جلسه نقد و بررسی رمان بیوتن با حضور نویسنده در شیراز برگزار شد. در این جلسه که حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی فارس اجرای آن را بر عهده داشت احمد اکبرپور، زهیر توکلی و دکتر رضا پرهیزگار به عنوان میهمان به نقد و بررسی آخرین اثر رضا امیرخانی پرداختند.
در ابتدای جلسه زهیر توکلی با طرح پرسشی درباره این رمان و این که آیا می توان بیوتن را یک رمان دانست یا خیر گفت: رمان در تعریف کلاسیک تشکیل شده از عناصر مختلفی نظیر شخصیت پردازی، مکان، زمان و غیره است اما در بیوتن ما شاهد کمرنگ بودن عناصر داستانی و حتا گاهی مفقود شدن آن هستیم . اگرچه تعاریف رمان امروزه شکل جدیدتری به خود گرفته و حتا رمان هایی از ایتالوکالوینو داریم که در آن اصولاً شخصیت وجود ندارد ولی در این رمان با نوع کلاسیک ادبیات سروکار داریم و لذا شخصیت پردازی در آن باید با تمهیدات داستانی همراه باشد.
این منتقد با اشاره به این مطلب که البته غیر از رمان های شاهکار جهان این ایرادات را می توان در هشتاد درصد رمان های معاصر جست و جو کرد، درباره تاویل پذیری متن رمان افزود: جدای از ایرادات مدرسی رمان باید گفت متن بیوتن دارای ظرفیت بالای تاویل پذیری است. در متون کهن کتاب هایی را سراغ داریم که اگرچه رمان نیستند اما دارای چنان ظرفیت تاویل پذیری بالایی بوده اند که توانسته اند ذهن خواننده را دچار جهش کنند. از آن جمله می توان به اعترافات سنت آگوستین قدیس یا تمهیدات عین القضات همدانی اشاره کرد.
وی در ادامه با پارادوکسیکال نامیدن ساختار متن بیوتن آن را منطقی برای تاویل پذیر کردن متن دانست و توضیح داد: متن رمان بیوتن دارای ساختار متناقضی است. این تناقض و پارادکس را هم می توان در موقعیت ها، دیالوگ ها و هم در شخصیت پردازی ها دنبال کرد. به واقع این ساختار به شکلی زنجیره وار در متن قرار گرفته اند.
توکلی ساختار متناقض و متضاد متن را از نوع تقارنی دانست و افزود: در موقعیت های عادی ما همواره شاهد تضاد در زندگی هستیم اما جمع کردن متضادها در یک متن کار هنرمند است و اگر کسی بتواند بین اضداد تقارن ایجاد کند، او نهایت هنر را به کار برده است. با این تفاسیر باید گفت اثر امیرخانی به خوبی از عهده این امر برآمده است. و در واقع از این ساختار می توانیم به هستی شناخت متن دست پیدا کنیم.
این منتقد در ادامه با اشاره به این پرسش که هدف نویسنده از طراحی چنین متن پارادوکسیکال و متقارنی چه بوده است و اصولاً نویسنده چه حرفی با هستی داشته که به چنین تمهیدی دست زده است، تصریح کرد: شاید بتوان گفت که امیرخانی دو هدف برای طراحی ساختار متناقض متن دنبال کرده است. اول این که فضایی طنز ایجاد کند و دوم چیزهای متکثر و جمع ناشدنی را کنار هم جمع نماید. او با طرح پرسش هایی در متن که در تقابل با هم هستند سعی در یافتن پاسخ آنها دارد. مثلاً این که آیا می توان در جهانی که حالا تبدیل به یک دهکده کوچک شده است با هویت ملی و اعتقادات بومی زندگی کرد؟ در واقع رمان با طرح این پرسش ها بوجود می آید و باعث گسترش پیرنگ در فضایی متضاد می شود
وی همچنین با اشاره به حجم بالای ارجاعات و تلمیحات موجود در رمان با توضیح این مطلب که این ارجاعات بیشمار ابزاری برای رسیدن به ژرف ساخت رمان هستند ادامه داد: باید گفت استفاده فراوان از تلمیحات، بازی های زبانی با آیات قرآن و ارجاعات مفصل از روی عمد صورت گرفته تا منطقی در داستان ایجاد شده و خواننده به ژرف ساخت رمان دست پیدا کند.
وی در انتها نوع خوانش رمان بیوتن را رئالیسم ندانست و توضیح داد: اگر رمان را با نگاهی رئالیسمی بخوانیم به جنبه های تعمدی رمان پی نمی بریم و در واقع باید با تمرکز بر این تمهیدات رمان را خواند تا بتوان با آن ارتباط برقرار کرد.
در بخش دوم نشست، احمد اکبرپور، نویسنده و منتقد شیرازی درباره جنبه های مختلف رمان بیوتن صحبت کرد. این نویسنده در ابتدا با اشاره به نوع ساختار چاپی کتاب آن را بسیار بدیع و زیبا دانست و گفت: تاکید امیرخانی بر انتخاب فونت خاص، استفاده از رسم الخط خاص و نوع چینش فصل ها باعث می شود تا خواننده فهیم به خوبی با کتاب ارتباط برقرار کرده و از خواندن آن لذت ببرد.
وی در بخش دیگری از
صحبت هایش با توصیف ساختار رمان، درمورد شخصیت پردازی ها افزود: در رمان بیوتن دو شخصیت عمده خشی و ارمیا هستند که بیشتر می توان آن ها را دید و در نهایت درباره شان حرف زد. ابتدا درباره شخصیت خشی باید گفت، به نظر می رسد که امیرخانی این شخصیت را در دل داستان و با پیشرفت داستان ساخته است. از نگاه داستانی، خشی موفق ترین شخصیت داستان است به شکلی که خواننده بدون رجوع به مثال های بیرونی به خوبی با او ارتباط برقرار می کند و در واقع از لحاظ شخصیت پردازی دارای خاصیت خودبسنده گی است. به این خاطر خواننده با حضور او در داستان دچار مشکل نمی شود اما در مورد ارمیا متاسفانه چنین نیست. ارمیا برای خواننده جز چند مورد ارجاع چیز دیگری نیست و در نتیجه نمی تواند او را در معرض قضاوت قرار دهد. این مسئله باعث می شود تا خواننده حس همدلی و همذات پنداری را با ارمیا ازدست بدهد.
اکبرپور، ارمیا را از نگاه داستانی شخصیتی قوی ندانست و افزود: ارمیا خیلی خودبسنده نیست واین شاید به خاطر آن باشد که نویسنده ارمیا را کامل
می شناسد و به خود زحمت
نمی دهد او را بیش از آنچه در ذهن خودش دارد به خواننده معرفی کند. ولی در مقابل چون خودش هم درباره شخصیت هایی مثل خشی کنجکاو است آنها را بیشتر به خوانندگان معرفی می کند.
وی در نهایت امیرخانی را در شخصیت پردازی موفق توصیف کرد و افزود: وقتی امیرخانی توانسته شخصیت های قوی و جانداری مثل بهروز یا خشی بسازد، پس او در این کار استاد است و در واقع خود کتاب چنین چیزی را نشان می دهد ولی پرسشی که وجود دارد این است که چرا او درباره شخصیت ارمیا این کار را انجام نداده است. شاید لازم بود وقت بیشتری بر روی این شخصیت صرف می کرد تا معقول و خوب بنظر برسد.
آخرین منتقد جلسه نقد کتاب بیوتن دکتر رضا پرهیزگار با اشاره به بینامتنیت در رمان بیوتن گفت: بینامتنیت بیش از آنچه یک شگرد در داستان نویسی باشد یک تئوری است ولی باید اذعان داشت که امیرخانی از این تئوری به مثابه یک شگرد داستانی در بیوتن استفاده کرده و در این باره نیز موفق بوده است.
این مترجم در ادامه با اشاره به بازی های زبانی در رمان بیوتن افزود: درباره ساختار خرد بیوتن اول باید به در هم آمیختگی لهجه ها و گونه های زبانی با هم توجه کنیم. در این رمان شاهد مانور فراوان نویسنده بر این مسئله هستیم و از دید زبانشناختی بایستی گفت که چنین تکنیکی نه تنها ذوق هنری بلکه تسلط بالا بر چنین مسایلی را می طلبد و امیرخانی این مطلب را به خوبی درک کرده است.
پرهیزگار در انتها نوع
رسم الخط رمان بیوتن را متاثر از کابلی و شاملو دانست و گفت: مسئله رسم الخط کتاب که نویسنده اصرار خاصی بر حفظ آن داشته است متاثر از پیشنهادهای شاملو و کابلی درمورد بی فاصله نویسی است ولی باید گفت که چنین رسم الخطی به نوعی خواننده را دچار مشکل کرده و او را سردرگم می کند.
در انتهای این نشست رضا امیرخانی به پرسش های مطرح شده درباره رمان بیوتن پاسخ گفت.