تیتر «خبرآنلاین» درباره برخورد زننده روزنامههای دولتی با جایزه «شهید حبیب غنیپور» اصلاً خوب نبود. برای آنها که تیتر را ندیدهاند مینویسم: «روزنامه دولت هم شهید غنیپور را بایکوت کرد.» در اینکه روزنامههای دولتی با همهچیز حتی مفاهیم دینی و ارزشی برخوردی کاملاً سیاسی و جناحی دارند شکی نیست اما این نباید سبب شود تا ما نیز همانند آنان برخورد کنیم و با حذف کلمه «جایزه» درصدد انتقامگیری برآییم. این نکته را به دوستان خبرآنلاینی میگویم چرا که آنها را برخلاف بسیاری از اهل سیاست آدمهایی منصف و بااخلاق میدانم.
بگذریم. روی سخن این نوشتهام در اصل با دوست عزیزم «رضا امیرخانی» است. رضا امیرخانی نویسنده است، نویسنده خوبی هم هست. صفت خوب را از سر تعارف ننوشتم، به آن باور دارم و این «خوب» وقتی معنا پیدا میکند که بدانیم نویسنده خوب آن هم در حوزه ادبیات داستانی، آن هم در روزگار ما حکم کیمیا دارد. باز هم بگذریم.
قصد و غرضم در این یادداشت اثبات نویسنده بودن رضا نیست. مشکل رضا امیرخانی حاشیههایی است که برای خودش درست میکند، حاشیههایی که هیچ ربطی به متن ندارد. این حاشیههای خودساخته تا جایی که به متن صدمهای نرسانده زیاد هم بد نیست. نه حتی بد نیست که نمک ماجراست و اصلاً موجب رونق و بازارگرمی متن میشود. اما گاه این حاشیهها کاملاً جای متن را میگیرند و متن نه تبدیل به حاشیه که اصلاً فراموش میشود. این روزها و ماههای اخیر ندیدهام که اصلاً کسی درباره آثار رضا چیزی بنویسد، هر خبر و نوشتهای بوده درباره جایزه گرفتن و یا نگرفتن رضا بوده و یا اینکه فلان روزنامه اینوری به رضا فحش داده و یا بهمان روزنامه آنوری از رضا تعریف کرده. امیرخانی هم تکلیفش را روشن نمیکند. منظورم این نیست که موضع سیاسیاش را روشن کند.
نویسنده، سیاستورز به معنای متعارف کلمه نیست و به راحتی نمیتوان او را در چارچوب خشک و قالبی اهل سیاست قرار داد. اما رضا امیرخانی به لحاظ رفتاری بلاتکلیف است. مثل محمدرضا کاتب از تمام هیاهوهای پیرامونی پرهیز میکند و صرفاً به نویسندگی میپردازد و نه مثل محمود دولتآبادی تمامقد وارد منازعات و اتفاقات سیاسی میشود. گاه همانند یک دیپلمات وارد مناسبات سیاسی میشود و با فلان وزیر شام میخورد و با بهمان وکیل ناهار و گاه دعوت آنها برای شرکت در مراسمی رسمی را رد میکند.
گاه محبوب همه دولتمردان و متولیان فرهنگ رسمی و دولتی میشود و همه میخواهند صرفاً به دلایل سیاسی به او جایزه بدهند و گاه با یک موضعگیری منفور میشود و دولتمردان تصمیم میگیرند صرفاً به دلایل سیاسی به او جایزه ندهند. من در همه این موارد شخص رضا امیرخانی را مقصر میدانم. شأن و شخص نویسنده، شاعر و هنرمند فراتر از آن است که به سیاست آن هم در سخیفترین شکلش گره بخورد. مقصر رضا امیرخانی است که زیادی به اهل سیاست نزدیک شد. البته نویسنده میتواند ادعا کند که در عین مراوده با اهل سیاست فردیت خود را حفظ خواهد کرد. بله میتوان، اما اهل سیاست هنوز آنقدر اهل مدارا و تسامح نشدهاند که به نویسندهای که بخواهد مستقل بیندیشد و مستقل عمل کند فرصت زیستن بدهند.
در همين رابطه :
ماخذ: خبرآنلاين
|