رضا امیرخانی در کتاب نفحات نفت (جستاری در فرهنگ و مدیریت نفتی) خود از نشر افق که در کمتر از یکسال، به چاپ ششم رسیده، بدون جانبداری از مسائل سیاسی، به بررسی گذشته و امروز و شاید آیندهی دولت وابسته به نفت در کشورمان میپردازد.
نفحات نفت یک کتاب خشک سیاسی یا اقتصادی نیست. با همان زبان منسجم و روان امیرخانی بسیار خوشخوان است و به قول خودش؛ هرکس که میخواهد وارد بازار كار شود و هنوز گوشی برای شنیدن دارد باید كتاب را بخواند. این كتاب بیشتر به متنی میماند كه امیرخانی از سر دلسوزی از شرایط جامعهی ما به آن رسیده و به هر نحو كوشیده تا كتاباش بهچاپ برسد و دیگران را در فهم و مشاهدات خود شریك كند.
نفحات نفت 12 بخش دارد كه در هركدام به بررسی مسائل مختلفی از فرهنگ و اقتصاد و... میپردازد.
با جایگزینی كلمهی سهلتی به جای دولتی از مدیران و به تبع شرایط جامعهی وابسته به آن میگوید و معتقد است كه: «حركت از این اقتصاد سهلتی فَشل به سمت اقتصاد مردمی، یك حركت فرهنگیست كه در نهادِ جانِ مردم بایستی اتفاق بیفتد.» و اقتصاد سهلتی فشل یعنی جاییكه شبكهی توزیع محصولاتاش ایراد دارد و كمترین سود از آن تولید میشود، كه پول نفت (با توجه به این پیشزمینه: نفت همان دولت است و دولت همان نفت) باشگاههای ورزشی ما را اداره میكند، كه ورزشكارسالاری رخ میدهد، كه كتابها را تولید میكند و عامل موثر پسند مردم را حذف میكند و بعد مینالد كه چرا مردم كتاب نمیخوانند، اصل قانون برای آسایش بیشتر مردم نیست، قانونی را در نظر گرفتهایم و بعد مجبور كردهایم خودمان را كه تحت هر شرایطی مطیع آن باشیم حتی اگر منطقی نبود.
در تعریف واقعیت مدیریت سهلتی میگوید: «توزیع نمودن پول نفت میان كارمندان جوریكه داخل مجموعه غر به حداقل برسد. ترتیبدادن كار برای كارمندان جوریكه خارج مجموعه نق به حداقل برسد.»
مفتخواری لقمهی نفت (كه نفت به امانت دست ماست) شاید آثار وضعی لقمهی شبهه را داشته باشد. امیرخانی توضیح میدهد كه اگر كار را نفروختیم و زمان را فروختیم، بیكاری را فرا خواهیم گرفت. و پیامبر میفرماید: «مومن اگر حرفه نداشته باشد دین میفروشد».
در همين رابطه :
. ماخذ: هزارکتاب