امشب اتفاقی به سایت رضا امیر خانی سر زدم و مطالبی دیدم که خواب را از چشمانم گرفت! سید یاسر و قرارگاه نصرت و دو صدو بیست و نه و پر از آفاق و ضدطلبه-طلبه ضد که کاملا متفاوت بود. چه خبر شده کسانی که شاید علاقه مند شدنشان به نوشتن را مدیون امیرخانی هستند اینگونه ناجوانمردانه متن مینویسند!! برایم بسیار سنگین بود نه از روی تعصب به امیر خانی که شایداین چند وقته بنا به دلایلی دیگر خیلی پیگیر نوشته هایش نبودم و حتی کتاب بیوتنش را هم نخوانده ام ولی راستش نتوانستم سکوت کنم و متن زیر را نوشتم:
به نام خدا
این نوشته برداشت شخصی من ازرضا امیر خانی است. من او را تنها یکبار در نمایشگاه کتاب از نزدیک دیده ام و لاغیر!
دوستان چه میکنید با رضای امیر خانی، هرچه قدر هم که مخلص باشد زهر قلمهایتان بسیار آزار دهنده است! به چه محکومش میکنید؟! به اینکه چرا نظرات شما را بلندگو نبوده؟ به اینکه چرا عملکردش به شما نکشیده؟ و از این مقدمات حکم اخراجش از دایره انقلابی را صادر میکیند! وای بر ما که ادعایمان گوش فلک را کر کرده است! من بعنوان یک نسل انقلابی که بند بند وجودم را هدیه شده امام و شهدا میدانم به شما اجازه نمی دهم از طرف من اینگونه رضای امیر خانی را نشانه بگیرید که با ارمیایش امام را شناختم و عاشق شهدا شدم. جدا از بحثهای رایج سیاسی گیرم که ایشان یک خطایی انجام داد این چه گونه نقادی نامهربانانه ایست! او هم یک انسان است و جای خطا دارد. ای کاش حرمت لحظات زیبایی که هدیه مان کرد را بیشتر می دانستید. می نویسم تا بداند همه بچه حزب اللهی ها هم اینقدرمعرفت ندارند و هستند کم معرفتانی مانند من! هرچند میدانم قلم پاک و مخلص او برای شهدا و رب شهدا کاغذ سیاه میکند و خسته این دست نوشته ها نیست!! چرا متهمش میکنید به آسایش طلبی و پز گرفتن روشن فکری؟ بینی و بین الله مخاطبان رضای امیر خانی بیشتر در چه دسته بندی میگنجند؟ آیا داستان ارمیایش آرامش بخش دندان تیز کردگان به انقلاب است! رضای امیر خانی با این سکوت آیا پایگاهش را در میان افرادی مثل شما، که این روزها دایه مهربان تراز مادر شده اید برای این انقلاب و به هیچ مادری اجازه نزدیک شدن به شهدا و انقلابشان را نمی دهید، از دست نخواهد داد؟ او برای ضد انقلابان چه دارد که بنویسد؟ از امام بگوید یا اینکه " من عشق و عفف و مات مات شهیدا"!!!
جناب میم لام در نوشته هایشان اشاره ای به سخنان رهبر انقلاب داشته اند که دوست دارم برداشت شخصی خودم را در این مورد بنویسم. اینکه ایشان تمام خواص را به تبیین شرایط فتنه و آگاهسازی مردم دعوت کرده اند بسیار بجاست ولی صحبتهای ایشان ادامه هم دارد " هیچ انتظار نیست - حق هم نیست که انتظار باشد – که کسی خلاف فهمیده ی خودش حرف بزند." گیرم که رضای امیر خانی اشتباه فهمیده و فهمیده اش با نظرات رایج متفاوت است و چون نمی خواهد مخالف رهبرش حرفی به زبان آورده باشد سکوت اختیار کرده! شما جای او باشید چه میکنید؟ یا شاید تمایل دارید مانند خیلی ها در این روزها تنها بواسطه رهایی از موضع اتهام که تهمتش توسط افرادی انقلابی!!! مانند شما صورت میگیرد آنهم قربتن الی الله!!!داد سخن بدهد و شب و روز از این سایت به سایت دیگر اسباب بکشد و مصاحبه پشت مصاحبه! یا اینکه ادب کند و سکوت اختیار کند. او کیست مگر که با سکوتش شما اینگونه آشفته شدید. درک من این است که ما بواسطه علاقه شدیدمان به او و اینکه او را اهل فکر میداینم، توان نداریم مهر تایید استثنایی او را بر کرده هامان نبینیم. از این جهت میگویم استثنایی که ارزشش برایمان بسیار است وبا این تایید نفسمان آرامشی میگیرد که شاید در بسیاری از تایید های دیگر نباشد! که اگر این باشد خود خواهی را از حد گذرانده ایم! درغیر اینصورت همانطور که در سایتش اعلام شده او تنها یک نویسنده است که بسیاری از مردم حتی اسمش را نشنیده اند! برایم بسیار جالب است که این سخنان تندتان چرا خراش دهنده روح سیاستمدارانی نیست که حتی این روزها در پی گرم نگاهد اشتن آتش فتنه اند تا نان نپخته شان خوب برشته شود!!
در انتها به رضای امیر خانی میگویم من هم یک نسل انقلابیم که به آرمانهای انقلاب وفادارم و این دوستان به رسم نانوشته این روزها مصادره کرده اند عمارها را! و به تو حق میدهم سکوت کنی تا هر وقت که دوست داشته باشی و بگویی هرانچه که تمایل داری.
در همين رابطه :
. رضا اميرخاني مال ما نيست
. رضا اميرخاني مال ماست
. رضا اميرخاني مال يك طيف خاص سياسي نيست
. اشتباهي به نام سكوت
. ماخذ: وبلاگ اباحنانه
