تاريخ انتشار : ٩:٥٦ ١١/٣/١٣٨٧

سرلوحه چهل و نهم چه‌قدر دلم براي خميني تنگ مي‌شود!
همين فاطميه‌ رفته بودم مسجد. سخن‌ران جديد بود و نمي‌شناختمش. كامل‌مردي بود، اما با ريشي يك‌دست سفيد مثلِ عمامه‌اش. شروع كرد به صحبت و رسيد به آيه‌ي “وآت ذاالقربي حقه و المسكين و ابن السبيل و لا تبذر تبذيرا” (سوره‌ي مباركه‌ي اسرا-28). از حقِ ذاالقربي مطابقِ بسياري از تفاسير مساله‌ي فدك را مثال گرفت و رسيد به لاتبذر و يك‌هو پروپاگاندايش گل كرد! رفت سراغِ تبليغِ يكي از شخصيت‌هاي مذهبي. “از علماي حاضر در مجلس عذر مي‌خواهم به سببِ تصديع. از اين فرازِ آيه‌ كه حكيم در كتابِ محكم فرمود (و لاتبذر) به يادِ يكي از فتاوي حضرتِ آقا افتادم. حضرتِ آقا اخيراً كتاب‌شان به زيورِ طبع آراسته شده است. دقتِ نظر را ببينيد! وسعتِ نگاه را ببينيد! در اين كتاب از مسلمانانِ ساكن در خارج سوالاتي آمده است. نه خيال کنيد از خارج يعني از ترکيه نه... نه از آلمان... نه از اروپا كه از خودِ امريكا، سوال كرده‌اند گاهي اوقات اين ريزه‌هاي برنج كه در بشقاب مي‌ماند، موقعِ شست‌شو مي‌رود داخلِ ظرف‌شويي و فاضلاب. حضرتِ آقا جواب داده‌اند، اين نه مصداقِ اسراف، كه مصداقِ تبذير است! خواهراني كه آن بالا نشسته‌ايد! بچه‌ها را ساكت كنيد! اين به دردِ شما مي‌خورد. در ادامه‌ي آيه‌ي مربوط به حضرتِ صديقه‌ي كبرا آمده است و لاتبذر و خطابش آن چنان ‌كه حضرتِ آقا در كتاب فرموده‌اند به شما بر مي‌گردد...” همان‌جا وسطِ صحبت بلند شدم و بيرون آمدم. چهره‌ام چنان برافروخته بود كه امامِ جماعتِ مسجد كه مجتهدي است كامل، صدايم كرد و پرسيد كه چرا بلند شدم. گفتمش كه حضرتِ آيه‌الله! بيخِ گوشِ اين شخصيت ارج‌مند، مسلمان و نامسلمان را سر مي‌برند، بزرگ‌ترين اشغالِ قرن بعد از جنگِ جهاني اتفاق افتاده است، آن‌وقت حضرتِ آقا نگرانِ دانه‌ي برنجي هستند كه توي ظرف‌شويي مي‌افتد!!! *** دينِ صامت همين دين است. ديني كه با يك مقاله مثلِ قبض و بسطِ تئوريكِ شريعت چارستونش شروع مي‌كند به لرزيدن همين دين است. دينِ آموزشي پژوهشي همين دين است. و من مومنانه اقرار مي‌كنم كه به اين دين كافرم. خوش‌حال‌تر مي‌شوم كه لادستِ آته‌ايست‌هايي محشور شوم كه اقلاً دنيا را درست مي‌بينند. همان مغتربي كه در امريكا مي‌زيد، مي‌رود به سم‘ز كلاب و يك بسته‌ي بيست پاوندي، بسمتي رايس مي‌خرد و مي‌برد خانه! از هفت-هشت دلاري كه خرجِ برنجش مي‌شود، چهار تا شش درصدش را تكس مي‌دهد. و از جمعِ اين ماليات‌ها حقوق مي‌دهند به سربازِ امريكايي براي توسعه‌ي دموكراسي! ديني كه نسبت به يك دانه‌ي برنج فتواي بين‌المللي بدهد، اما راجع به اين شش درصد حرفي نزند، صامت است! و دين صامت به كارِ...
چه‌قدر دلم براي خميني تنگ مي‌شود... تو را به خدا برويد سراغِ فتاويِ او بينِ سال‌هاي 42 تا 57. يك فتواي آموزشي-پژوهشي مثلِ فتواي آن شخصيتِ مذهبي پيدا نمي‌كنيد. از همين پژوهشي‌هاي حجتيه‌اي از او مي‌پرسند، تكليفِ قسمي كه درجه‌داران به كتاب محكمِ الهي در حينِ گرفتنِ سردوشي گرفته‌اند چه مي‌شود؟ و جواب مي‌دهد قسم براي حفظِ نظامِ طاغوت صحيح نيست و مخالفتِ با آن واجب است!!! مي‌گويد جوانان سرهاشان را بتراشند تا براي سربازانِ فراري مشكل ايجاد نشود. مي‌گويد مردم از ساعتِ چهار بعد از ظهر به بعد بريزند توي خيابان‌ها. مي‌گويد صندوقِ اعانه درست كنيد براي فلسطينيان در جنگِ اعراب و اسرائيل (جلد3ص5 صحيفه) اولش هم آيه‌ي واقتلوهم حيث ثقفتموهم مي‌آورد. مي‌گويد حمايت كنيد از اعتصابِ شركتِ نفت، اما كارمندان براي مصرفِ داخلي نفت و گاز را فراهم كنند. مي‌گويد كشاورزان در اين فصل كشتِ ديمِ گندم را فراموش نكنند كه فردا گرفتارِ قحطيِ مصنوعي نشويم (ج5ص477-25دي57) مي‌گويد... و بعد جماعت گرفتارِ دانه‌ي برنجي هستند كه در فاضلابِ كفار مي‌رود! چه‌قدر دلم براي خميني تنگ مي‌شود!!

  نظرات
نام:
پست الکترونيک:
وب سايت / وب لاگ
نظر:
 
   
 
   
   صفحه نخست
   يادداشت
   اخبار
   تازه ها
   يادداشت دوستان
   کتابها
   درباره نويسنده
   تيراژ:٨٦٠٢٥٠
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
 

 
بازديد کننده اين صفحه: ٨٧٨٥
.کليه حقوق محفوظ است
© CopyRight 2008 Ermia.ir & Amirkhani.ir
سايت رسمي رضا اميرخاني
Because when the replica watches uk astronauts entered the replica watches sale space, wearing a second generation of the Omega replica watches, this watch is rolex replica his personal items.