تاريخ انتشار : ٢٢:٩ ١٨/٢/١٣٩١

درباره ی قیداری که پیشکارش سلطان است (از جنابِ محمدصادق دهنادی)
بی شک ، مهمترین اتفاقی که در چهارمین روز نمایشگاه کتاب امسال قرار است در روز شنیه اتفاق بیفتد عرضه ی رمان جدید رضا امیرخانی نویسنده ی موفق و صاحب سبکی معاصر است که مطابق آن چه از ماه های گذشته درباره ی آن منتشر شده بود ، قرار است حرف های جدیدی نسبت به آثار قبلی او که هر کدام بیش از ده بار تجدید چاپ را تجربه کرده اند را برای مخاطبین داشته باشند.
قیدار که ظاهرا مانند آثار دیگر امیرخانی از سوی نشر افق منتشر می شود،یک رمان شخصیت است که به عقیده ی امیرخانی "در پی ساختن دنیای اطراف است."
قیدار گرچه زندگی نامه یک شخصیت خیالی است اما به لحاظ زندگی در دوره ای شبیه آن چه در اوائل دهه پنجاه شمسی در تهران جاری بوده است. خواننده اش را به شدت به این تکاپو می اندازد که بفهمد ما به ازاء قیدار در تاریخ معاصر چه کسی یا چه کسانی هستند؟
قیدار یک انسان متمول است که گرچه ثروتمند است و از مواهب مادی دنیای خودش از خانه و ثروت و احترام ، چیزی کم ندارد اما این وضعیت او را از مسئولیت خود غافل نکرده و در همان فضای فتوت و جوانمردی به مواجهه با رویدادهای جامعه خود می پردازد .
به روایت امیرخانی ، قیدار از سویی ادای دین به این گروه از یاوران بی ادعای تدین و اخلاق در جامعه است و از سوی دیگر دعوتی برای نسل جدید برای احیای جوانمردی ، انصاف و اخلاق.
این نویسنده برای آن که علاقه اش به الگونمایی اینچنینی اش را هویدا نماید کند بر رمان، دیباچه ی کوتاهی نگاشته که در آن به هنرمندی اعلام کرده قیدار یک نمونه ی نسل سومی است و می تواند نشانه ای از ایفای وظیفه ی کسی است که به نسل اول و دوم هر نهضتی تعلق دارد اما باید برای انجام وظایف خود ، در عین تعلق هایش ،خودش باشد .
وی می نویسد:
"نسب نسل اول ، به ایمان بر می گردد؛به ابراهیم حنیف که پدر ایمان بود...
پای نسل دوم ،در خون است. خونی که می رسد به سرخی رد تیغ بر گلوی اسماعیل ذبیح، فرزند ابراهیم...
اما سر سلسله ی نسل سوم ، قیدار نبی، فرزند اسماعیل نبی،فرزند زاده ی شیخ انبیا، ابراهیم نبی است؛که خود پدر پدران سلسله ی خاتم انبیاست..."
شباهت این قیدار هم با قیدار نبی ، البته سفره داری هر دو بزرگوار و شهره بودنشان در فتوت وجوانمردی است و قیدار گرچه بر اساس قیاس و نام تاریخی اش آقا زاده ای باشد که به خاطر نسبش مورد احترام گردد، خود آقایی است که رسم و راه مردانگی اش به نسب آقازادگی اش می چربد و این همان چیزی است که در لفافه ی ده ها صفحه داستان رضا امیرخانی می خواهد به نسل چهارم و سوم و بلکه بیشتر از آن ابراهیم انقلاب اسلامی یعنی حضرت روح الله یاد بدهد.
با این حال، بر خلاف داستان های قبلی امیر خانی که خواندنش دل آماده می خواند و دانستن ظرایف و صنایع ادبی و هنری ، قیدار رمانی است که به معنای واقعی کلمه به زبان ساده و برای عامه مردم آفریده شده و به همین دلیل می توان به راحتی آن را در مدت زمانی یکی دور روزه خواند و بلکه قورت داد.
یکی دیگر از ویژگی های قیدار را هم باید به موقعیت های جذاب و حتا طنازانه آن بر شمرد که با نام ماشین های دوره ی دهه پنجاه نامگذاری شده و برداشت شده از یکی از داستان های آن بخش است.
شخصیت های جالب وتاثیر گذار این داستان( به جز یک نفر که روحانی دل و بلکه مراد قیدار است) همه آدم هایی هستند که به نحوی سر سفره ی قیدار نان و نمک می خورند و به اصطلاح در کنار کار کردن برای او مرید او هستند.قیدار این قدر شخصیت بزرگی خلق شده که نام پیشکارش سلطان است، شخصیت هایی که پرداختن به هر یک از آن ها مجالی می خواهد اما نویسنده اصرار داشته که فقط دوربین دیدش را کنار قیدار بگذارد .
به نظر می رسد این رمان به رغم زبان و ساختار بسیار ساده اش یکی از موفقیت ها و نقاط عطف کارنامه امیرخانی باشد و خواندنش برای همه جذابیت هایی را داشته باشد.
در همين رابطه :
. ماخذ: روزنامه‌ی جوان

  نظرات
نام:
پست الکترونيک:
وب سايت / وب لاگ
نظر:
 
   
 
   
   صفحه نخست
   يادداشت
   اخبار
   تازه ها
   يادداشت دوستان
   کتابها
   درباره نويسنده
   تيراژ:٨٦٠٢٥٠
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
 

 
بازديد کننده اين صفحه: ٨٦٧٩
.کليه حقوق محفوظ است
© CopyRight 2008 Ermia.ir & Amirkhani.ir
سايت رسمي رضا اميرخاني
Because when the replica watches uk astronauts entered the replica watches sale space, wearing a second generation of the Omega replica watches, this watch is rolex replica his personal items.