مرتضا خبازيان زاده(م.ايلنان)
گر چه جنگ هشت ساله به چهار دوره قابل تقسیم است – 1) دورهی اولیهی پیشروی عراق 2) دورهی بازپسگیری زمینهای جنوب 3) دورهی استراتژی دفاع متحرک عراق 4) دورهی قدرتگیری مجددعراق – اما جنگ به عنوان واقعیتی یگانه و مهیب تملم ارکان سیاسی و اجتماعی را تحت تاثیر قرار داهبود. اگر در اوج جنگ آثاری لازم بود که برای تهییج مردم عرضه شود، پس از پایان جنگ و آغاز دورهی بازسازی ادبیات جنگ به ذات خود نزدیکتر و اندک اندک پهناور شد و توانست به عنوان شاخهای ادبی تناور شود . نویسندگان بسیاری در ادب جنگ طبع آزمایی کردهاند ، از نویسندگان مخالف جنگ گرفته تا موافقان که در نهایت به عنوان نویسندهی ادبیات جنگ شناختهشدند .
آنچه شایستهی دقت نظر است ایناست که ادبیات جنگ نتوانست چنانکه باید همپای دیگر نحلههای ادبی رشد کند و سالها طول کشید تا ادبیات جنگ توانست از دایرهی تنگ سفارشها و خاطرهنویسیها بیرون آید .
مساله ایناست که اگر هر نویسندهای به دلیل زیستن در اجتماع از آبشخور لازم برای پرداختن به مضامین اجتماعی و سیاسی بهره مند است اما ادبیات جنگ به شدت درگیر مسالهی شناخت بوده و هست و تنها کسانی میتوانند درین عرصه به تمام لایههای ادبیات جنگ دسترسی داشتهباشند که به نوعی – هرچند رقیق و سطحی – واقعینت فیزیکی جنگ را تجربه کردهباشند . در صورت همین تجربه است که نویسنده به انبوهی از واژهها و توصیفات جاندار معطوف به واقعیت فیزیکی نبرد مسلح میشود .
نخستین اتفاق مهمی که درین عرصه رخ داد شکلگیری مراکز جمعآوری و حفظ اسناد جنگ بود . این مراکز علاوه بر مجموعهی وصیتنامهها آثار گفتاری و نوشتاری به جا مانده از شهدا را نگهداری کرده و در صورت لزوم در اختیار نویسندگان و مولفان میگذاشتند تا به قالب ادبیات درآید .
از سوی دیگر برگزاری کنگرههای یادمان شهدای استانها انگیزهی قدرتمندی ایجاد کرد که هریک از این مراکز خاطرات سرداران و دیگر شهدای خود را منتشر کنند و اینچنین بود که مسابقهای پنهانی بین مراکز حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس شروع شد . هریک از این مراکز نویسندههایی در اختیار داشتند که خاطرات شهدا و وقایع جنگ را بازنویسی کنند و نویسندهها قلمها فرسودند . آنچه اتفاق افتاد افزایش حجم کمی خاطرات بازنویسی شده بود اما کیفیت چندانی وجود نداشت و این آثار تنها به ضرب اهدا و یا فروش با تخفیف بسیار به مخاطبین عرضه میشد .
پس از آن متولیان ادبیات جنگ به این فکر افتادند که از زندگی سرداران رمان هم نوشتهشود و دوباره سراغ "سفارش "رفتند . آنها نمیدانستند چیزی که با سفارش نوشته میشود نخواهد توانست با ادبیات مستقل و خلاقه هماوردی کند . ایناست که هیچیک از این رمانها – که تعدادشان بسیار زیاد است – به جز در جشنوارههای مخصوص به خود ، نتوانستند راهی به مخاطب جدی باز کنند .
نویسندههایی هستند که هنوز هم برای نوشتن ادبیات با رنگ و بوی جنگ به همان حال وهواها وابستهاند .این نویسندهها نمیتوانند جنگ را از دریچهی عموم ببینند و به همین دلیل با وابستگی به مراکز حفظ اسناد رمانی خلق میشود که درآن در بر پاشنههای کهن میگردد.
اما "بیوتن " بهزعم من نقطهی رهایی ادبیات جنگ است . رزمندهای که هشت سال جنگ را در شخصیت خود نهفتهدارد ، برای نشان دادن سابقهی جنگیاش نیازی به ابراز صریح آنچهرفته نیست . از این منظر بیوتن مستقل ازآن اسناد خانههای پروپیمان است و عناصر داستانی را در متن اجتماع – و اینجا رابطه با جهان دیگر ، مهاجرت – جستجو میکند . در واقع شخصیت رزمنده با همان گذشتهی مالوف اگرچه درگیر شهادت و در عینحال دگردیسی و پسگردی معیار دربازماندگان و میراثخواران جنگ است اما پذیرفتهاست که اگر قراراست جنگی وجود داشتهباشد ، این جنگ خیلی خیلی صورتی انسانی دارد ؛ جنگ بر سر موجودیت انسان و عشق انسانی .
آنچه بیوتن را برای من ارزشمند میکند جرات گامزدن در اطراف مرزهای ممنوع است از اگرچه از مرزها نمیگذرد اما به تماشا گذاشتن رزمندهی تنها که زیر دیدگان افطار کردگان ، سکههای بیستو پنج سنتی را از زمین جمع میکند و توی پارکومترها میاندازد بسیار تلخ و در عینحال دلنشین است . حالا من حداقل به خودم تبریک میگویم که بعد از مدتها با ادبیات جنگ روبرو شدهام . با ادبیاتی که ادبیات است و میتواند با دیگر کتابهای خلاقه رقابت کند و اگر به خاطرهی شهدا وابستهاست ، این وابستگی را فریاد نمیزند .
در همين رابطه :
منبع: طومار شرزين
|