کتاب - رضا امیرخانی
درباره رمان «مردگان باغ سبز» نوشته محمدرضا بایرامی
با وجود این همه روزنامهی نخوانده، چرا باید رمانی راجع به شصت سال پیش را خواند؟ بالاش خوشصداست... همین و بس... قناری را صداش به قفس میاندازد. والا گنجشک روی بورس حیوانبازها بود.
بالاش خوشصداست... همین و بس... بالاش، فرصتِ خواندنِ طوطی و بازرگانِ مولوی را نیز نداشته است. شصت سالِ پیش توی روستا هنوز طرحهای کتابخوانی اجرا نشده بود...
راستی مگر ما خواندهایم؟
«باغِ سبزِ مردگان» یا «مردگان باغ سبز» قصهی بالاش است. قصهی بالاشی که خوشصدا بود... همین و بس...
بالاش خوشصداست و همین صدا، با کمی حسِ آرمانگرایی و وطنپرستی و ایثار و دیانت و عدالتخواهی و... قاتی میشود و او را میبرد و میاندازد صاف وسطِ فرقه.
فرقه، مثلِ پدیدههای سیاسیِ وطنی، زود اوج میگیرد و بالا میرود و بالاش را بالا میبرد و بعد هم زود افول میکند و فرو میریزد. سرانِ فرقه، پیشتر بارشان را بستهاند...
میماند بالاش، مجریِ خوشصدای رادیوی فرقه... بالاش میماند و بدبخت میشود... برای فهمیدنِ معنای دقیقِ بدبختی، چارهای نداریم جز خواندنِ رمان.
«مردگانِ باغِ سبز» قصهی بالاش است. قصهی بالاشی که خوشصدا بود... و همین صدا، نفسش را برید... همین و بس...
«مردگانِ باغِ سبز» قصهای است مربوط به نیم قرنِ پیش. اما برای فهمِ وقایعِ امروز حکما باید آن را خواند. (یقین داشته باشید که این نتیجهگیریِ من محصولِ عملِ خودآگاهِ محمدرضابایرامی نیست.)
اما قصهی بالاش را باید خواند تا بفهمیم چرا نباید صدا را و قلم را و هنر را و هر چیزِ به دردبخورِ دیگری را خرجِ سیاستِ روزمرهی رایج کرد.
خرجِ سیاستِ روزی که هیچ دخلی به مفهومِ عمیقِ سیاست و دیانت ندارد. چپ و راست، هنرمند را مثلِ بالاش میخواهند...
کارشان که تمام شود، مرده و زندهی بالاش بیقیمت میشود. بالاش یعنی موضعِ ما در این ایام...
مصاحبهي محمدرضا بايرامي با روزنامهي خبر
گزارش جلسهي رونمايي كتاب بايرامي در حوزه هنري با سخنراني جناب كاوه بيات، رضا اميرخاني و جناب محسن مومني
مراسم رونمایی از رمان «مردگان باغ سبز» نوشته محمدرضا بایرامی با حضور محسن مومنی؛رئیس حوزه هنری ،مرتضی سرهنگی؛مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری،رضا امیر خانی، کاوه بیات ؛تاریخ نگار،محمدحمزه زاده؛مدیر عامل سوره مهر و جمعی از نویسندگان و خبرنگاران رسانه در تالار مهر حوزه هنری برگزار شد.
بیات:«مردگان باغ سبز » صورتی منسجم و به هم پیوسته دارد
در ابتدای این مراسم کاوه بیات گفت: حرفهایم متناسب جلسه رونمایی کتاب نیست و قصد دارم با نگاهی تاریخی کتاب را مورد نقد و بررسی کوتاه قرار دهم.
وی ادامه داد: «مردگان باغ سبز» داستاني است بر اساس تجربه فروپاشي حكومت دمكرات در تاريخ 1325 و مبتني بر سرگذشت 2 شخصيت اصلي داستان «بالاش» و كودك يتيمي كه به چوپاني اشتغال دارد.
بیات افزود: روال داستان هم لابد به گونهاي است كه اقتضاي داستاننويسي است و صورتي منسجم مييابد و در نهايت با چفت شدن هر يك از اين روايات در انتها، كار صورتي منسجم و پيوسته به خود ميگيرد.
به گفته بيات، «مردگان باغ سبز» نوشتهاي از ستايش و مبارزات به اصطلاح حقطلبانه به فرقه دمكرات در فاصله ميان پائيز 1324 تا پائيز 1325 است و توصيف سياهكاريهاي رژيم پهلوي و سقوط حكومت و چيرگي بر آذربايجان است و روال اصلي كار بر تمجيد از فرقه دموكراتها قرار دارد.
وي گفت: بخش چشمگيري از كتاب به خون و خونريزي در آذرماه 1324 اشاره ميكند و در فصل نهايي داستان سرايي به اوج خود ميرسد، يكي از ابداعات ادبي در اين اثر استفاده از واژه لباس شخصي است.
اين تاريخپژوه ادامه داد: وقتي تاريخ و اسناد تاريخي جوابگو نباشد، بايد به دامان داستانسرايي پناه برد. حرفهایم متناسب جلسه رونمایی کتاب نیست و قصد دارم با نگاهی تاریخی کتاب را مورد نقد و بررسی کوتاه قرار دهم.
امیرخانی: «مردگان باغ سبز» داستان امروز است
پس از سخنان كاوه بيات، رضا اميرخاني، نويسنده كتابهاي «ارميا» و «من او»، با آوردن تمثيلي درخصوص شباهت كار خلباني و نويسندگي گفت: يك دانشجوي خلباني حدود شش ماه اول آموزش زميني ميبيند،بعد چندين جلسه آموزش با مربي و بعد از آن است كه اولين پرواز انفرادي را انجام ميدهد.
وي ادامه داد: بعد از اينكه پرواز اول انجام شد چند كار رسم است، از جمله اينكه توسط دوستان سطل آبي تهيه و روي خلبان جوان خالي ميكنند تا خستگي و غرور از تنش بيرون برود و بعد دو بال نمادين به او داده ميشود كه اولي را به سينه بزند و دومي را به عزيزترين كس ميدهد تا آن را بشكند تا آخرين بالي باشد كه او ميشكند. لذا كار نويسندگي هم همينطور است بيست سال و بيشتر طول ميكشد تا اين نويسنده به اوج برسد.
نویسنده « من او» افزود: من فكر ميكنم اين مراسم حالت سطل آب را دارد كه خستگي از تن نويسنده بيرون برود و در مورد بال دوم هم فكر ميكنم آقاي بيات زحمت شكستن اين بال را كشيد.
اميرخاني گفت: رماننويس كارش تاريخنويسي نيست و وظيفه رماننويس نوشتن تاريخ نيست وظيفه او نوشتن قصه و داستان است. همه هدف نگارش یک رمان، تاریخ، جامعهشناسی و ... نیست. اما با این وجود همه اینها را میتوان مشاهده کرد. با توجه به این موارد میتوان گفت اثر آقای بایرامی مشمول بسیاری از علوم است و در عین حال هیچکدام نیست و اگر تنها از یک زاویه مثلا تاریخ به آن نگاه شود نقد جامعی نکردهایم.
وی افزود: رمان «مردگان باغ سبز» رماني مربوط 60 سال پیش نیست، بلكه دقيقا مربوط به امروز جامعهي ماست و بايد با اين ديد نيز خوانده شود.
امیرخانی با بیان اینکه بایرامی در کتابش یک واقعه مهم اجتماعی را به نقد کشیده توضیح داد: در این کتاب تلاقی دو امر آرمانگرا و غیر آرمانگرا به چشم میخورد. هنر به ذات آرمانگرا و سیاست غیر آرمانگرا است. در کتاب «مردگان باغ سبز» یک فرد آرمانگرا هدف خود را صرف چیزی غیر از آرمانگرایی میکند و در نتیجه این امر نابود میشود.
این نویسنده ادامه داد: «بالاش» در کتاب بایرامی فردی هنرمند است، ولی شرایط و فضای عمومی جامعه به او اجازه بروز هنرش را نداده و او به اشتباه، گوهر خود را صرف امری غیر از آرمانگرایی چون فرقه میکند و همین امر موجب مرگش میشود.
امیرخانی قصه این کتاب را نمودی از عصر کنونی کشور دانست و افزود: قصه این کتاب حکایت جامعه به شدت سیاستزده است که اهل هنر اولین قربانیان آن هستند. اگر در جامعه سیاستزده نقدها نیز خرج سیاست شود خطر بزرگی در کمین هنر خواهد بود و آن خطر بینظری و بلاموضعی هنرمندان و نویسندگان است.
این نویسنده در پایان گفت: باید به سمتی برویم که ظرفیت شنیدن همه آرا و نظرات را داشته باشیم. در غیر این صورت جامعه پویایی خود را از دست خواهد داد.
بایرامی: تکیه «مردگان باغ سبز» بر قصه است نه تاریخ
در ادامه مراسم رونمایی از «مردگان باغ سبز» نوبت به محمدرضا بایرامی نویسنده کتاب رسید، وی ضمن تشکر از حاضران و مدعوین در جلسه افزود: جلسه امروز بهتر از آن چیزی بود که فکر میکردم و اصلا فکر نمی کردم این مراسم با این کیفیت برگزار شود و از سخنرانان محترم مخصوصا آقای بیات که این کتاب را مورد نقد قرار داد تشکر می کنم.
وی افزود: تمام آرمانگرایانی که در هدف و عقیده خود صادق نباشند به سرنوشت «بالاش» قهرمان کتاب «مردگان باغ سبز» دچار میشوند.
بایرامی با بیان اینکه قصدش از نگارش این کتاب بیان مسائل تاریخی نیست گفت: تاریخ را دروغگویان و راستگویان مینویسند و این به ما بستگی دارد که به کدام نقل قول استناد کنیم و در این کتاب تکیه من بر قصه بود نه تاریخ.
بايرامي با اشاره به بخشهايي از فيلم كوتاهي كه از سخنان او دربارهي رمانش در اين مراسم پخش شد، تأكيد كرد: من نه ادعاي تاريخ نوشتن دارم و نه تاريخ آنقدر روشن است كه به راحتي بتوان دربارهي آن نظر قطعي داد. من ميخواستم رمان بنويسم و ادبيات كار براي من مهم بود و با اين گرايش به دنبال اين كار رفتم.
او افزود: من محدودهي خودم را رعايت كردم و براي پرهيز از مطلقنگري در پاورقيها توضيحاتي دادم كه نوع نگاه من را به تاريخ نشان دهد.
بايرامي در پایان بیان کرد: فکر می کنم حرف زدن در مورد کتاب برای نویسنده نوعی بیگاری باشد چرا که نویسنده باید با نوشتن حرفهای خود را بزند از این رو صحبتم را در همین جا خاتمه میدهم.
مومنی: ادبیات و تاریخ با هم همسایه اند
در ادامه این مراسم محسن مومنی با اشاره به پیوند دیرینه میان تاریخ و ادبیات گفت: از دیرباز تاکنون میان تاریخ و ادبیات همسایگی بوده و ادبای مورخ بیش از مورخین صرف در بیان تاریخ برای عامه مردم نقش داشتهاند.
وی افزود: در تاریخنگاری امروز ادبیات و شعر نقش گسترده دارند و در تحلیل تاریخ به کار گرفته میشوند و در دنیای امروز منابع ارزشمندی برای تبیین تاریخ جهان محسوب میشوند.
رئیس حوزه هنری با بیان اینکه رمانهای تاریخی نقش عمده ای را معرفی وقایع تارخی برای مردم ایفا می کنند افزود::در دنیای امروز رمان منبعی برای پرداختن به تاریخ است و بیان تاریخ و معرفی آن به عامه مردم در قالب داستان میسر است و در این بین رمانهای تاریخی میتوانند نقش عمده ایفا کنند.
رئيس حوزه هنري ادامه داد: داستان «مردگان باغ سبز» بسیار خواندنی است و نشان میدهد ایرانیان چگونه مقابل یکپارچگی کشور نگاهی فراتر از مسئله قومیت دارند و بیگانگان را از وطن میرانند و موضوعی که محمدرضا بایرامی برای نوشتن انتخاب کرده هم به همین مورد اشاره دارد.
وی ادامه داد:البته بایرامی در پرداختن به فرقه دموکرات آذربایجان به اواخر کار این فرقه اشاره کرده است ولی این مورد در کتاب «مردگان باغ سبز» کم و بیش مورد اشاره قرار گرفته است.
مومنی گفت:تجربه نشان می دهد کسانی که با اتکای به بیگانگان به کشور خیانت می کنند هیچ گاه خیر نخواهند دید.
رئیس حوزه هنری آثار بایرامی را دارای نثری صمیمی دانست و افزود: در آثار این نویسنده علاوه بر نثری صمیمی شاهد حضورشخصیتهایی زنده هستیم که خواننده را جذب میکند. از این رو من نیز آثار بایرامی را دوست دارم.
وی گفت:کتاب «مردگان باغ سبز» از نظر توصیف صحنه ها و وقایع،ویژگی های ادبی و نگارشی و ... در حد اعلا است و از این لحاظ از بایرامی تشکر می کنم.
مومنی در پایان با درخواست از نویسندگان برای نوشتن رمانهای تاریخی افزود:نویسندگان باید نوشتن رمانهای تاریخی را دغدغه اصلی خود قرار دهند و از تاریخ که سراسر پند و عبرت است، برای ارتقای آگاهی مردم بهره ببرند.
وی گفت: توجه به تاریخ در قالب داستانی حرکتی است که به تازگی در حوزه آغاز شده و قطعا در گام نخست دچار ایرادهایی هست ولی حرکتی است که باید تقویت شود و نویسندگان ما باید به تاریخ و خرده فرهنگها توجه نشان دهند.
ماخذ: حوزه هنري