تاريخ انتشار : ٩:٥٦ ١١/٣/١٣٨٧

سرلوحه يکم :
چرا پاي‌گاهِ فرهنگ و ادبيات؟ چرا لوح؟
نه از اين قلمِ شكسته، كه از يك زبان، با بردِ كم از ٢٠٠ مليون نفر و با هم‌زباناني كوشا و پويا ماننده‌ي بنده و حضرتِ عالي يا حضرتِ عليه، نمي‌توان توقع داشت كه همان اولِ كار سايت را بكند پاي‌گاه و اينترنت را بكند شبكه‌ي جهان‌گير مثلا! نه فقط اين كه وقتي من مي‌خواهم نوشته‌ام را آغاز كنم و اسم از كليشه‌ي قالبيِ دوره‌ي "انقلاب و بل انفجارِ اطلاعات" بياورم، ترسم از آن است كه اين لغت را چه‌گونه فهم مي‌كني؟ هنگامي كه در زبانِ من و تو، اطلاعات، نامِ وزارتي است (واواك) و در عينِ حال نامِ يكي از دو روزنامه قديميِ اين ملك و جالب آن كه كارِ آن وزارت پنهاني است، حال آن كه كارِ روزنامه آشكارسازي! و هم‌زمان "اطلاعات" در كشورهاي عرب‌زبان به معناي خبررساني به كار مي‌رود و "استخبارات" به عوضِ اطلاعاتِ ما... بگذريم...

دنياي امروز دنياي رسانه است. و من و تو براي زيستن مجبوريم كه در رسانه نفس بكشيم. و اگر روزي رسانه من و تو را از ياد ببرد، من و تو را بايد بر زنده‌مان نماز كنند، و البته به‌ز من مي‌داني كه نمازِ ميت را بدونِ وضو و با كفش هم مي‌توان خواند، حتا شايد به انگليسي، حالا هر كس رو به قبله‌ي خود، قبله‌اي كه تو راضي باشي. فلنولينك قبله ترضها! كه اين مربوط به روزگارِ تك‌خدايي بود و امروز هر كسي خود خدايي است، اگر نه دستِ كم پيام‌بر كه هست... بگذريم.

باز هم خدا پدرِ از ما به‌تران را بيامرزد كه در دنياي رسانه‌اي، جايي هم براي ديگران قائل شده‌اند كه نفسكي بكشند كه چون فرو رود مفرح ذات است، خاصه آغشته به دودش. به چه خفت و منتي به من و تو اين فضا رسيده است بماند. همين‌قدر بدانيم كه آن چه من به قهر مي‌نويسم و تو به لطف مي‌خواني، به هاستينگي ذخيره مي‌شود در نافِ ينگه‌دنيا! بك‌بُن، ستونِ فقراتِ كره‌ي ارض -عجب تعبيري است- كه استخوانِ دنباليچه‌اش به بنده و شما رسيده است، توي آزادراهِ اطلاعات، اينفورميشن هاي‌وي، اين نوشته را مي‌برد و زير سايه‌ي مستدامِ عمو سام ذخيره مي‌كند و تو با يك كليك آن را از بصل‌النخاع به دنباليچه انزال مي‌كني كه بفهمي داوينچي هم پر بي‌راه نگفته بود. و حالا عمو، يا همان برادرِ بزرگ‌تر كه به نقلِ جرج اورول، بيگ برادر ايز واچينگ، به ما مرحمت دارد و ما را زير سبيلي در مي‌كند. واي به روزي كه قدي بكشيم و قرار شود زيرِ سايه‌ي ما چند نفري خنك بشوند. آن‌چنان "قلت"هاي ديكته‌ايِ ما را بشمارد كه همه از حماسه‌ي خرداد به چه‌كنمِ شهريور پرتاب شويم... و تازه اين در شرايطي است كه بخت يارت باشد و از اين اينفورميشن هاي‌وي مثل فركانسِ تلفنِ هم‌راهِ آن جنگ‌آورِ فلسطيني موشكِ فاير اند فورگت برايت نفرستند... بگذريم.

ما را با رسانه چه كار؟ براي زيستن چاره‌اي به جز كارِ رسانه‌اي نداريم. اندازه‌ي وجودِ مديوم‌ها از اندازه‌ي وجودِ حقيرِ بنده و بلكه وجودِ كبيرِ شخصِ شخيصت، بزرگ‌تر است. براي بقا مجبوريم كه در اين فضا نفس بكشيم تا آينده‌گان بدانند كه ما زيستيم. جز اين حديثِ نفس كه گفتيم، كيستيم؟ بگذريم!

اهلِ علمِ رياضي، اصلي دارند به نامِ اصلِ لانه‌ي كبوتر. مي‌گويند اگر بيست كبوتر داشته باشيم و بيست و يك لانه، لاجرم يكي از لانه‌ها خالي مي‌ماند. تازه كلي زور مي‌زنند و اين را ثابت مي‌كنند. روزي كه من گوگل را شناختم، گوگل از ميانِ ١٠٠ مليون صفحه كلمات را پيدا مي‌كرد. همان سال اين عدد رسيد به ١ ميليارد. و امروز در همان صفحه‌ي نخستش مي‌بيني كه عدد از ٣ مليارد نيز گذشته است. يعني به ازاي هر دو نفر آدم، يك صفحه‌ي اطلاعات شبيه به اين چيزي كه الان داري مي‌خواني، وجود دارد. و چه مي‌داني كه دو نفر يعني چه؟ جيسنِ لندني و جاسمِ بغدادي يعني دو نفر. عليِ اصفهاني و آلنِ پاريسي يعني دو نفر. سلين بانوي تورنتويي و گلين خانمِ باكويي يعني دو نفر... بدجوري هم زده‌اند عالم را... بگذريم. نه... زود است. رفيق! تعداد لانه‌ها خيلي زياد است، ٣ ميليارد تا، به قولِ طوسي در عجايب المخلوقات هزار هزار هزار سه مراتب. ببين كه چه قدر لانه‌ي كبوتر خالي است... حالا بگذريم.

صبح به صبح عمو، دست مي‌كشد توي لانه‌ها و تخمِ مرغ‌ها را توي سبدش مي‌گذارد. "لوح" تخمِ دو زرده‌اي هم نيست. مالِ بد بيخِ ريشِ صاحبش. اما مي‌دانيد كه تخمِ كبوتر جان مي‌دهد براي زبان باز كردنِ بچه... عمو سامِ عزيز! اين طفل، بدجوري شرور است، بي‌ادبي‌اش را ببخش... بگذر تا بگذريم، آخر گذشت كارِ بزرگان است.

اصحابِ ل و ح، لشوشِ ويلانِ حوزه‌ي هنري، آمده‌اند تا ل و ح، لانه‌ي وسيعِ حواصيل را پر كنند...

  نظرات
نام:
پست الکترونيک:
وب سايت / وب لاگ
نظر:
 
   
 
   
   صفحه نخست
   يادداشت
   اخبار
   تازه ها
   يادداشت دوستان
   کتابها
   درباره نويسنده
   تيراژ:٨٦٠٢٥٠
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
 

 
بازديد کننده اين صفحه: ٦٧٨١
.کليه حقوق محفوظ است
© CopyRight 2008 Ermia.ir & Amirkhani.ir
سايت رسمي رضا اميرخاني
Because when the replica watches uk astronauts entered the replica watches sale space, wearing a second generation of the Omega replica watches, this watch is rolex replica his personal items.