البته اين كار بيشتر خبرسازي است، اما در جايي از اين خبر، بنده را از شاگردانِ جناب فردي خواندهاند؛ در استاد بودنِ حضرت ايشان شك نيست، اما در شاگرديِ اين بنده چرا!! بندده رسما نه شاگردِ كسي بودهام و نه استاد كسي، اهلش ميدانند كه نسبت به اين روابط خوشبين نيستم. ر.ا.
روزنامه كیهان كه دو سالی است در بالای صفحه ادب و هنر تصاویر هنرمندان و نویسندگان متعهد كشورمان را به طور مداوم منتشر میكند، به تازگی و پس از انتقادات و اعتراضات جدی رضا امیرخانی به دولت نهم و فرهنگ در این دولت، ضمن نوشتن یادداشتی با انتقاد از امیرخانی و مواضعش كه گفته بود دولت نهم به شدت دولت بی فرهنگی بود، عكس او را از بالای صفحه ادب و هنر حذف كرده و شخص دیگری را به جای این نویسنده متعهد و خوش ذوق و پرطرفدار گذاشته است.
به گزارش «تابناک»، این رویه كیهان در حالی صورت میگیرد كه امیرخانی از شاگردان و همكاران قدیمی امیرحسین فردی، دبیر سرویس فرهنگی روزنامه كیهان است، ولی با توجه به موضع گیری تند فردی در حمایت از احمدینژاد و مخالفت آشکار با دیگر رقبای او در روزنامه كیهان، صفحه ادب و هنر هم به جمع منتقدان سیاسی رقبای احمدی نژاد پیوست و در اقدامی تأمل برانگیز، امیرخانی را از لیست تصاویر هنرمندان متعهد انقلاب حذف كرد!
گویا، رویه سرویسهای غیر سیاسی كیهان نیز بر این اصل است كه مخالفان و منتقدان احمدی نژاد، مخالفان و منتقدان نظام! هستند و جالب اینكه در محافل ادبی نیز حمله كیهان به امیرخانی بسیار بازتاب داشته است.
بنا بر این گزارش، در یك ماه گذشته و در ستون كیهان و خوانندگان، بارها و بارها بحق، به قوه قضائیه پیشنهاد و گاه دستور داده شده با سران اغتشاشهای اخیر برخورد جدی شود؛ اما هیچگاه درباره برخورد جدی و قضایی با عوامل مسأله كهریزك، سخنی به میان نیامده و خوانندگان(!؟) روزنامه كیهان در این زمینه،اصلا خواستار اجرای عدالت نیستن؛ مضاف بر اینكه خبر مدراك پزشكی قانونی درباره مرگ محسن روحالامینی نیز هرگز در این روزنامه منتشر نشد! اما سخنان پدر محسن روحالامینی در دیدار با رهبر انقلاب در راستای اطلاع رسانی كامل و شفاف! با آب و تاب فراوان در این روزنامه منتشر شد.
گفتنی است، رضا امیرخانی، نویسنده رمانهای «ارمیا، از به، من او و بی وتن» است که در داستانهای خود با تعهد و هنری شگفت، لحظههای ناب انقلاب، هشت سال پایداری و به ویژه در کتاب ارمیا، رحلت حضرت امام (ره) و پریشانی و سرگردانی مردم در فراق ایشان را به زیبایی هر چه تمامتر به تصویر کشیده است.
وی همچنین تکنگاریهایی چون سفر سیستان ـ روایت سفر رهبری به سیستان و بلوچستان ـ نشت نشاء ـ درباره پدیده فرار مغزها ـ و ... را در کارنامه نویسندگی خود دارد.
بدون شک، امیر خانی، یکی از بزرگترین نویسندگان دهه هشتاد ایران است که با درآمیختن سنتهای داستانی ایرانی و فضای امروزی در آثارش، فضایی زیبا و بعضاً غیرمعمول میآفریند. امیرخانی در «من او» با تاریخ، داستانی عاشقانه میسازد و در بی وتن با داستان عاشقانه به نقد تاریخ و انسان معاصر میپردازد و سیاسی سخن میگوید و این از توان بالای نویسندهای است که به نسل ما آشناست و با مشکلات و بحرانهای سیاسی و اجتماعی او همدردی میکند و در عین حال، طنز ظریفش و نگاه عرفانی ـ ایرانی اش را هم ترک نمیکند.
وی مدتی سردبیری سایت لوح ارگان نویسندگان ادبیات پایداری را بر عهده داشت و در پاییز ۸۴ از این مقام استعفا داد. دلیل استعفای او تندروی افرادی چون محسن پرویز و محمدرضا سرشار به راهبری راضیه تجار بود. این افراد بعدها مناصبی را در وزارت ارشاد به دست آوردند كه عملكرد نامناسب ایشان، نارضایتی گسترده مردمی را به همراه داشت. وی همچنین از سال ۸۴ تا ۸۶ رئیس هیأت مدیره انجمن قلم ایران بود.