نويسندهي جستارهاي داستاننويسي و ادبيات انقلاب اسلامي: كارهاي رضا اميرخاني را نخواندهام
شهريار زرشناس: این آرمانها از کجا آمدهاند؟ این آرمانها از متن آموزههای اسلامی و از متن اندیشههای انقلاب اسلامی آمدهاند. زیرا میخواهیم ادبیات متعهد به آرمانهای انقلاب اسلامی را توضیح دهیم. پس میشود ادبیات واقعگرایِ آرمانخواه با یک قید یا پسوند شیعی. پس ادبیاتی را که ما مطرح میکنیم و به دنبال آن هستیم، ادبیاتی است رئالیستی؛ اما یک نوع رئالیست آرمانگرایانه و یک نوع رئالیسم متعهد که مبنای تعهدش از یک طرف، آرمانهای انقلاب است و از طرف دیگر وجوه اندیشة شیعی و تفکر اسلامی. این رئوس اجمالیِ آن چیزی است که میشود در وجه ایجابی مطرح کرد. منتها همین را باید بعداً بهصورت تفصیلی مورد بحث قرار داد.
محمدرضا وحيدزاده: حالا برای اینکه کمی مصداقیتر وارد بحث شویم، شما آیا رضا امیرخانی را یک نویسندة ساختارشکن میدانید؟
البته من آثار زیادی از رضا امیرخانی نخواندهام و به همین دلیل نمیتوانم نظری بدهم. البته خیلی دلم میخواهد در یک فرصتی حتماً به سراغ آثار ایشان بروم و این را در برنامهام هم گذاشتهام. بهویژه این اثر آخرشان کتاب «بیوتن» را که زیاد دربارهاش شنیدهام یا همان کتاب «من او» که آن را هم خیلی دلم میخواهد بخوانم. متأسفانه از آثار رضا امیرخانی خیلی کم و شاید جستهگریخته چیزهایی دیده باشم و هنوز نخواندهام. در نتیجه نمیتوانم به این سؤالتان پاسخ دهم. اما براساس آن چیزهایی که شنیدهام به نظر میرسد که در آثارش بسیار از تکنیکهایی استفاده میکند که من بر آنها نام تکنیکهای ادبیات پسارئالیستی میگذارم. ولی الان نمیتوانم هیچ قضاوت قطعی و صریحی بکنم.