این شیخ معترف است که نسبت به قلم جناب میرزا رضا امیرخانی در مقام یک کاتب - علی رغم نیافتن هیچگونه سنخیتی در ایدئولوژی و شیوهی تفکر شخص ایشان با این حقیر- ارادت قلبی خاص داشته و این ارادت از "بیوتن" میآغازد!
حکایت آن بیوتن مکتوب حکایتی بود صعب. حکایت تقابل مذهب و مدرنیته. حکایتی که مضمونش فیالحال و در زمانهای که قلمها به وفور بر گِردِ خضعبل میگردد تا شاید بهسانِ احتمالا گم شدهام بتواند تحفهی گلشیری را برباید! و بهلحاظ محتوای مطلب کمتر کاتبی را مجذوب خویش میگرداند و الحق و الانصاف که ایشان جدای از نمایاندن اشراف چند جانبهی خویش به علم الهیات و فلسفه و بعضا اقتصاد و سیاست، در طول حکایت جانب "حق" نگهداشته بود که این به جهت یک کاتب، کاریست به غایت اصعب. و همین شد که حکایتش را برای چون ما خدازدهای بدلگام و عاصی خواندنی نمود!
اکنون بر سر آنیم تا از واپسین مکتوب ایشان که همین پیش پای شما بر زمین گذاشتیم بگوییم! سفرنامه "جانستان کابلستان". این مکتوبِ سه صد چهل و هشت ورقی از نُه بخش – مور و تیمور- مشهورات هرات – متواترات هرات – تحریرات هرات – زائر زار و نزار مزار – بلخ؛ الخ... – تقابل با کابل – انتخاباتیات و بلاکِش هندوکش رقم خورده است که هر بخش به زعم ما میراثدار حکایتیست بس خواندنی در باب بلاد افغان.
علی ایحال فیالمجلس نیتمان نقد مکتوب نمیباشد که مکرر بروز دادهایم که نقادی نمیدانیم و هم نقدِ کاتب نکنیم که این کاتبِ به نقل از خودش "قلم شکسته" هرکه باشد، تذکره الاولیاء خوان است! و هرچه باشد موضعش در قبال سیاست و رهبری و ایضا ولایت، ذرهالمثقالی با ما همجواری ندارد! لکن به گمان این شیخ اگر روزی روزگاری در میانهی جُل و پلاسِ این یک- دو دهه ادبیات گشتند و نیافتند مکتوبی وزین و درخور، قابل تامل میباشد مکتوبات ایشان ( بیوتن و جانستان... مابقی را نخواندهایم هنوز!) در کنار مکتوبات برخی بزرگانِ اندک شمار! چون جناب کاتب القدما میرزا داوود خان غفارزادگان با مکتوب "بینام اعترافات" و جناب میرزا محمدرضا خان بایرامی با مکتوب "مردگان باغ سبز" و جناب میرزا جواد خان افهمی با مکتوب "سوران سرد" و چندتایی دیگر که فیالحال از خاطرمان گریختهاند.
و اما نکته:
در بخش "انتخاباتیاتِ" این مکتوب علی رغم اظهارات کاتب در خط نبشت نخست بر اینکه؛ این جزو فصول جانستان کابلستان نبود ( نقل به مضمون) لکن به گمان ما ایشان کل مکتوب را اصلا بهخاطر گل روی این بخش آورده است! دیرگاه نظری بر انتخابات هشتاد و هشت ایران به بهانهی تحلیل انتخابات افغانستان و های و هوی پس از آن! در ورق سه صد بیست و یک این مکتوب چونین آورده؛
...گسلها اگر تعمیق شوند و من و تو یکدیگر را دشمن بپنداریم، هزاران خطِ جنگِ دیگر بینِ ماهای دیگر و شماهای دیگر پدید خواهد آمد و... شاید دوباره در همین خانهها زندگی کنیم، اما کنارِ خانههامان بایستی کسی با کلاشینکف راه برود...
این دعوتِ مکتوب فوق الذکر باشد بر وحدت ملی و نه مذهبی! و وحشت از فاشیسم مذهبی که اگر وضع همچنان بر این مدار بگردد، یحتمل گریبان این ملت را نیز خواهد گرفت!
کاتب در این مصحف مکرر اظهار میدارد که با طالبزدگی، با محرومیت و با خانهجنگی دائم، هنوز هم؛ جوانمرد مردمی هستند مردم این دیار. لکن تنها سوال شیخ این باشد که آیا با تمام این برادرکُشی ما نیز چونین مردمان خواهیم ماند؟!
در همين رابطه :
. ماخذ: وبلاگ مطبع الموالات اثر شیخ پشم الدین!
|