از وبلاگ حرفهاي براي نگفتن، نويسنده: نيلوفر
بیوتن از جمله رمان های ساختار شکنانه سال های اخیر و از معدود رمان های جدید پارسی است که کپیه برداری زمان های مشابه دیگر به نظر نمی رسد. داستان بیوتن در همین سالها اتفاق می افتد و این برای رمان نویسی ایرانی که همیشه یکی دو دهه از فضای کنونی جامعه عقب است یک رویداد فرخنده به شمار می رود. بیوتن هماند نامش کتابی عجیب است. کتابی پر از بازی های جالب کلامی و بازی با کلمات. نویسنده با تلفیق زبانی پرمایه، با جملاتی عربی و انگلیسی، که براساس فضای داستان که یک فضای غربی است، بیان می شوند، اوج هنر خود را در استفاده از کلمات به کار می گیرد. به عبارتی نویسنده استاد بازی با کلمات است. بازی با کلماتی که داستان را روان تر و جذاب تر و فراموش نشدنی تر می کند.
بیوتن داستان "ارمیا"، یکی از بچه های جبهه و جنگ است که در قبرستان شهدا با دختری ایرانی الاصل "آرمیتا" که در مرکز تحققات مذهب دانشگاه نیوجرسی کار می کند و برای انجام پاره ای تحققات مذهبی به ایران آمده، آشنا می شود و این آشنایی از طریق نامه های الکترونیکی ادامه می یابد تا جایی که ارمیا برای دیدن و ازدواج با آرمیتا به آمریکا می رود. تشابه "ارمیا" و "آرمیتا" اولین فصل از بازی های کلامی داستان را پیش روی مخاطب باز می کند. گویا این دو شخصیت قرار است فقط در یک "ت" با هم تفاوت داشته باشند. فصل اول داستان با ورود ارمیا به آمریکا و آشنایی او با "خشی"، دوست و رئیس آرمیتا آغاز می شود. به نظر می رسد داستان می خواهد حول رابطه مثلثی ارمیا، آرمیتا ، خشی بگذرد، اما آرمیتا به زودی به حاشیه رانده می شود و خشی به شخصیت اصلی تبدیل می شود. گویا قصه گویی و وقایع نگاری، برای نویسنده بهانه ای بوده تا ارمیا و خشی را به عنوان نماینده دو طرز تفکر در تقابل با هم نشان دهد.
ارمیا یک مسلمان سنتی و تابع و مقلد فقه سنتی است. از دست دادن با زن ها امتناع می کند، با وسواس وضو می گیرد و روی تلفظ "ض" والضالین نماز حساسیت دارد و دست آخر هم در آمریکا شغل پخش گوشت ذبح حلال را برای معدود مسلمانان و رستوران های مسلمان نیویورک، انتخاب می کند. ارمیا دو نیمه سنتی و مدرن دارد که هردو بر خلاف آنچه به نظر می رسد، معمولا یک حکم را به او دیکته می کنند.
شخصیت خشی اما در هاله ای از ابهام است. از طرفی او را مردی لاقید و پول دوست معرفی می کند. یک استاد دانشگاه و رئیس مرکز تحقیقات مذهبی دانشگاهی که با ابزار های علمی سعی در اثبات یا رد باور های مذهبی کلیه ادیان دارد. مثلا او با تشکیلاتش دستگاه های فشار سنج کوچکی را در قبرمردگان قرار می دهند تا ببینند آیا فشار شب اول قبر واقعا بیشتر از فشاراتمسفر است یا خیر . از طرفی خشی نماز می خواند – چیزی که خود ارمیا هم از دیدنش تعجب میکند- حتی اگر این نماز به پیش نمازی یک زن باشد – چیزی که ارمیا در باور های سنتی خود نمی تواند بپذیرد- خشی شاید آداب طهارت گرفتن را به درستی اجرا نکند اما بزرگترین سخنرانی اسلامی را در مهمانی افطار مسلمانان نیویورک اجرا میکند. خشی نماد تفکر پول دوستی و پول پرستی در یک نظام سرمایه سالار است، که بااینکه ساعتی 300-400 دلار درآمد دارد، باز هم از حساب ربع سنتی های خود نیز نمی گذرد. درست بر عکس ارمیا که به خاطر بی توجهی به پول، در نظام سرمایه سالار محکوم به نابودی است. ارمیا را اگر تلفیق مذهب و معنویت بدانیم، خشی در نقطه مقابل او یعنی تلفیق مذهب و پول است.
بیوتن از تمام ویژگی های یک رمان پست مدرن برخوردار است. به هم ریختگی زمانی داستان که یکی از ویژگی های رمان پست مدرن است، با فلش بک زدن های مدام نویسنده، در این کتاب وجود دارد. یکی دیگر از ویژگی های رمان پست مدرن، عدم تغییر شخصیت های داستان است. انگار شخصیت ها خلق شده اند تا فقط داستانی ار روایت کنند، نه اینکه حتما دستخوش انقلابات عظیم روحی شده و با این تغییر مصنوعی خواننده را به سمت و سوی دلخواه نویسنده سوق دهند. بیوتن یک رمان پست مدرن خوب است. رمانی که در آن فهم و شعور خواننده ارج گذاشته شده ونویسنده برای وقتی که او برای خواندن صرف میکند ارزش قائل شده است. نویسنده در خلال داستان با خواننده حرف می زند، درباره طرح روی جلد کتاب نظر می دهد، نظر خواننده را می خواهد و از او می پرسد چه عاقبتی را برای شخصیت های داستان می پسندد.
پابان بیوتن مثل آغاز و ادامه آن است. به عبارتی نویسنده خود را مجبور نکرده به صرف اینکه به پایان کتاب نزدیک می شود، داستان را ماستمالی کرده و سروته آن را جوری هم بیاورد که خواننده با رضایت خاطر کتاب را ببندد و در قفسه بگذارد. اگر لاغر شدن ورق های سمت چپ کتاب نباشد، خواننده به هیچ روی متوجه نمی شود کتاب دارد به پابان خود نزدیک می شود. نویسنده موفق می شود در پایان بندی، کیفیت اولیه را حفظ کند.
بیوتن کتابی فراموش نشدنی است. جملات و عبارات و بازی های کلامی آن شاید به این راحتی از ذهن خواننده زدوده نشوند. نویسنده با اینکه برای توصیف صحنه ها وقت نمی گذارد، اما صحنه های داستان و دیالوگ ها و شخصیت پردازی های قوی، کتاب را به شدت به یاد ماندنی می سازد. همین که نویسنده موفق شده باشد ذهن خواننده را تا مدت ها به داستان خود مشغول کند، برای طبقه بندی این کتاب، در زمره رمان های معاصر قوی، کافی است.
در همين رابطه :
. ماخذ: وبلاگ حرفهايي براي نگفتن
. نقد و نظرهاي بيوتني روي وب
|