارميايي براي قاسم بن الحسن بنويسد. "ارميا" كتابي بود كه بسياري را جرئت چاپش نبود. شايد به خاطر موضوع جسورانهاش با توجه به آن دوران. شايد هم به خاطر ۲۲ سال بودن اميرخاني و گمنام بودن و مسئله هميشگي "چه كسي است ناشر؟"
۲. "ارميا" موضوع بخشي از زندگي ارميا است. يك بچه باهوش و درسخوان، يك زندگي مرفه و شايدهم بيدرد. ارمياي دانشجو در دانشگاه صنعتي بوعلي( عمراً نفهميديم منظور از دانشگاه صنعتي بوعلي اشاره به كدام دانشگاه شريف و بزرگوار دارد. ) دانشجوي عمران و پدر پولدار. اما ارميا راه ديگري را برگزيد. رفتن به جبهه در اولين سال دانشگاه در آخرين سال جنگ كه جنگ هم دانشگاه است.
۳. مشخصاً ارميا سه يا چهار سالي از خود اميرخاني بزرگتر است و رضا اميرخاني از همين رو احترام بزرگتر را نگه ميدارد. يعني در درون رمان چندان به ارميا حمله نميكند. درست است رضا اميرخاني فقط روايت ميكند ولي ما كه خر نيستيم.
۴. مشخصاً ارميا هم قبل از جبهه رفتن بيشتر اهل ريش و تسبيح بود تا معشوق و دلبر. در كل داستان هم داستان از فيض حضور زن پاك است يا شايد هم از فيض حضور زن كثيف يا ناقص است تا ارميا ي ما دل و دين به يك نشانه نبازد كه بعداً در "بيوتن" ميفهميم كه ارميا چندان هم معصوم نيست. هر چند در همين "ارميا" هم ارميا نشانههايي دارد از عادي بودن.
۵.ارميا قصه انساني است كه به نظر سيد، دوست من، "در بعضي جاها چندان عاقلانه تصميم نميگيرد." ولي من فكر ميكنم اساساً همين كنش است كه داستان را داستان ميسازد. از اين جهت بر اميرخاني خرده نميگيرم. اساساً نميخواهم خرده بگيرم. هدف معرفي بود و نه نقد. آنهم يك معرفي مجمل و حتي مبهم نه واضح و روشن. همين كه بدانيد كه "ارميا" در باره كيست؟ اما اين كه بخواهيد بدانيد "ارميا" در بارهي چيست؟ بايد رمان دقيق بخوانيد.
۶. شوخي كردم. فعلاً در راند اول فقط معرفي آثار اميرخاني بر گردهي اين نوشته است و بعد تكيه بر آن چيزي كه من از "ما و غرب" در آثار او يافتم استفاده ميكنم و تنها به بهره خود ميانديشم نه بررسي همه آثار اميرخاني از صدر تا ذيل كه نه حوصلهاش را دارم و مهمتر از آن نه سوادش را.
۷.اين از "ارميا" كه بعد از انتشار جوايز مهمي گرفت. براي آگاهي از اين جوايز به سايت خود ارميا بروید. خب براي شروع، اميرخاني عالي شروع كرد.
=============================================
10
اسلام امريكايي: او خميني بود، همين و بس
http://tazkar.blogfa.com/post-149.aspx
محمدصادق خوشبين-بهمن 87
هرچقدر گشتم دنبال یه تعبیر خوب برای او تا ببینم چه چیزی در شان اوست دیدم بهترین تعبیر، تعبیر امیرخانی در رمان ارمیاست که می گفت : اون هوا بود و همه برای ادامه حیات به او احتیاج داشتند(نقل به مضمون) آره این تعبیر از همه قشنگتره چون او نه فقط رهبر ایران بود بلکه هر آزاده ی لا دینی در عالم وقتی با او برخورد می کرد از جنس دیگری می شد ، از جنس پولاد که دیگه مرمی ها بهش نفوذ نمیکرد .
می دونید برخی شهدا قبل از شهادت و جبهه رفتن اصلا عرق خور بودن یا قمار باز اما این جذبه عظیم الهی چنان اونها رو تسخیر کرد که حر رو هم جا گذاشتند و یکسره به دامان ابی عبدالله روانه شدند .
=============================================
9
راه روشن: ارميا
http://brightway.persianblog.ir/post/5
كاوه احمديان-بهمن87
یکی از داستانهایی که اخیرا خوندم کتاب "ارمیا"نوشته رضا امیرخانی بودالبته من قبل از خوندن این کتاب که جزو اولین کتابهای این نویسنده هست کتاب "بیوتن" رو خونده بودم,شخصیت اصلی داستان اون کتاب هم فردی هست به نام ارمیا که به نظر میرسه ادامه داستان "ارمیا" باشه داستان خیلی جذابی بود و خوندنش رو به دیگران هم توصیه می کنم. مخصوصا من حس می کردم آدمهایی مثل ارمیا رو تو مفید زیاد دیدم به همین خاطر هم شخصیتش برام قابل درک بود اما از شخصیت ارمیا تا نیمه های داستان خیلی خوشم میومد, اما فکر می کنم آخر این داستان خیلی خوب تموم نشد رفتاری که اخرای داستان از ارمیا گزارش می شد عجیب بود و اصلا خط سیر داستان عوض شده بود و ماجرای دیگه ای داشت توش روایت می شد. یه نکته جالب دیگه برام شخصیت هایی بودن که توی داستان میومدن و میرفتن. سهراب,پدر و مادر ارمیا,دکتر حیدری و ... از جمله شخصیت هایی بودن که تو یه جای داستان می اومدن و می رفتن و تو چند جمله کوتاه می شد شناختشون
در کل کتاب خیلی خوبی بود گر چه معتقدم "بیوتن"جالبتر بود. بهتون خوندنش رو توصیه می کنم
=============================================
8
قصههاي دختر پرتقالي: محاله پيدا كني عاشق مثل قيصر
http://girl61.persianblog.ir/post/47
سميرا سرگلزايي-آذر 87
و سمیرا هیچ وقت نفهمیده به خاطر این نعمت باید شاکر باشه یا گلایه کنه.خدایا ! به داده هات شکر به نداده هات هم شکر ( ارمیا: رضا امیرخانی)
دلم واسش تنگ شده. دلم واسش تنگ شده. دلم واسش تنگ شده. یعنی میشه یه روز من و اون باشیم؟ بدون کلی اما و اگر و به شرطی که؟ میشه یه روز دستهای اون به دست من گرما ببخشه؟میشه ؟میشه یه روز منو دوست داشته باشه و هیچ مانعی بین ما نباشه؟ آرزوهای کوچک برآورده می شوند پری افسانه ها؟
=============================================
7
شبستاننيوز: كتاب اروميا در زنجان بررسي شد
http://www.shabestan.ir/newsdetail.asp?newsid=87072712012664
...-مهر 87
"ارومیا" رمان دفاع مقدس، نوشته رضا امیرخانی" 25 مهر" در پنجمین نشست مطالعاتی دفاع مقدس در زنجان نقد و بررسی شد.
به گزارش خبرگزاری شبستان از زنجان، "امیرخانی" در این نشست به تفاوت جنگ های معاصر جهان با دوران هشت سال دفاع مقدس پرداخت و گفت: رزمندگان سلحشور ایران اسلامی دردوران هشت سال دفاع مقدس خالصانه و تا پای جان در مقابل دشمنان ایستادگی کردند و جان عزیز خود را در راه دفاع از عزت و عظمت ایران اسلامی تقدیم کردند.
وی، به تحلیل کتاب 222 صفحه ای ارومیا پرداخت و تصریح کرد: این کتاب سرگذشت جوانی متمول است که با مخالفت پدر و مادرش به جنگ می رود و دوست و همسنگری او در روزهای پایانی به طور ناگهانی شهید می شود.
امیر خانی با بیان این که متاسفانه نویسندگان ما به طور عمیق و جدی به مسئله دفاع مقدس نمی پردازند، افزود: نویسندگان می توانند با پرداختن به ناگفته های جنگ به بسیاری از شبهات و سوالات بی پاسخ نسل حاضر جواب دهند.
گفتنی است: امیرخانی به دلیل پایان بسیار زیبای داستان و نگاه تازه ای که در این رمان به رزمندگان داشته، افتخارات زیادی کسب کرده است.
تقدیر دومین دوره کتاب سال دفاع مقدس بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس 1386، تقدیر ویژه اولین دوره جشنواره فرهنگی و هنری مهر دفتر نشر و تنظیم آثار امام خمینی سال78، کتاب برگزیده جشنواره ادب و پایداری بیست سال ادبیات دفاع مقدس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سال 79 از جمله این افتخارات است.
این رمان که به تازگی به دلیل استقبال زیاد شش چاپ از آن به صورت همزمان منتشر شده بود به مناسبت هفته دفاع مقدس چاپ نهم آن نیز منتشر شد.
خاطرنشان می شود: سلسه نشست های مطالعاتی دفاع مقدس با هدف تعمیق فرهنگ مطالعه و کتابخوانی، بررسی جنبه های حماسی و ملی جنگ تحمیلی و آشنایی با ابعاد و ارزش های انسانی دورانی که هیچگاه از حافظه تاریخی ملت ایران پاک نمی شود، از سال گذشته و از سوی دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری زنجان برگزار می شود.
توضيح سايت ارميا: اروميا نه! ارميا نام كتاب است. نويسنده در پاسخ به سوالي شرح ميدهد كه در بيوتن، اورشليم را از كتاب مقدس وام گرفته است، به معناي شهرِ سالم. اور به معناي شهر و شليم به معناي سالم در عبري. بعد مثال ميزند كه مثلِ اورمياي خودمان كه يعني شهرِ آب. بعد خبرنگار محترم نام كتاب را اورميا فرض ميكند و... بعد ميگويند چرا فلاني با رسانه خوب نيست!!!
=============================================
6
1ميليمتر: 27 و 25
http://1millimeter.blogfa.com/post-6.aspx
سميرا-آبان 87
از صبح خودمو علاف کردم. پنجشنبه جمعه ها، آقا نمی گذره که نمی گذره. دو تا کتاب جدید از رضا امیرخانی دست گرفتم: "بیوتن" و "ارمیا". ارمیا منو عجیب یاده سفر عید به مناطق جنگی می ندازه. یه جورایی دلایل دین گریزی و گم کردن مدخل دعا رو برام روشن کرده. چیزایی که نخواستم هیچوقت بهشون فکر کنم. یک سال گذشته و داستان یک مرد رو تموم نکردم. اصلا تحمل مردنش رو ندارم.
P.S هنوز کلی کتاب نخونده دارم.
"ارمیا" هم تموم شد. کتاب رو می شه به چهار فصل تقسیم کرد. که فصل اول از همه فصلها جذابتر بود. الان دو تا کتاب پیش رو دارم." زندگی من با پیکاسو". مقدمش رو که خوندم یاد چندین سال پیش افتادم که کتاب "شور زندگی" رو می خوندم. مترجم اون کتاب دکتر زرین کوب بود و نثر کتاب اونقدر روان و صمیمی بود که واقعا حس می کردم خودم دارم اون وقایع رو می بینم. کتاب دومی هم "بیوتن" رضا امیرخانی ست. که به چاپ پنجم رسیده. شنیدم که مشهورترین کتاب امیرخانی همینه. با ورق زدن سرسری کتاب حدس می زنم تم جنگ و جبهه داره.
=============================================
5
زيباييهاي يك كتاب: ارميا از رضا اميرخاني
http://ketabiteh.blogfa.com/post-10.aspx
سما-آبان 87
دکتر:این که مشکل نشد.این شیشه عینک یک آدم دوربین است...
ارمیا آرام گفت:دوربین.خییل دوربین بود.جاهایی را میدید که من نمیدیدم.
کمترکسی آنجاها را میدید.مطمئنم ازداخل سنگر انتهای بهشت را میدید.
باآن عینک میتوانست طول وجودت را اندازه بگیره.
میتوانست بیاید داخل بدنت مصطفاعکس قلبت رانمی گرفت.
سنگ شکن قلب بود. قلبت رادیالیز می کرد
...پیرمرد خندیدوگفت:راستی نوشیدنی هم داریم.آب سیب یاپرتقال؟
ارمیا:نوشیدنی برای من؟نوشیدنی!من نصفه دیگر جام زهر رامیخواهم.
نوشیدنی خوبیست.امام هم از آن خورده تبرک است
...فردا آنها که عوض نمی شدنددرتلاش برای معاش بودند
وآنها که عوض می شدند عوض می شدند.
دیگر تفکر شب عملیات دز خاک های جنوب مستحیل نمی شد.
حرف های جبهه را برای کسی نمی شد تکرار کرد.
چه کسی می فهمید سربند یا زهرا یعنی چه؟
چه کسی میفهمید نوجوان ۱۴ساله ای که پشت لباسش مینویسد[میروم تا انتقام مادرمان را بگیرم] چه می خواهد بگوید؟
=============================================
4
از هر دري جز معماري: در باب رضا اميرخاني
http://baraieto.persianblog.ir/post/173
moonrider-تير 82
چند وقت پیش معنی ارمیا را در یک کتاب نام ها نگاه کردم. معنی قشنگی داشت اما یادم نمی آید.
ارمیا را دفعه ی اول شاید برای این خواندم که از کتاب های انتشارات سمپاد بود و هرروز آن را در کتاب خانه ای در ورودی مدرسه می دیدم.
سال اول راهنمایی بودم. 14 فصل آن را خواندم.
اگر رک باشم چیزی سر در نیاوردم. آن موقع خیلی بچه بودم.
هیچ شوقی برای خواندن کاملش نداشتم. اما بعدها آن را خریدم و خواندم.
نمی دانم چرا، شاید چون کلاً دوست نداشتم کتابی را نیمه کاره بگذارم...
من بچه ی نسلی هستم که همه سال های جنگ را به خوبی حس کرده اند. در آن حضور داشته اند و از آرمان هایشان دفاع کرده اند...
همان موقع ها ارمیا را به یکی از بستگان که مدت ها در جبهه بود دادم تا بخواند... و شاید برای اولین بار، بعد از خواندن آن کتاب یک جوری با من برخورد کرد که دیگر بچه نیستم.
دلم می خواست کتاب دیگری از این نویسنده پیدا کنم و به او بدهم. اینطور شد که با منِ او آشنا شدم.
آشنایی با از به را مطلقاً به یاد نمی آورم اما خیلی خیلی دوستش دارم.
نمی دانم. هر چه که هست چیزه آشناییست در این کتاب ها که من را وا می دارد که بار ها و بارها آنها را بخوانم...
=============================================
3
دلگويهها: ارميا
http://behzadseraj.blogfa.com/post-105.aspx
بهزاد-مهر 87
رمان در خصوص دانشجوییه که در اواخر جنگ از یک خانواده نسبتا مرفه به جبهه اعزام میشه و اونجا با فردی از بچه های پایین شهر آشنا میشه و بشدت تحت تاثیر اون قرار میگیره و اتفاقا بر اثر انفجار یک خمپاره جلوی چشمش این عزیزترین دوستش رو از دست میده ودر اثراین حادثه دچار تحولات روحی زیادی میشه و بدنبال این ماجرا جنگ هم به اتمام میرسه و اون به شهر برمیگرده و حالا تحمل فضای تهران و محیط شهر براش خیلی دشوار میشه.ماجراهایی براش اتفاق میفته و نهایتا داستان با فوت امام تمام میشه.
داستان از جنبه پرداختن به فضای زندگی رزمنده ها بعد از بازگشت به شهر کمی شبیه فیلم آژانس شیشه ایی هستش.داستان در پایان بطرز بسیار سست و بدی به پایان میرسه و برخلاف جذابیتهای شروع داستان در آخر کار خواننده رو ناراضی از کتاب بیرون میکشه.
از جهاتی این داستان برام جالب بود مثل اینکه ماجراهای داستان دقیقا در زمانی اتفاق میفته که من هم به جبهه رفته بودم و از لحاظ فضا برام بسیار دلچسب بود و همینطور مدت زمانی که ارمیا در جبهه میگذرونه و یا اتفاقهایی که بعد از مراجعتش به دانشگاه رخ میده.فقط تفاوت اندکش این بود که من کلاس سوم نظری و ۱۶ ساله بودم ولی راوی داستان دانشجو و نوزده ساله ست.به هر حال خاطرات تلخ و شیرینی رو برام زنده کرد مثل شهادت پسر عموم (که هم سن من بود) بعد از قطعنامه در حوالی خرمشهر که راوی هم ماجراهایی رو از اون نبرد تعریف میکنه.
=============================================
2
شبكهي ايران: ارميا به چاپ سيزده رسيد...
http://78.38.204.145/newsdetail.aspx?ID=5602
...-شهريور 87
... نگاه بیمانند او فقط ارمیا درست میبیند چون جامعه فقط یک ارمیا دارد. به نظر میرسد امیرخانی در ارمیا گاه در موضوعی اغراق کرده است. یعنی آن موضوع را برجستهتر از زمینه و ظرفیت موجود ساخته و در چشم بیننده بزرگ نمایانده است. اما اگر اغراق بیش از حد و ظرفیت موجود باشد دیگر دیده نمیشود. درست است که ارمیا مرد میدان است و از همه خواستهها و داراییهایش میگذرد، اما نکتهی مهم این است که اطراف او - بعد از مصطفی- همیشه خالی است. انگار که امیرخانی جامعه را تهی از مردم سازگار در نظر گرفته است...
توضيح سايت ارميا: مطلب اگر چه در يك سايت خبري و ذيل خبر آورده شده است، اما بيشتر به نقد شبيه است. بسيار بهتر بود اگر نام منتقد نيز درج ميشد.
=============================================
1-پشتِ مرزهاي ممنوعه: ارميا
http://letsthinktogether2.blogfa.com/post-74.aspx
سميه-شهريور 87
...رضا امیرخانی نویسنده جوان و پست مدرن معاصر در این رمان همانند رمانهای بعدی خود از شیوه جدید و منحصر به فرد پست مدرن برای نوشتن استفاده کرده است. در این شیوه مخصوصا برای افرادی که برای اولین بار خواندن چنین نوشته ای را تجربه می کنند کمی سردر گمی ایجاد می کند. ولی با پیشروی در داستان و عادی شدن شیوه نگارش جذابیت داستان چندین برابر می شود...
=============================================
|