«بیوتن» یکی از آثار خوب در حوزه ادبیات آخرالزمانی است؛ ادبیاتی که بیش از آنکه راجع به «موعود» صحبت کند، به توصیف وضع «موجود» پرداخته و اینگونه نیاز غیرقابل کتمان ما به موعود را به تصویر می کشد
شبکه ایران - محمدجواد کربلایی: برای انسانی که در تباهی و در میان مردگان قصد زیستن دارد، آیا هنوز هم چارهای هست؟ آنچه در دین برای حل چنین مسألهای تجویز میشود، «هجرت» است به وطنی دیگر. اما در دهکده جهانی امروز گویی همه دارای یک وطن و در عین حال بیوطن شدهاند. تو میخواهی به جایی دیگر بروی تا شاید از غربت بگریزی، اما حال با این وطن نوظهور، امید چندانی به رهایی نیست.
«بیوتن» آخرین رمان رضا امیرخانی، حکایت هجرت ارمیای رنجوده خاطر از تباهی و ظلم است به مظهر فساد. ارمیا که فرزند جنگ است و کربلای پنج، پس از گذشت ده سال از جنگ با مشاهده وضعیت رو به زوال جامعه، تاب ماندن ندارد و قصد سفر به جایی را می کند که یا از مشکلاتش رهایی یابد و یا همه مشکلات را یکجا با خود داشته باشد. اما نصیبش از این وطن بزرگِ دهکده جهانی، جایی جز آمریکا نیست؛ آنجا که همه مشکلات را با خود دارد و ارمیای آرمانگرای داستان را به مبارزه می طلبد. این گونه است که ارمیا وارد سرزمین فرصتها می شود، جایی که دوزخی متشکل از انسانهای بی هویت و بی وطن است. او وارد فضایی می شود که دین آمریکایی مردمان آن به هیچ وجه با هویت ایرانی او سازگار نیست و سراسر اتفاقات این رمان نیز حول همین محور می چرخد. در چنین فضای ظلمانی و تاریکی که بسیاری از ایرانیان مقیم هم به راحتی خود را با آن وفق داده اند، تنها یاد بهشت ارمیا است که گاه گاهی نسیمی خنک را در این کشاکش دین و تجدد به خواننده می نوازد؛ و آن بهشت، جبهه است و خاطره دوست قدیمیش سهراب.
ارمیا در این دیار غربت همچون خوابگردی می زید و گویی چاره ای جز تن دادن به این زندگی مرده ندارد. این تقدیری است که نویسنده برای او مقدر کرده و گریزی از آن نیست. انگار ارمیای امیرخانی با ارمیای نبی (پیامبر بنی اسرائیل) تشابهاتی دارد که آگاهانه و ناخودآگاه حرف نویسنده را در لفّافه یا به صراحت، به خواننده منتقل می کند. ارمیای نبی پیغمبری است که در دوران انحطاط بنی اسرائیل ظهور کرده و به پیش بینی وضع اسف بار بنی اسرائیل در آینده می پردازد. اما قوم بنی اسرائیل این پیش گوییها را برنتابیده و حتی در صدد قتل او بر می آیند.
تقدیر ارمیای نبی تبعید به بابل بود و اسارت در آنجا؛ و تقدیر ارمیای امیرخانی تبعید به آمریکا (مظهر بابل) و اسارت در آن؛ و عاقبت . . .
ارمیا به سرزمینی سفر کرده که آن قدر ملیتها و مذهبها و شخصیتهای متفاوت را در خود جای داده که مردم، دیگر زبان یکدیگر را نمی فهمند. آنچه همه آنان می شناسند و حلقه اتصالشان به یکدیگر است، چیزی جز«پول» نیست. درگیریها و جدالهای عجیب و غریب مردم بی وطن آمریکا بر سر پول جایی در ذهن ارمیا ندارد و رفتار ارمیا نیز در ذهن مردم.
کوتاه سخن اینکه «بیوتن» داستان ارمیای سرگشته است که ظاهراً به بهانه عشق دختری ایرانی که در آمریکا زندگی می کند، و در واقع به علت عذاب از تعارض به دیار غربت رهسپار می شود. ارمیا می رود تا یک شهروند آمریکایی غیرمطیع و نامنضبط شود. ارمیا می رود و همچون ماهی حلال گوشتی می شود که در کشاکش دعوای انسانهای مرده بر سر دنیا، گویی از آب دور شده، دست و پا می زند، تلظّی می کند و عاقبت . . .
اما ارمیا نیز همانند سهراب (دوست شهیدش) ممکن است شهیدی باشد که تقدیر نویسنده برای او رفتن به آمریکا و درگیری در ماجراهای آن بوده است. این را می توان از قراین ریز رمان متوجه شد.»
آنطور که از متن رمان بر می آید و با توجه به بازخوردهای مخاطبان، امیرخانی به خوبی توانسته است سرگشتگی هویت اصیل دینی و ایرانی ارمیا را در دنیای پرتلاطم و مشوش غرب به تصویر بکشد. البته این به معنی بی عیب و نقص بودن رمان نیست، اما در کل به نحوی مبتکرانه و جالب فضای متفاوت تمدن غرب را برای یک ایرانی ترسیم کرده است. نکته دیگر اینجاست که فضای تمدن غرب، اکنون ما را نیز در بر گرفته است و ما نیز اسیر فضایی متعارض شده ایم و به نوعی بی وطنیم. همین فضای بیمار و متعارض است که ارمیا را وادار می کند تا به سرمنشأ بیماری برود. گویا ارمیا یا رضا امیرخانی به توصیه نیچه خطاب به فیلسوفان وقع نهاده که گفته است: «خانه های خود را بر دهانه آتشفشان بنا کنید . . .»
سفر رضا امیرخانی به آمریکا و نزدیک به یک سال زندگی پرمخاطره و گشتن در ایالات مختلف آمریکا، حکایت از همت بلند نویسنده دارد. بیوتن حاصل چنین تجربه ای است که از هنگام شکل گیری ایده آن تا زمان چاپ، هفت سال را پیموده است. بیهوده نیست که مخاطبان بسیاری پیدا کرده و چندین بار به چاپ مجدد رسیده است.
یکی از ویژگیهای بارز این رمان قابلیت تأویل پذیری آن است که حکایت از تبحر نویسنده در ادبیات دارد. نثر قوی «بیوتن»، تأویل پذیری آن و ارجاع مندی آن به متون مقدس دینی، این کتاب را به حق یکی از آثار برجسته ادبیات دینی ایران قرار داده است؛ ادبیاتی که معمولاً بسیاری از آثار به اشتباه منتسب به آن می شوند.
با توجه به توضیحاتی که داده شد می توان این رمان را یکی از آثار خوب در حوزه ادبیات آخرالزمانی معرفی کرد؛ ادبیاتی که بیش از آنکه راجع به موعود صحبت کند، به توصیف وضع موجود پرداخته و اینگونه نیاز غیرقابل کتمان ما به موعود را به تصویر می کشد.
نشستی که با حضور نویسنده و زهیر توکلی (منتقد و روزنامه نگار)، هفته گذشته در فرهنگسرای اخلاق انجام شد یکی از بهترین جلسات نقد و بررسی این رمان به حساب میآید؛ چرا که زمان جلسه بیشتر به تأویل این اثر گذشت و این نوشتار نیز متأثر از همان نشست است.
پایان مطلب/