تاريخ انتشار : ١٤:٣٩ ٢٢/٦/١٣٨٧
ويرايش نهايي: تا تاريخ سي‌م آبان
آن چه در وب راجع به بيوتن نوشته‌اند (1-10)

در ويرايش ششم، تا تاريخِ سي‌م آبان به روزرساني شد:

==================================
250
ساجد: چاپ هشتم دا نشان از غناي فرهنگي آن دارد
http://www.sajed.ir/pe/content/view/11541/331/
صفارهرندي-آبان 87
وی در پایان گفت: قبل از کتاب "دا " کتاب" بی وطن " اثر رضا امیرخانی را مطالعه کرده ام که این کتاب هم به نوعی به موضوع دفاع مقدس ارتباط داشت.
==================================
249
و بدانيم اگر كرم نبود...: متوليان فرهنگي به فكر كارهاي بنيادي

http://sandali.persianblog.ir/post/355/
عباس حسين‌نژاد-آبان 87
وی با اشاره به فروش خوب رمان "بیوتن" نوشته رضا امیرخانی که در دوماه به چاپ ششم رسیده است اذعان داشت: این نوع استقبال نشان از رشد فرهنگ کتابخوانی دارد که با  تبلیغ سینه به سینه معرفی می شود و رسانه­ای مثل تلویزیون هیچ تأثیری در ماجرا نداشته است.
==================================
248
شهر دانشجويان ايران: بيوتن مثل اميرخاني
http://www.studentcity.ir/?page=showcriticism&articleid=159
سعيد بابايي-آبان 87

اولین باری که اسم رضا امیرخانی را شنیدم با " من او " بود. از همان اولین کتابش معلوم بود که عاشق بازی با کلمات است. از "م" و "ع" مریم و علی بگیر تا اذکار درویش مصطفا.و صد البته چیزی که خیلی برایم واضح بود این که به هیچ وجه با استدلال رضای امیرخانی یا بهتر بگویم" علی فتاح " سازگار نیستم. احساسی که بعدتر و به نوع دیگری نسبت به ارمیا معمر داستان ارمیا داشتم. و البته نسبت به ارمیای "بیوتن" این عدم تعادل شخصیت های امیرخانی بدجوری توی چشم می خورد. تنها آدم نامتعادل، متعادلی! که در داستان های او دیدم خلبان "از به" بود.

$  $  $

با این که امیرخانی "از به" را جزء آدم حساب نمی کند و به نظرش فقط یک دستگرمی بوده است اما به شخصه تجربه ی "از به" را بعد از " من او" و "داستان سیستان" او قرار می دهم. اگر جای او بودم یک بار دیگر "از به" را بازنویسی می کردم. همین هم می شود یک تجربه نو که کمتر کسی جرأت دارد به سمت آن برود.

 $  $  $

رضا امیرخانی استاد توصیف زمان و مکان شده است. وقتی تو را به خانی آباد می برد یا پاریس یا NY دلت نمی خواهد از آن دل بکنی. انگار مثل بازی های سه بعدی رایانه ای دستت را می گیرد و از زوایای مختلف تمام سوراخ سمبه های این شهر درندشت را نشانت می دهد. البته باز هم باید بگویم با تمام توضیحات او از نیویورک، خانی آبادش و تهران قدیمش چیز دیگری بود.

 $  $  $

امیرخانی عاشق دیالوگ های روزمره است. فرهنگ عامه پسند! از ادبیات چاله میدونی خانی آباد تا ادبیات راننده ای گردن کلفت (رد نک) تراک تو غرب عرب. آخر انگشت درازه! و همین طور از جواد یساری تا سلن دیون! همین استفاده شاید باعث برقراری ارتباط بهتر مخاطب با او شود. البته شاید کم باشد مخاطبی که هم سلن دیون را بفهمد هم "قطع الوتین". هم جواد یساری هم قطعه ۴٨. شاید تمام این ها در یک نفر جمع شود. یک کلید: سهراب تهرانچی!

 $  $  $

ارمیا معمر با ٣ تا قیافه ی کاملا متفاوت در "بیوتن" حضور دارد. مثل کارتن های هالیوودی که یک طرف آدم یک فرشته است با هاله ای از نور و در سمت دیگرش ابلیس چنگک!
یک طرفش سهراب تهرانچی با هاله نور که ارمیا طالب اوست و صدالبته خیلی جاها با ارمیا همراهی نمی کند و تنهایش می گذارد. طرف دیگرش "خشی" دم دار چنگک به دست که برعکس سهراب خیلی وقت ها که دلش نمی خواهد می پرد وسط. در اثبات این حرف همین بس که هیچ کدامشان حریم خصوصی ارمیا حالشان نمی شود و هر وقت اراده کنند جفت پا می آیند وسط این حریم خصوصی. ته داستان هم که "هپی اند" است و ارمیا می رود دنبال سهراب. یعنی برخلاف نظر امیرخانی بالاخره یکی از ۵ گزینه اش برای ادامه داستان (البته با کمی دخل و تصرف) دنبال می شود.

$  $  $

داستان "بیوتن" از آن قصه هائی است که قابل ترجمه کردن نیست. یعنی فقط برای مخاطب فارسی زبان آن هم کسی که از زبان قرآن سر در بیاورد دل چسب است. مثل داستان های کلاه قرمزی و پسرخاله و تکه های کلامی شان. اگر به هر زبانی ترجمه  شود آن گیرایی و جذابیتش را از دست می دهد. ممکن است روزی " من او" و یا "داستان سیستان" به زبان دیگری مثل عربی و انگلیسی ترجمه شود اما پر واضح است که کتاب ٣ زبانه! ی "بیوتن" اگر به هر کدام از آن زبان ها ترجمه شود باید مخاطبش پارسی را هم از بر باشد! مرد می خواهم " بیوتن" را ترجمه کند. این کتاب ترجمه ناپذیر است.

 $  $  $

دو جای داستان خیلی به من چسبید. اول اون جا که اون تیر تو وقت طلایی اومد طرف ایرانیا و بعد ماشین تبلیغات را که برای بعد از جنگ لازم بود دور زد و همین طور ارمیا را و نشست تو سینه ی سهراب.
دومیش اون حالگیری توأمان ارمیا و حاج مهدی فرمانده از آقای گاورمنت که فرقی ندارد دولت سازندگی باشد، اصلاحات یا مهرورزی، موجوداتی هستند که در همه ی دولت ها مشاهده می شوند و ارمیا بیش از ان که با" خشی" دشمن باشد با این آقای گاورمنت دشمن است.

$  $  $

جالب ترین ابتکارات نگارنده در این داستان همان جدایش داستان با $ و سجده های واجبه است که تابحال درجایی ندیده بودم. لایتچسبک ترین قسمت آن هم جاهایی است که می خواهد ارمیا را بچسباند به سوزی! که با چند من چسب هشت پا هم این اتفاق نمی افتد. حالا می خواهد خودشان را بچسباند یا صورت مثالی اعمالشان را!

$  $  $

تا ته داستان هم نفهمیدم که ارمیا را چه به آرمیتا. بچه ی کربلای ۵ را چه به " فیفث اونیو" خودش هم هی می گوید. اما خودش هم هی نمی فهمد. اگر من بودم اسم این کتاب را به جای "بیوتن" می گذاشتم " حیرانی" حیران مثل ارمیا معمر، مثل علی فتاح، مثل رضا امیرخانی!

==================================
247
حزب اللهي: بيوتن و عدالت

http://hezbollahi.mihanblog.com/post/4
سه تفنگدار-شهريور 87

گفت آرمیتا را ول کن ، نخوانش ! گفتم چشم ...

"توسعه به مثابه آزادی" آمارتیا را بچسب .. گفتم چشم !

" هدف عمده برای توسعه ی اقتصادی ، گسترش دامنه ی انتخاب یعنی افزایش دامنه ی گزینه های موثر در دسترس مردم است. اصولا کارایی یک عمل ، بستگی به تاثیر احتمالی آن بر دامنه ی گزینه های در دسترس مردم دارد... از این منظر قابلیت انسان بر توانایی افراد برای دستیابی آنها به زندگی دلخواه خود و افزایش انتخاب های واقعی که آن ها از آن برخوردارند ، تمرکز دارد. "

گفتم این یعنی دقیقا عدالت !

صفحه ی صدم بیوتن  ام ! می گذارمش کنار ... یادم رفته بود ؛ اگر مصطفی بود حتما می رفت آفریقا !

مثل من ! اگر توانایی و اختیارش رو داشتم از دست "ا.م.ی.ژ.د" می رفتم آفریقا ... میگن سه ماهه میشه "مالایی" یاد گرفت! چون رسم الخطش مثل فارسی است . |:

خواندن سیصد صفحه تصورات یکی دیگر چه سودی برای یکی دیگر ـ غیر از آن یکی دیگر اولی ـ می تواند داشته باشد؟  همین صد صفحه سه ساعت طول کشید . دست کم می شد سه بار صفحه ی اول "صفیر سیمرغ" را خواند ! ـ واج آرایی ـ می دانم "صفیر ... " هم تصورات یکی دیگر است ؛ اما دو سال است که هر بار فقط صفحه ی اولش را می خوانم ! هر بار تصورات جدیدی به من می دهد که با تصورات "یکی دیگر" فرق دارد ... و این یعنی عدالت !

==================================
246
فضول اراكي: سه گزينه پيش روي همه
http://markazi-news.blogfa.com/post-981.aspx

فضول اراكي-شهريور 87
چند صباحي است كه در كنار مطالعه كتاب هاي تخصصي رشته خودم،رمان هاي ادبي را و به ويژه مطالعه رمان هاي نويسندگان جبهه فرهنگي انقلاب را به صورت تخصصي تر در برنامه مطالعاتي ام قرار داده ام.در ميان همه ي نويسندگان ،كتاب هاي رضا امير خاني از جايگاه ويژه تري برايم برخوردار است.كساني كه با  امير خاني آشنا هستند به خوبي بر اين نكته آگاهي دارند كه كتاب هاي منتشر شده از سوي وي،شامل :ناصر ارمني،نشت نشاء،ارميا،داستان سيستان،ازبه ودر نهايت رمان هاي معروف و تاثير گذار من او و بي وتن از جمله آثاري هستند كه خوشبختانه توانستند فضاي هواي فرهنگي-ادبي تازه را در فضاي مه آلود و يكه تازي برخي عناصر منورالفكر ايراني ايجاد كند و نطفه جريان سومي در ادبيات معاصر پايه گذاري كند....همه اين مقدمات را بيان كردم تا بر اين نكته در كتاب پافشاري كنم كه صفحات پاياني كتاب،حاج مهدي يكي از شخصيت هاي رمان در سخناني تامل بر انگيز بيان مي كند:»خميني به ما ياد داد كه وسط جنگ،هر روز صبح بلند شويم و دستمان را بگيريم به زانوي خودمان و بگوييم يا علي!... بگوييم يا خدا!بعد رسيديم به جايي كه صبح به صبح مي گفتيم يا دولت... توي آمريكا صبح به صبح مي گويند يا خودم!من فكرمي كردم يا خودم بهتر است ازيا دولت!يا خودم را يك جورهايي مي شد تبديلش كرد به يا علي...«
حقيقتش را بخواهيد وقتي اين سطرها را مي خواندم ناخودآگاه به ياد خيل عظيم نيروهاي انقلابي افتادم كه با ورود به سازمان ها و ادارات دولتي با وجود انگيزه هاي بالا به مرور زمان دچار چنان رخوت و سستي شدند كه بعد از گذشت سال ها با هيچ اهرم و ابزاري نمي توان به حركت وادارشان كرد.تازه اگر در مقابلتان موضعگيري نكنند و با هزار ترفند و حيله كه در طي اين سال ها آموخته اند،ريشه تان را از بيخ نزنند!!البته شايد حق هم داشته باشند!!سيستمي كه در درون آن هر كسي هم كه خواهان حركت باشد مورد توبيخ ،تمسخر و اتهاماتي همچون خودشيريني و...مي شود كم كم فضا وي را به سمتي مي برد كه او نيز همچون ديگران تنها به فكر منافع  شخصي خود مي شود و البته همچون ديگران به سيستمي دولتي آويزان مي گردد و از شيره نظام بهره مي برد.

==================================
245
زيبايي‌هاي يك كتاب: بيوتن به نوشته رضا اميرخاني
http://ketabiteh.blogfa.com/post-2.aspx
سما-آبان 87
نجاستی که توی جسم ماست بابرطرف کردن عین نجاست تطهیر نمیشود.به فرش می مانیم که نجس شده باشد.ایستاده یا نشسته تفاوتی نمی کند....مهم این است که این فرش را تا خوب نچلانی تطهیر نمی شود.
==================================
244

زندگي را ببوس: چند تك‌نگاري

http://kisslife2.blogfa.com/post-171.aspx
الميرا-مرداد 87
ارمیا ارمیا ارمیا اخر اخر عاقبت من از تو هم بدتر شد .تو مرد را صدا می زدی و من نامرد را .از تو بی وتن تر من شدم تو غریب بودی در اف کی و من میان این همه ادم تنها دو نفر را یافته ام .وقطع وتین .وقطع وتین وقطع وتین .این روزها ذکر می خوانم .وقطع وتین .مردم از این همه غربت.
==================================

243

دفتر خاطرات عمومي: كتاب
http://publicdiary.blogfa.com/post-137.aspx

زينب-مهر 87

چند روز پیش داشتم با یکی از دوستام در مورد کتابای مختلف حرف می زدیم.ماجرا از سر "بی وتن" امیرخانی شروع شد.بعد به کتابای دیگش رسید.در ادامه به کتابای شجاعی رسیدیم.بحث را هم با کتابای پائولوکوئیلو تمام کردیم.جالب اینجا بود که تو هیچ کدوم توافق نظر نداشتیم!من از "من او" خیلی خوشم اومده بود ولی اون اصلا! من "داستان سیستان" امیرخانی را ول کرده بودم ولی دوستم ازش خوشش اومده بود.

==================================
242
وتر: خداوند موهوم ارميا
http://vatr.ir/?action=show_news&&news_id=118
فاطمي صدر-آبان 87


حال ما يك خداوند موهوم داريم كه به تدريج خود را جاي خداوند نوح و ابراهيم جا مي‌زند و حتا رضا اميرخاني آيات قرآن مجيد را به هم‌اين خداوند موهوم نسبت مي‌دهد، و اين در به‌ترين حالت بت‌تراشي است. يك بت موهوم كه از او به نام خداوند منزل قرآن و تورا نام برده مي‌شود و در حقيقت از توهمات ذهن رضا اميرخاني است.

ساده‌اش اين مي‌شود كه مشيت رضا اميرخاني بر اين تعلق مي‌گيرد كه مشيت خداوند ارميا معمر بر اين تعلق بگيرد كه شب بيست و يكم ماه رمضان ستون نوري از سر ارميا به آس‌مان شهرك استون نيويورك برود. اين به آن معنا است كه هم‌آن اندازه كه اين معجزه موهوم است آن شب بيست و يكم و آن خداوند نيز موهوم و ساخته‌ي تخيل رضا اميرخاني است.

==================================
241
سرزمين هيچ‌كس، جايي براي نبودن: بيوتن!!!
http://www.nomansland.blogfa.com/post-30.aspx
d.a.r.k.m.n.-
مهر 87

اوج زیبایی داستان به نظر من خطوط پایاني  این کتاب است که با دعای زیبایی از امام سجاد (ع) به پایان میرسد ..!امیرخانی با علم و تجربه ی بالای خود 7 سال از عمرش را روی تحقیق و نوشتن این کتاب 480 صفحه ای صرف کرده تا به من و شما با سندیت کامل ، معنی واقعی بیوتنی را بفهماند ...!! اگر تا به حال این کتاب را نخوانده اید ، به شما پیشنهاد می کنم حتما سراغش بروید تا به تعاریف ضعیف من از این کتاب زیبا پی ببرید ،

==================================
240
محسن سوهاني-فيلم‌ساز و...: بچه‌ي كربلاي پنج را چه به...
http://mohsensohani.blogfa.com/post-19.aspx
محسن سوهاني-مهر 87
بيوتن اثري است كه به ساده گي معناي تضاد و تناقض را به مخاطب مي‌فهماند... براي نمونه از ارمياي ارميا بعيد است كه ماهها در بيوتن هم خانه و هم خواب نامحرمي باشد و نماز شبش را آرام بخواند تا آرمي بيدار...
==================================
239

محفل: بيوتن نقدي در راستاي نقدي
http://mahfel.sub.ir/
راون-مهر 87

دغدغه امیرخانی ایرانیست که دیگر وطن خیلی ها نیست، چون دیگر وطنی نمانده ، بیوطن ها بسیارند ، حاج کاظم هایی که با طیاره پریدن اون ور آب برای راننده
تاکسی شدن ، سعیدهایی که کرخه ی بی آب رو دیدن رفتن تا از راین آب واردکنن ... دغدغه امیرخانی در بیوتن ، نزاع ماست بین عشق مدرن و آن عشق "من
او" که همش صبر بود و صبر بود و صبر...

==================================
238

تاملات نابهنگام: تنها يك سنگ صاف
http://cremona.blogfa.com/post-347.aspx
امير-شهريور  87
به اعتقاد جعفري اين ركورد شكني حاصل يك سري مسائل پشت پرده بوده كه متاسفانه...
==================================
237
دوستدار دانايي: نامه هاي نيمه شب 3
http://manam-baran-h.blogfa.com/post-30.aspx
باران-آبان 87

نگاهم افتاد روی قفسه ی کتابهایم.اینجا پر از خاطره استاد است.زیر من او٬بیوتن٬...این بار به جای حافظ با بیوتن فال میگیرم.فصل زبان می آید٬صفحه۲۸۴.البلاء للولاء...گرفتاری مال عشق است...مال رفاقت است...البلا للولا...

==================================
236
براي چشمهايش:رها كنيد قطعه‌ي شهدا را
http://cheshmash.persianblog.ir/post/134
هم‌چنين همين‌مطلب در خبرگزاري فارس
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8708051236
امير-آبان 87

قسمتي از كتاب "بي‌وتن" رضا اميرخاني شلاق بر مي‌دارد و به تن مخاطب مي‌نوازد، آنجا كه دختر مهندسي از ينگه‌‌ي دنيا با طرحي كامل از يك موسسه مطالعات ديني مي‌آيد و طرح يكسان سازي قبور شهدا را در قطعه 48 بهشت‌زهرا به اجرا در‌مي‌آورد.
همانند همان چيزي كه در آمريكا براي كهنه سربازان تلف شده در جنگ‌هاي تجاوزكارانه‌شان ساخته‌اند و در ميانه‌ي ميدان‌هايشان‌؛ "نشاني" و "تمثيلي: بزرگ، ‌مثل اسب‌هايي كه با سوارشان روي دوپا ايستاده‌اند، نصب كنند.
رها كنيد قطعه شهدا را به حال خود...! بگذاريد شهردار قطعه شهدا؛ آنهايي باشند كه لااقل هفته‌اي يك‌بار به آنجا مي‌روند

توضيح سايت: آن چه نويسنده در كتاب نوشته است البته از تخيل وي ناشي مي‌شده است و اميد كه آقايان به فكر تحقق بخشيدن به خيالات وي نباشند!!

==================================
235
شيدايي: گزارش بشكه‌ي اسيد آقاي گاورمنت
http://shaidayi.blogfa.com/post-15.aspx
سهيل كرمي-آبان 87

(برشی از رمان بی‌وتن نوشته‌ی رضا اميرخانی)

 - كجايي سهراب ؟ كت و شلوار هاكوپيان‌ش را پوشيده بود. روزهاي آخر آرميتا بود. قرار بود همان روزها برگردد آمريكا. ارميا آمده بود براي بدرقه‌اش و شايد حرف‌هايي بيش‌تر. وارد قطعه‌ي چهل و هشت كه شد، ديد چند كارگر افغاني، مشغول در آوردن پايه‌هاي آلومينيومي عكس‌هاي شهدا هستند. پايه‌ها را در مي‌آورند و مي‌اندازند كناري. بعد هم راننده‌ي يك وانت پيكان درب و داغان مي‌آيد و عكس‌ها را جدا مي‌كند. شيشه‌ها را نيز. آلومينيوم‌ها را روي هم مي‌ريزد. شيشه‌ها را روي هم مي‌گذارد و عكس‌ها و وصيت‌نامه‌ها را هم مي‌اندازد كنار.

==================================
234
يادداشت‌هاي پراكنده: bi vatan
http://missprismatic.blogfa.com/post-46.aspx
G-آبان 87
رضا امیرخانی نویسنده بزرگیه ! واقع گراست ! روشنفکره !از همه مهم تر یه سمپادیه قدیمیه !همین نقطه اشتراکمون ( یعنی سمپادی بودن ) باعث شد « من او » رو بخونم !بعد رفتم سراغ « ارمیا » که اولین کتابشه ! بعدها مجموعه داستان « ناصر ارمنی » رو ازش خوندم و حالا دارم « بیوتن » ( به فتح واو و ت ) رو میخونم !
==================================
233
رز سوخته: آيا منتقد شدن را دوست دارم؟
http://roz_e_sokhte.persianblog.ir/post/123
رز-آبان 87

بیوتن نامش نیز عجیب است یعنی من دارم یک کتاب و نقد می کنمهیچ گاه ابن کتاب امیر خانی را با دیگر کتاب هایش همچون من او مقایسه نکنید.مطمئن یاشید در طول خواندن خیلی اوقات از دست نویسنده کلافه می شوید.وسط نثر نویسنده   بی مقدمه از جانب خود صحبت می کند.بعد زمان را می شکندبعضی تا بو ها رانیز  می شکندرسم الخط ش را که از روی عنوان می توان دریافتو ارمیاکه نمی دانی دوسش داشته باشی و یا از هنجار شکنی هایش منزجر شویوسط آدم هایی که با دنیای او فرق دارند. مشروب خور رقاص دین ستیزولی اوولی او موقع نماز شب همین آدم ها را به عنوان مومن قسم می دهدآرمیتاکه ارمیا را عاشقانه دوست داردولیولیش را خودتان پیدا کنید...

==================================
232
حرف‌هايي براي نگفتن: معرفي رمان بيوتن، نوشته‌ي رضا اميرخاني
http://niloooo2000.blogfa.com/post-159.aspx
نيلوفر-آبان 87
بیوتن کتابی فراموش نشدنی است. جملات و عبارات و بازی های کلامی آن شاید به این راحتی از ذهن خواننده زدوده نشوند. نویسنده با اینکه برای توصیف صحنه ها وقت نمی گذارد، اما صحنه های داستان و دیالوگ ها و شخصیت پردازی های قوی، کتاب را به شدت به یاد ماندنی می سازد. همین که نویسنده موفق شده باشد  ذهن خواننده را تا مدت ها به داستان خود مشغول کند، برای طبقه بندی این کتاب، در زمره رمان های معاصر قوی، کافی است.
==================================
231
واحه‌اي در لحظه: بيوتن!
http://labejuy.blogfa.com/post-91.aspx
يه لحظه-آبان 87
بالاخره تموم شد و همین جمله است که مدام تو ذهنم تکرار می شه" بیوتن هر جا باشه نمازش شکسته است!" مطمئنا رضا امیرخانی از من نوعی که چند ساعت وقت صرف خوندن ۴۸۰ صفحه کردم بیشتر حالیشه، پس نقد بی نقد!
==================================
230
تناقض: ريزپردازنده با طعم بيوتن
2nyayman.blogfa.com/post-27.aspx
بهشت-خرداد 87

بیوتن را 112 صفحه خواندم ، همان صبح مصاحبه فقط. کتاب مال رفیق بود و توی دور بعدی قرار بود نوبتم شود (هنوز نشده!) دلم برای ارمیا تنگ شده بود ، آن یکی ارمیا را می گویم ، سوم دبیرستان بودیم درست یادم نیست شاید هم بعدش که با رفیق خواندیمش چه حالی کردیم. من همه جا باهاش رفتم از خانه سفید تا سنگر از سنگر تا خانه سفید تا جنگل تا جاده تا معدن تا زیر درخت انجیر تا توی جمعیت مردم روز 14 خرداد68 .

ارمیا حالا عوض شده ارمیای 87 است بلکه بیشتر ، ارمیا امروز هم سرگشته است اما سرگشته توی سنت و مدرنیته اش توی نیمه سنتی مغزش و نیمه مدرنش ، توی هویتش.وای.....فكر مي‌كردم تا چاپ دومش برسد، بايد منتظر بمانم، اما بيوتنم رسيد. الان رسيده‌ام به قسمت گريه‌دارش. الهي بميرم. ارميا رفت ديسكو ريسكو...

==================================
229
پراكنده از فرزاد حسني: حكايت تقي...
talkhzibast.persianblog.ir/post/138
فرزاد حسني-مهر 87
از موقعیکه کتاب "بیوتن " نوشته "رضا امیرخانی " رو خوندم یه جورایی از کتاب خوندن زده شدم . تنها کتابی بود که در 15 صفحه اول حدس زدم مزخرفه ولی از روی لجاجت تا به آخر خوندم .
==================================
228
به كسي نگو ما اين‌جاييم: يادآوري خود به خود
http://101a3m00n.blogfa.com/post-13.aspx
سما-مهر 87
برای من که اون زمانا نبودم و از جنگ هیچی ندیدم درکشون آسون نبود.تو کتاب" ارمیا"ی امیرخانی تا حدودی با ارمیا ارتباط برقرار کردم.اما سخت بود دیگه.تحمل نکردن زندگی که خیلی کار سختی نیست.اما این دفعه- " بیوتن" رو می گم- ارمیا اینجا خیلی ملموس تر بود.کلی حال کردم با روحیه ی ارمیا.کلی دلم خواست جاش باشم.در کل با کتابش حال کردم.دم رضا امیرخانی گرم.یعنی دستش طلا.(یا یه چیزایی تو همین مایه ها!)هر چند من به نظرم به خوبی " من او" نبود ولی با این کتابشم حال کردم.
==================================
227
اداره كل پژوهش‌هاي سيما: بيوتن
http://tvr.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=5483&Itemid=136
...-مهر87
او بسان يك آنارشيست گريزان از دولت و سياست، بيزار از ماديات و دنيا و ناقد سودمحوري و سرمايه‌سالا‌ري عصر مدرن، به اوج تنهايي مي‌رسد. حركت تك‌محورانه و سير معنوي و سلوكانه ارميا كه به رستگاري، رهايي و رفتن به سمت آرامش ابدي ختم مي‌شود، در پايان از او قهرماني مي‌سازد كه از سرگشتگي و غربت و ناملا‌يمتي‌هاي دنيا خلا‌صي يافته و چون فردي برگزيده و مقدس به مراد و معبودش مي‌رسد.
«بيوتن» علا‌وه بر دارا بودن بار محتوايي ديني و ملي (با همه انتقادهايي كه بر صراحت‌گويي سياسي‌اش وارد است) و نيز سويه آنارشيستي و معترضانه‌اش، رماني موفق در فرم و تكنيك است. اميرخاني داستان را خوب مي‌شناسد و خواننده ايراني را خوب‌تر. ارتباط‌هاي بينامتني اثر با كتب مقدس و ارجاعات فراواني كه از اتفاقات روزمره به آيات قرآن زده مي‌شود، فلا‌ش‌بك‌ها و يادآوري‌ها، حضور هوشيار نويسنده در لا‌به‌لا‌ي رخدادها، استفاده از اصطلا‌حات انگليسي و حفظ لهجه آدم‌ها، واگويه‌هاي عربي و اذكاري كه ارميا به‌كار مي‌برد و... از جمله شگردهايي است كه نويسنده متناوب به‌كار بسته تا علا‌وه بر انتقال معاني ديني و درون‌متني و ايجاد پيوند ارگانيك ميان قصه و برداشت‌هاي فرامتني از آن، صورتي تكنيكي نيز به رمان بدهد تا خواننده با يك اثر خطي معمولي و احيانا ملا‌ل‌آور مواجه نباشد.
توضيح سايت: اي‌كاش نام نويسنده‌ي اين نقد-معرفي نيز درج مي‌شد.
==================================
226
سخن روز: بي وطن
http://sokhanerooz300sec.blogfa.com/post-228.aspx
دوستان-مهر 87

چند وقتی بود که تب بی وتن حسابی بین کتاب خوان ها بالا گرفته بود. رضا امیرخانی این بار با کمی تفاوت خیلی ها را غافلگیر کرده بود. وقتی کتاب را می خواندی با خودت می گفتی: «می ارزید با 6500 تومان یک سفر رویایی داشته باشی به همه کوچه پس کوچه های شهر نیویورک، به قول خودشان سرزمین فرصت ها». شاید برای همین بود که خبر آمدنش به مشهد تا این حد ما را غافلگیر کرد. دهان به دهان و گوشی به گوشی بین بچه ها پیچید. از گیر آوردن دعوت نامه جلسه بگذریم که چقدر ملت به خاطرش این در و آن در زدند و آخرش هم کسی از ما نپرسید دعوت نامه دارید یا نه.

فضای سالن تقریبا داشت پر می شد. حضور چشم گیر برادران مثل همیشه قابل تقدیر و همچنین تامل بود. جلسه با نیم ساعت تاخیر شروع شد. رضا امیر خانی با قامت کوتاه اش پشت زیبایی و تریبون مجلل سالن گم شده بود. یک ساعت اول جلسه حتی حس نمی شد چنین فردی وجود دارد. منتقد نماها (!) یکی یکی رفتند بالای سن. باورم نمی شد. چقدر یک کتاب، یک تفکر، یک انسان می تواند مظلوم واقع شود. یاد شریعتی افتادم. او که بین دوستانش غریب بود. امیرخانی نیز بین تمام تعریف و تمجید های بی جا و نقد های بی فکرانه که نشان از حداقل فهم منتقدان از کتاب بود؛ غریب واقع شد. کتابی که با زرد ورق های بازار اشتباه گرفته شده بود. البته بی انصافی نباید کرد. آن بین ها تک و توک جمله هایی می شد شنید که حال آدم را جا بیاورد و ذوق زده ات کند تا دست بزنی و تایید کنی ولی این ذوق زدگی دیری نمی پایید و فضا با یک صلوات به آرامش قبلی اش فراخوانی می شد.
==================================
225
پايگاه اطلاع‌رساني آستان قدس: بيوتن سخت‌خوان و...
http://www.aqrazavi.org/index.php?module=pagesetter&func=viewpub&tid=1&pid=1495&k=1
...-مهر 87
وي درخصوص تلفظ صحيح عنوان اين كتاب گفت: برداشت‌هاي متفاوتي از نام «بيوتن» وجود دارد يكي به معناي ماده‌اي است كه زير ناخن وجود دارد، نام يكي از رگ‌هاي اصلي بدن است و ديگر همان بي‌وطن است كه بدون «ط» نوشته شده، هدف اين بود كه معناي جديد و متفاوت را ارائه دهد، زيرا امروز مفهوم «وطن» تغيير كرده است.
توضيح سايت: متاسفانه اشتباه خبرنگار باعث ايرادات جدي در متن شده است. ماده‌ي زير ناخن نيست، بيوتن، هم‌چنين وتن مصدر است، به معناي قطع وتين كه وتين نام رگي است...
==================================
224
مهرنيوز: بيوتن سخت‌خوان و كاري تلخ است
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=761933
...-مهر 87
رضا امیرخانی در خصوص آخرین اثر خود گفت: رمان بیوتن سخت خوان و کاری تلخ است و انتظار عامه پسندی از آن نمی رود.
==================================
223
محفل: بيوتن، رماني كه رمان نيست
http://booksociety.blogsky.com/1387/07/18/post-268/
عطا-مهر 87
من‌او با این که به لحاظ پختگیِ مضمون و لحن به پای بیوتن نمی‌رسید اما رمانی بود که بر پایه‌ی برخی روابط خانوادگی و روابط عاطفیِ حاصل از عشق علی به مهتاب شکل گرفته بود و البته از این رهگذر بود که وقایع در آن چیده شده بود. از این لحاظ است که به نظرم من‌او رمان شاداب‌تری نسبت به بیوتن است. احساس کرختی‌ای که بعد از تمام کردن رمان در من پدید آمد بیش از آن که به علت خواب‌آلودگی و شب‌زنده‌داری باشد، بیش‌تر به خاطر آن بود که بیوتن رمان‌س نبود.
==================================
222
روزنامه‌ي قدس: هواپيماهاي 11 سپتامبر به كتاب من هم برخورد كردند
http://www.qudsdaily.com/archive/1387/html/7/1387-07-18/page6.html#0
...-مهر 87
هيچ وقت فكر نمي كردم روزي در جوار بارگاه ملكوتي امام رضا(ع) صحبت كنم و حالا كه اين اتفاق افتاده، احساس مي كنم صحبت كردن در كنار اين مضجع شريف برايم سخت شده. اميدوارم اضطراب مرا ببخشاييد.»
اين جملاتي بود كه «رضا اميرخاني» در ابتداي جلسه نقد كتاب «بيوتن» كه در تالار قدس كتابخانه مركزي حرم مطهر امام رضا(ع) برگزار مي شد، بيان كرد. اين نشست در قالب سلسله نشستهاي «قصه هشتم» به همت معاونت تبليغات و ارتباطات اسلامي آستان قدس رضوي برگزار شد.
==================================
221
جام جم: مشهدي‌ها و حضور گسترده در يك...
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100951222112
...-مهر 87
سه‌شنبه عصر، تالار قدس كتابخانه مركزي آستان قدس رضوي و حدود يك هزار نفر مشتاق ادبيات داستاني در شهر مشهد، ميزبان رضا اميرخاني و رمان بيوتن بودند.پيش از نقد كتاب، آنچه اين نشست را مهم‌تر جلوه مي‌داد، حضور انبوه علاقه‌‌مندان ادبيات بود كه تمام صندلي‌هاي تالار قدس را با ظرفيت 985 نفر پر كرده بودند.
==================================
220
ردپاي خيس باران: چه كسي پرفروش است؟
http://librak.persianblog.ir/post/113/
علي حيدري-شهريور 87
...لحن مطلب شهروند امروز جانبدارانه نیست؟- می شود حرف های امیرخانی را درباره چگونگی دریافت مجوز باور کرد یا ادعاهای جعفری درست است؟- علت فروش خوب «بی وتن» دست های پشت پرده است؟- لحن مظلوم امیرخانی در جوابیه اش واقعی است یا می خواهد توپ را دوباره توی زمین جعفری بی اندازد؟- جای مردم در این رقابت کجاست؟ اصلا مردم داور خوبی هستند؟- درخواست جعفری برای دریافت سیصد هزار تومان درست است؟و سئوالهای بی شمار دیگر. نظر شما درباره این سئوالها چیست؟ ...
==================================
219
انسان فرهنگ: بيوتن
http://www.ethnocultural.blogfa.com/post-33.aspx
محمدرضا-تير 87
...نثر داستان د چار ابتذال است...
=================================
218
نردبان خيال: بيوتن
http://www.nardebanekhial.blogfa.com/post-3.aspx
احسان محمودپور-مهر 87
...چندي قبل‌ «بيوتن» اميرخاني را 2باره خواندم واين‌بار كمي دقيق‌تر. اين اولين‌باري‌ست كه يك رمان را 2باره مي‌خوانم. و الآن عميقا خوش‌حالم كه بيوتن را 2باره خواندم.دست‌ش درد نكناد! جداً كه هنر به خرج داده و فكر. مفاهيم تئوري‌ك نهان در اين رمان به‌نظر من مهم‌تر از هنرنمايي‌هاي ادبي آن است.
بار اولي كه خواندم‌ش آن‌قدر جذب روند داستان شده بودم كه به امور فني آن دقت نكردم؛ اگرچه در ‌باب ادب داستاني آن‌چنان هم سررشته ندارم. مگر اين‌كه اظهارنظر محتوايي كنم.
اصولا در مطالعات غرب‌شناسي، دو لايه مطالعه اهميت دارد. لايه‌ي زيرين، مطالعه‌ي سير تطور فكري غرب به عنوان يك جريان تاريخي-فرهنگي. و لايه‌ي رويين، مطالعه‌ي ظهور تفكر در شئون و اركان زندگي بشري. یعنی همان صورت تمدن غرب...

=================================
217
قمقمه: بي‌وطن(آخرين اثر رضا امىرخانى)
http://www.qomqome.blogfa.com/post-29.aspx
رضا مصطفوي-شهريور 87
...هر چند برخی منتقدان، مقایسه دو اثر یک نویسنده را امری مطلوب نمی‌دانند، اما ظاهرا امیرخانی می‌خواهد یک خط و ربط و سبک را در رمان‌هایش به کار گیرد و شخصیت‌هایش را به نقاط مختلف دنیا سیر دهد. هفت‌کور امیرخانی در "من‌او"، از طهران قدیم و فرانسه عبور کرده‌اند و در امریکا به رنگ نقره‌ای درآمده‌اند و شده‌اند سیلور من! درست همان شخصیت‌هایی که به‌رغم کم تحرکی‌شان، محرک شخصیت‌های اصلی رمان‌اند. و همين تناسب و يكرنگي است كه خواننده را به مقايسه "بيوطن" و "من‌او" وامي‌دارد. و در اين مقايسه، نمره "بيوطن" بسيار كمتر از شاهكار "من‌او"...
=================================
216
براي او كه نمي‌شناسمش: مي‌شود اين صحنه‌ها را سانسور كني
http://hamparseh-abiha.persianblog.ir/post/52/
هم‌پرسه-خرداد 87

 ...حالم بد می شود ، می خواهم از اتوبوس پیاده شوم و تمام پول هایم را بدهم به او و فریاد بکشم سجده از آن خداست نه غیراو. یاد "بیوتن" افتاده ام: گروهی در زمان واپسین خواهند آمد که هر درهمی نزد ایشان بتی است ( کلٌ درهم عندهم صنم...). نیمه ای از ذهنم می گوید:...

=================================
215
سايه: ليمو
http://fog7.blogspot.com/2008/10/lemon.html
...-مهر 87
من خیلی وقت پیش ها رفتم این کتاب بیوتن را با شک و تردید خریدم بعد درست وسط داستان که من گیر کرده بودم 7 صفحه نداشت !الان هم چون زندگی خرج دارد اگر برایم نخرید نمیروم دوباره بخرم
=================================
214
قزل‌آلايتان را اينجا صيد كنيد-
http://www.fishnet.blogfa.com/post-16.aspx
باب‌كت-شهريور 87
...درخواست مصاحبه داده بودند شهروندی ها به جعفری و ایشان رد کرده بودند و برای مصاحبه ۳۰۰۰۰۰ تومان مطالبه کرده بودند.دلیل این  کار،ساپورت نهاد های دولتی از امیرخانی عنوان شده حالا چه ربطی دارد به شقیقه خودش میداند.

امیرخاني خیلی حزب الهی است و کتابش از بس شعاری میشود گاهی خیلی رو مخ میرود...اما لعنتی خوب مینویسد!خیلی.

=================================
213
اپسيلون ارابه‌ران: قرار صبحانه
www.zahra-m115.blogfa.com/post-32.aspx
زهرا قيومي-شهريور 87
...پف بيوتن هم كم كم داره مي خابه! بيوتن من هم كه از همون روزاي اول كه از خونه رفت بيرون هنوز برنگشته! دست به دست مي گرده و معلوم نيست كجاست! من هم يه بار خوندمشو ديگه نديدمش! يه بار ديگه بهش فكر كردم! بيوتن يه ملغمه ي هنر مندانه بود! با خاندنش هم به ياد "روي ماه خدا را ببوس" ميفتد هم به ياد "كوري" و چه قدر شبيه نوشته هاي جلال است! انصافانه كه نگاه كنيم گفتگوهايش حرف نداشت! در من او وداستان سيستان ، نويسنده آن قدر شخصيت ها(چه واقعي چه غير واقعي) را مي شناخت كه تمام داستان از رفتار هاي طبيعي آن ها شكل مي گيرد! ولي در بيوتن فكر مي كنم خود نويسنده هم آن ها را نمي شناسد! فكر مي كنم اميرخاني هم كم كم داره "يارو " مي شه!  
=================================
212
دلا دايم گداي كوي او باش: بي وتن
radekal.blogfa.com/post-58.aspx
محمد جواد شايق-مرداد 87
نویسنده می نویسد،اصلا تفاوت سنت و مدرنیسم چیزی است شبیه به همین سولاخ های خلاهای قدیمی و سوراخ توالت های فرهنگی که با همه ی تفاوت معماری ،یک کار کرد دارند،تازه یک جور هایی ته شان بهم وصل است...
=================================
211
يه دانش‌جو و قس علي هذا: بيوتن از تمام زمين بي‌نصيب است
http://allafiha.blogfa.com/post-195.aspx
...- شهريور 87
...برگردیم به ارمیا و به‌گوییم که اینک اورشلیم همین ایران خودمان است
. شهر سالمی که به معصیت آلوده شده. شهری که بایست اسیر شود. و این اسارت این‌بار به این معنا نیست که بر دست‌وپای ما یوغ به‌بندند. اسارت این است که نمی‌توانیم حرف‌مان را بزنیم. و بدتر آن‌که اصولا حرفی برای گفتن نه‌داریم. این بار بابل به این‌جا خواهد آمد...
توضيح سايت: يكي از درست‌ترين نگاه‌ها به ارجاعات كتاب است كه منتقدان و مخاطبان كم‌تر به آن پرداخته‌اند.

================================
210
كورسو: من و بيوتن و اميرخاني
http://www.neweslahchi.blogfa.com/post-26.aspx
مرتضي اصلاحچي-شهريور 87

...کتاب به لحاظ منطقی دچار مشکله. یه جانباز بسیجی تو قطعه شهدا عاشق یه دختر بزک کرده گوگوری مگوری از فرنگ اومده می شه و به خاطر این دختر کار و زندگیش رو ول می کنه و می ره امریکا.از قضا این آدم از اون دست بسیجی هائیکه هنوز تو حال و هوای جبهه است و الهی قلبی محجوب. امکان نداره از شخصیتی که امیرخانی ساخته چنین کاری سر بزنه...

================================
209
آرام جان: آلبالا ليل والا
http://www.aaraamejaan.blogfa.com/8706.aspx
هدهد-شهريور 87

...به عنوان یک پارسی زبان و علاقه مند به ادبیات و ادبیات فارسی خوان این مرز و بوم از وجود نویسنده ای چنین متعهد به مذهب و اصول گرایی این گونه واقعیت بین کمال افتخار را دارم و  بی صبرانه در پی خواندن دیگر نوشته هایش هستم!...

================================
208
كيهان: چگونه تيراژ يك اثر بالا مي‌رود؟
http://www.kayhannews.ir/870609/9.htm#other1101
...-شهريور 87
جعفر ابراهيمي(شاهد): در مورد پرفروش بودن كتاب اخير آقاي اميرخاني به درستي نمي توانم قضاوت كنم چون هنوز اين كتاب را نخوانده ام. ولي به زودي خواهم خواند و شايد يادداشتي هم بر آن بنويسم؛ اما با شناختي كه از شخصيت آقاي اميرخاني و آثار پيشين او دارم فكر مي كنم كه او شايستگي چنين موفقيتي را دارد. زنوزي: اگر ميزان تيراژ و فروش آثار آقاي اميرخاني صحت داشته باشد، رويدادي قابل تحسين است و مي توان نسبت به اقبال گسترده مردم به آثار داستاني اميدوار بود.
================================
207
خدا داند:هوالخالق
http://alhamdolellah.blogfa.com/post-7.aspx
سيد- شهريور 87
تا کي مي خواي تو اين درگيري نيمه ي سنتي و مدرن مغزت وايستي يه گوشه و فقط نيگا کني..؟؟(رجوع شود به "بيوتن" اميرخاني)
================================
206
شمارش معكوس: كسي را فراموش نكردم...
http://3-2-1.blogfa.com/post-186.aspx
ساعت بي‌عقربه-تير 87

...هنوز نشناختمش...ور غمگین ذهن پیرزاد بود یا سهراب افکار ارمیا؟ یا حتی نگاه آشنای ...خودم؟
================================
205
نيروانا: كافه پيانو
http://mhmehrzad.persianblog.ir/post/20/
محمدحسين مهرزاد-شهريور 87
...من هم سوار بر همان موجی شدم که "شهروند امروز" با آن پرونده کذایی به راه انداخت.همان موجی که احتمالا در هفته ای که گذشت فروش "کافه پیانو" و "بیوتن" را دو برابر کرده است...
================================
204
طومار شرزين: مارادونا، حرمله و كتاب‌هاي بيوتن و كافه پيانو
http://mimilnan.blogfa.com/post-26.aspx
مرتضي خبازيان‌زاده-شهريور 87

آن‌طرف،حرمله کافه پیانو می خواند،مارادونا،بیوتن.مارادونا را ده بیست سی دوربین دنبال می‌کردند و کوچک‌ترین حرکت او ثبت می‌شد تا سال‌ها بعد بازهم با دیدن آن چرخش ناگهانی و آن دریبل‌های طوفانی لذت ببریم.کاری هم نداریم که وقتی برای زدن گل دوم به‌هوا پرید، چرا دست او ثبت نشد و دوربین‌ها کجا بودند؟

================================
203
دلتنگي‌هاي خيابان شانزدهم: دلتنگي براي يك داستان خوب
http://16th-ave.persianblog.ir/post/156
بنفشه محمودي-مهر 87
...گاهی اوقات مردم اتفاقات بامزه ای را در حوزه نشر رقم می زنند. چند روزی است که با خودم فکر می کنم چرا رمان آشفته ای مثل «بیوتن» نوشته «رضا امیرخانی» باید به چاپ چهارم برسد؟ صحنه های این رمان مثل نمایش های تئاتر گلریز از هیچ منطقی پیروی نمی کند. «خشی» همه جا هست. باقی کاراکترها هم همین طور. صحنه قرار «ارمیا» و «آرمیتا» در کافه، کابوس احمقانه ای است که به قرار همه مهاجران چمن در قیچی ایرانی و غیر ایرانی با ارمیا تبدیل می شود...
=================================
202
ديوونه خونه ها: قطعه‌ي 48
http://divoonehkhooneyema.persianblog.ir/post/989
ديوونه-مهر 87
...نشسته بودم سر قبرش و با انگشت از توی شیارهای منحنی سین سهراب خاک ها را پاک می کردم . معلوم بود خیلی وقت است کسی نیامده است سر قبر پسرش . از روی اندازه خاک های توی شیار سین سهراب می شد فهمید......
بیوتن (بی وطن). نوشته ی رضا امیرخانی .
=================================
201
فرانك: با ديگران
http://faranakkalantari.persianblog.ir/post/53
فرانك كلانتري-مهر 87
هر زن رازي است، ازدواج كشف اين راز نيست، معماري آن است...
=================================
200
روزنامه‌ي كارگزاران: از كرخه تا راين (نكاتي چند در باب بيوتن)
http://kargozaaran.com/ShowNews.php?32195
ياسر نوروزي-مهر 87
...«بیوتن» که درآمد، خیلی به خط سیاست خواندند و به چوب سیاست راندند. از لوطی‌گری‌های ارشاد گفتند و اینکه «بیوتن» نمی‌فروشد. گفتند مجانی پخش می‌کنند. گفتند به پول دولت، چاپ پشت چاپ، می‌زنند. گفتند به خرج دولت، دخل دارد. گفتند فلانی این کاره نیست. حرف پشت حرف...
================================
199
آب و آفتاب: قرائتي نو از احمدي‌نژاديسم!
http://aboaftab.blogsky.com/1387/07/05/post-136/
محمود-مهر 87
...روزی که مهدی یزدانی خرم در پرونده شهروند امروز جعفری را یک ایده‌آلیست پوپولیست لقب داد با خودم فکر کردم این توصیف شاید چندان منصفانه نباشد. اما امروز که نگاه میکنم و جنگ یک طرفه‌ای که او با امیرخانی بر سر پرفروشترین رمان راه انداخته را میبینم و این توهم که امیرخانی و «دولتی» ها بر علیه او و رمانش توطئه‌‌ کرده‌اند را، میفهمم که یزدانی خرم پر بیراه هم نگفته است. شاید ایده‌آلیست نباشد -که من دقیقاً نمیدانم منظورش چه بوده- ولی قطعاً پوپولیست هست...

================================
198
شهروند امروز: رئاليست ايدآليست، رئاليست پوپوليست
http://www.aftab.ir/articles/art_culture/literature_verse/c5c1222414571_roman_p1.php
مهدي يزداني‌خرم- شهريور 87
...از منظر ادبي رمان بيوتن نسبت به كافه پيانو رمان كامل‌تري است و شكل شناخته‌شده‌ي...
================================
197
خبرگزاري كتاب: شطرنج با ماشين قيامت بهترين رمان دفاع مقدس است.
http://ibna.ir/vdccm1qi.2bqep8laa2.html
عبدالعلي دستغيب-مهر 87
...پس از گذشت بیش از 25 سال از آن دوران، نويسندگان و شاعران با كسب تجربه، به ايجاد تغيير در طرح داستان و شعر حوزه دفاع مقدس پرداختند و مانند كتاب «بيوتن» رضا اميرخاني، تا خلق آثار پست‌مدرن با محوريت دفاع‌مقدس پيش رفتند...
================================
196
راز كتاب: بيوتن اميرخاني و كافه پيانوي بعضي‌ها
http://razeketab.persianblog.ir/post/26/
مريم قنبري-شهريور 87
...من امیر خانی را از نزدیک نمی شناسم ولی خوشحالم که مثل شما این طور با تخریب کارهای دیگران کتاب هایش را به چاپ بالا نمی رساند.اقای جعفری پیشنهاد می کنم یک بار دیگر دو کتاب رو به دقت بخونید و بعد بگید بیوتن مورد حمابت بوده.بیوتن مورد حمایت بوده ولی نه از طرف اونهایی که شما  فکر می کنید بیوتن رو مردم حمایت کردن این رو یادتون باشه که شاید مردم داور های خوبی باشن ولی زمان داور بهتری است...
================================
195
يك ايراني در نيويورك: سفر به غربي‌شدن!
http://ebrahimnejad.persianblog.ir/post/19
علي ابراهيم‌نژاد-شهريور 87
حتی ذهن ایده آل گرای ایرانی و تمامیت خواه شریفی هم به هر حال از Ivory tower یا همون برج عاج خودمون میاد پایین و شروع می کنه واقعیات رو پذیرفتن و به اصطلاح علما compromise کردن (برای توضیحات بیشتر و case study مراجعه شود به کتاب بی وتن جناب امیرخانی...)
================================
194
دلخوشم به باران شايد ببارد: رمان بيوتن
http://asnafi.blogfa.com/post-9.aspx
سيدمحمدرضا اصنافي-شهريور 87
...ارمیا قهرمان نیست. ارمیا سوپر من جبهه ای نیست.ارمیا بعضی موقع ها خیلی بی غیرت است.ارمیا گاهی سیب زمینی میشود.ارمیا گاهی زمینی گاهی آسمانی می شود.ارمیا درگیر است. ارمیا مردد است...
=================================
193
حرف‌هايي از سر خميازه: بيوتن
http://1872856.persianblog.ir/post/258/
آمنه‌ي اسماعيل‌زاده-شهريور 87
گفت: بی وطن اما نمی دونم چرا نوشته بیوتن! جلد و که باز کردم و یکی دو صفحه رو ورق زدم دیدم از قول ناشر نوشته شده که به دلیل اصرار نویسنده، در رسم الخط نام کتاب دخل و تصرفی نشده و...
==================================
192
هاتف: اجنجه الموت
http://hatef1372.persianblog.ir/post/5/
هاتف صياد-شهريور 87
...اجنحه الموت یعنی پرنده مرگ که بالای سر هر کسی به پرواز درمی‌آید. هر آدمی‌زادی همچنین گلوله‌ای به دنبالش است...
===================================
191
لوح: نقد بيوتن(تصويري)
http://www.louh.com/news-photo/2159/index.aspx
سيدموسي هاشم‌زاده-شهريور 87
جلسه نقد وبررسی رمان بیوتن دیروز عصر با حضور رضا امیرخانی نویسنده کتاب ،دکتر توحید عزیزی و سارا عرفانی و جمع دیگری از علاقه مندان در سالن جلسات سایت لوح برگزار گردید.
=====================================
190
ياس آرام: بيوتن
http://yasearam.persianblog.ir/post/83/
...-شهريور 87
...خوندن بی وتن آدم رو متحول می کنه . یک نگاه واقع بینانه به غرب ( البته تا حدودی ) همراه با روایت معما گونه ی امیر خانی از داستان زندگی آدم هایی که در یک آپارتمان دور هم جمع شدن ... امیر خانی حتی از بیان شهوت انگیز برای معرفی شخصیت هاش ترسی نداره...
=====================================
189
خاكريزيسم: سهراب‌كشي‌هاي يك سيستم
http://amaliat.blogfa.com/post-297.aspx
سيدمصطفي ميرمحمدي-شهريور 87
...با نوشتن مطلبی -که گیرم ناصحیح هم باشد و مخاطبینش هم از هزار و دوهزار تجاوز نمی کند- بایست به n+n مسئول و بقول رضا امیرخانی "گاورمنت" بازجویی پس دهند و عاقبت با خفت و خواری...امان و امان از این سیستم سهراب کش!...
=====================================
188
دبستاني‌هاي ديروز: نقد بيوتن2
http://dabestani.persianblog.ir/post/10/
...-شهريور 87
...رضا امیرخانی...نویسنده ای که اصلا نویسنده نیست ، قرارهم نبوده نویسنده باشد...
=====================================
187
دبستاني‌هاي ديروز: ما... اميرخاني... و بيوتن
http://dabestani.persianblog.ir/post/9/
...-شهريور 87
...بی وتن حرفهای زیادی برای گفتن داشت ، حرفهای تلخ یا سختی که شاید گاهی به نفع مخاطب نیست که بفهمد و به آن فکر کند... از سوالهای جلسه دیروز این گونه بر می آمد که نیمه سنتی و مدرن ذهن هیچ کدام از مخاطبین (بخصوص مذهبی ها) به روی خودش نیاورده بود که چه هشدار جدی ای را به او اخطار می دهد...
=====================================
186
سبوي تنهايي: بيوتن را با بغض خواندم!
http://saboo1387.blogfa.com/post-35.aspx
سبو-شهريور 87
توبه می کنم: "من او" چیز دیگری نیست! "بیوتن" حدیث غربتی ست که وقتی می خوانیش،دلت برای میلیاردها انسان بی وطن می شکند...
======================================
185
بادبادك: دردم از يارست و درمان نيز هم...
http://baadbadak.blogsky.com/1387/06/20/post-181/
مستانه- شهريور 87
...بالاخره بیوتن رو خوندم. آخراش حوصله‌ام سر رفته بود و سرسری می‌خوندمش. اما وقتی به صفحه آخرش رسیدم از اینکه یه همچین کاری کردم سخت پشیمون شدم. باید توی یه فرصت دیگه دوباره از اول بخونمش...
======================================
184
از نو: بيوتن
http://never-off.blogsky.com/1387/06/02/post-183/
ريواس-شهريور 87
...ممنون آقای امیر-خانی بابت زنده کردن خوش طعم ترین دوستیهای ممکن. بابت حس بی نظیر کریم و علی، رحیم میریان و مرتضا مشکات، ارمیا و سهراب.
=======================================
183
اراجيف مزمن: بيوتن و...
http://faeze.blogspot.com/2008/09/blog-post_1746.html
فائزه- شهريور 87
...خیلی از دوستان وقتی - بی وتن - را خواندند گفتند که از نیمه های کتاب به بعد فقط به خاطر سبک نوشته , رمان را ادامه دادند و الا دیگر خیلی تکرار مکررات بود داستان ...
=======================================
182
خبرگزاري كتاب: ميزان تاثيرگذاري جلال آل‌احمد بر...
http://www.ibna.ir/vdcexx8z.jh8ooi9bbj.html
مجيد قيصري-شهريور 87
...نويسنده رمان "باغ تلو"، آل‌احمد را نويسنده‌اي تاثيرگذار نمي داند و مي‌گويد: اگر به آثار نويسندگان نسل‌هاي بعد نگاه كنيم، به وضوح شاهد اين موضوع خواهيم بود، البته در رمان "بيوتن" نوشته رضا اميرخاني، رگه هايي از تاثيرپذيري از نثر آل‌احمد ديده مي شود...
=======================================
181
فرداها: السلام عليك يا لاس‌وگاس
http://www.fardaahaa.blogfa.com/post-17.aspx
مهدي نظري-شهريور 87
...در هر حال اگرچه آگاهی‌های نویسنده از جزء به جزء عناصر فرهنگ و مذهب جامعه ایرانی و شناخت بنیان‌های آنها و همچنین تلاش او برای شناخت آمریکا  (با حضور نسبتاً طولانی‌اش در شهرهای مختلف ایالات متحده و فیش‌برداری‌های دقیق وی از جزئیاتی که دیده) را به عنوان دلایل اصلی موفقیت‌اش می‌خوانند، اما به نظرم موفقیت "بیوتن" مدیون شهامت "امیرخانی" است...
======================================
180
شبكه ايران: مهاجر بيوتن
http://www.inn.ir/newsdetail.aspx?ID=4668
محمدجواد كربلايي: شهريور 87
...«بیوتن» یکی از آثار خوب در حوزه ادبیات آخرالزمانی است؛ ادبیاتی که بیش از آنکه راجع به «موعود» صحبت کند، به توصیف وضع «موجود» پرداخته و اینگونه نیاز غیرقابل کتمان ما به موعود را به تصویر می کشد...
======================================
179
الله: عالمان بدون عمل
http://nooralanvar.blogspot.com/2008/09/blog-post_08.html
شهاب-شهريور87
...دكتراي عرفان؟! ياد داستان بيوتن رضا امير خاني افتادم كه دراونجا يك آمريكايي مسيحي از طريق اينترنت اجتهاد گرفته بود و براي مسلمانان امريكا اجتهاد ميكرد...
======================================
178
گفتم‌گفت: اگر دولتي‌ها و...
http://www.goftamgoft.com/view.php?item_id=320
فرهاد جعفري-شهريور 87
...با توجه به اینکه «نویسنده‌ی محترم رمان بی‌وتن» صراحتاً نتیجه را پذیرفته و رقابت را واگذار کرده اند (و تیتر باکس الحاقی شهروند هم همین را می‌گوید) سالبه به انتفاع(كذا في الاصل!) موضوع و نتیجه، مشخص و معلوم است..
======================================
177
آب و آفتاب: سه راهِ باكري
http://www.aboaftab.blogsky.com/1387/06/09/post-130/
محمود-شهريور 87
...به نظرم امیرخانی و خیلی از نسل سومیها -و حتی شاید گاهی خود من- با حسرت به دوران جنگ نگاه میکنند. در نگاه آنان در آن دوران دری از درهای بهشت به روی زمین باز شده است که امروز بسته است و مردمانی در این سرزمین میزیسته اند که امروز یافت می نشوند. و من با این نگاه مشکل دارم...
======================================
176
همشهري: ارميا، آركي‌تايپ ارميا
http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=66255
سيامك بهرام‌پرور-شهريور 87
بي‌شك اميرخاني بعد از اين كتاب آماج نقدهاي غيرمنصفانه بسياري قرار خواهد گرفت. تم ايدئولوژيك آثار اميرخاني به ذائقه بسياري خوش نخواهد آمد و برخي از اهالي عرصه ادبيات، كتاب را به جرم همين «ايدئولوژي مدار» بودن، متهم و محكوم خواهند كرد!
======================================
175
روايت نور: ياحق
http://www.revayatenoor4.blogfa.com/post-38.aspx
راوي نور-تير 87
...این بار که رفتم مشهد، با بچه ها رفتیم بهشت رضا، سر مزار /شهید محمود کاوه/، اما هر چی گشتیم /شهید برونسی/ رو پیدا نکردیم.  تازه از روی پرچم ها تونستیم شهید کاوه رو هم گیر بندازیم. جالب اینجاست که حتی خود مشهدی ها هم نمی دونستند  مزار برونسی و کاوه کجاست!  تصویری که از قطعه شهدای  بهشت رضا دیدم ناخودآگاه منو  یاد /بیوتن/  انداخت... البته با دیدن  عکس می تونید حدس بزنید کجای رمان رو می گم... (دقت کنید ببینید آرمیتا هم هست یا نه؟)
مومن در هیچ چارچوبی نمی گنجه/...  توی اینجا شهدا رو تو یه چهارگوش چپوندیم.... بینید:

======================================
174
باشگاهِ كتاب: بيوتن، رضا اميرخاني، نشر علم
http://bookclub.blogfa.com/post-78.aspx
جواد رئيسيان‌زاده-شهريور 87
...استفاده ی عمدی نویسنده از لغات انگلیسی در کنار اطلاعات کامل و درست او از آمریکا و زندگی آمریکایی، استفاده ی بجای او از آیات قرآن ،سخنان حضرت علی و عهد عتیق و نیز نکته بینی او در کلمات و جزئیات باعث شده تا مجموعه ای بی نقص خلق شود.امیر خانی برای نوشتن این کتاب 1 سال تحقیق کرده و حتی با خودرو به برخی ایالت های آمریکا سفر کرده است...
======================================
173
دست‌انداز: چه خبر از برنامه‌هاي سالن اجتماعات؟
http://cld.blogfa.com/87054.aspx
حشمتي-مرداد 87
...فضای این رمان در روابط انسانی واقع گرایانه جامعه امریکا سپری می شود و حتی شخصیت هایی چون جانی و راننده را هم نمی توان مطلقا نماینده جامعه امریکا معرفی کرد.
 استقبال عمومی از این کتاب بیش از انتظار بوده است و خیلی زود به جلسات نقد و بررسی رسمی و غیر رسمی کشیده شده است...

======================================
172
بنام دوست: تجربه‌اي به نام خواندن بيوتن
http://www.mhadierfan.blogfa.com/post-24.aspx
هادي عرفان-مرداد 87
...در بیوتن شما با چیزی جز جابجایی مرتب زمانها و زاویه دیدها و دیالوگها و مونولوگها مواجه نیستید. ژرفترین لایه های "من او" و "بیوتن" یک عشق نافرجام شرقی است . عشقی است که مثال خوبی از دوری و دوستی است. و اتفاقا این ژرفا تقریبا هرگز توسط نویسنده موشکافی روانشناسانه نشده و بیشتر نویسنده سعی کرده با ذکر رویی ترین لایه های اتفاقات مخاطب را به آنالیز و معناشناسی این اتفاقات وادارد...
======================================
171
آرزو قدغن: بنده‌شناس ديگري است
http://torbateteshne.blogfa.com/post-2.aspx
تربت تشنه-تير 87

======================================
170
من او: بيوتن!!!
http://mosafer13.blogfa.com/post-27.aspx
مسافر-خرداد 87
 بالاخره خوندن کتاب بی وتن رضا امیرخانی رو تموم کردم. حیف...
God BleSs You
 ======================================
169
آبي بي‌انتها: god bless...
http://www.msrt.blogfa.com/8702.aspx
مريم-...
..."بیو تن" رو بسمل کردم. بعد از نمازو با وضو. هرچی پیش رفتم، دیدم شخصیتها مخصوصاً شخصیت اصلی، خیلی برام گنگه، دوست دارم بیشتر بشناسم. مثل وبلاگهای خصوصی که از چیزها و کسهایی که برای مخاطب آشنا نیست حرف می زنن(عین خودم) مخاطب هم هیچی متوجه نمیشه یا نهایتاً بتونه یه چیزهایی حدس بزنه...

======================================
168
درخت‌نشين: بيوتن موجود است
http://derakhtneshin.blogfa.com/post-68.aspx
سين-مرداد 87
فکر نمی کردم بیوتن اینقدر کلفت باشد. فکر می کردم باید مثل "ها کردن" و "استخوان خوک و دست های جذامی"، صد و بیست- سی صفحه باشد و بعد تمام. از بس رمان های جدید همه شان آب رفته، به یک چشم به هم زدن تمام می شوند و حیف که حتی نمی گذارند یک شب پر از بی خوابی، به صبح برسد؛ همان ساعت های دو و سه تمام می شوند و تو را می گذارند وسط یک عالمه تاریکی و فکر و خیال و بی خوابی. بیوتن کلفت بود.
======================================
167
يا ايها الانسان...: رمضان
http://aghazibaryekpayan.persianblog.ir/post/48
ز.شريف‌زاده-شهريور 87
رضا امیر خانی را شاید بتوان یکی از بهترین رمان نویسان عصر حاضر از حیث آشنایی با روحیه ایرانی اسلامی مخاطبانش دانست.در تمام کتابهای او خواننده داستان از هر قشر و فرهنگی که باشد به طرزی معجزه آسا و بعد از مطالعه کمتر از نیمی از کتاب احساس خاصی در خود می یابد که حکایت از موفقیت نویسنده در تقویت حس همذات پنداری خواننده با شخص اول داستان دارد.
======================================
166
چهره‌ي بي‌نقاب: آلبالا ليل والا
http://taentehaa1.blogfa.com/post-5.aspx
مريم فشندي-مرداد 87
...وقايع كتاب بيوتن، جديدترين كتاب آقاي رضا اميرخاني در نيويورك مي گذره. من اين كتاب رو حدود دو ماه پيش خوندم و خيلي هم ازش لذت بردم. به نظرم اين كتاب از ساير رمان هاي آقاي اميرخاني قابل قبول تر و جذاب تر بود. رويدادهاي خلاف عادت به زيادي "من او" و "ناصر ارمني" درش روي نمي داد و بحث جديدي رو مطرح مي كرد. اين كتاب من رو با شخصيت انسان هايي آشنا كرد كه تا به حال در موردشون چيز زيادي نمي دونستم. كساني مثل بيل، دكتر خشي، ميان دار و حتي ارميا ...
======================================
165
آن سوي هفت پرده: روايت انسان آخرالزماني
http://raahneshin.blogfa.com/post-61.aspx
عاطفه-مرداد 87
...بالاخره تموم شد. خواندن هیچ کتابی انقدر ازم انرژی نگرفته بود!!! کتاب جالبی بود ممنون. نیمه سنتی و مدرنش و جنجال هاشون خیلی جالب بود.و نمادین بودن قصه تو این کتاب کمتر تو ذوق می زد. شاید چون از اولش نمادین بود اما نه خیلی غلیظ.
یه نکته جالب دیگه ای که داشت این بود که لازم نبود امریکا زندگی کرده باشی تا آدم های قصه رو دیده باشی. شاید واقعا اینجا کسی دغدغه خوردن یا نخوردن گوشت ذبح اسلامی نداشته باشه ولی نوع نگاه ها رو همین نزدیک،تو دور و بری هات می تونی ببینی. گاهی وقت ها حرفی که می زد به قدری واقعی و نزدیک بود که نمی تونستم ادامه بدهم. انگار هیچ وقت دلم نمی خواسته این حرف ها وجود داشته باشه،سعی می کردم باورشون نکنم. اما وقتی می بینی یه نفر داره تو کتابش ازش حرف می زنه باورت می شه که قضیه جدی تر از این حرف هاست.

کلا پیش نیامده بود احساس کنم لازمه کتابی رو دوباره بخوانم ولی خدا وکیلی یه جاهاییش رو اصلا نفهمیدم. نیاز به تامل بیشتری داشت. باید دوباره بخوانمش! "و یخ چال ذهنت را به برق ِ فهم ِ حیات ِ دنیا که لعب است و لهو بزنی و حواست باشد که اگر کلمه ای بی راه بگویی رگ گردنت را قطع خواهند کرد"
======================================
164
پنهان‌نوشته‌ها: بيوتن
http://l00.persianblog.ir/post/64
...-ارديبهشت 87
...همیشه بعد از خواندنِ داستان‌های جدی٬ مشوش می‌شوم. این هنرِ نویسنده‌هاست که بتوانند بینِ خواننده و شخصیت‌های داستان‌شان رابطه‌‌ای ایجاد کنند. هر چه این رابطه نزدیک‌تر٬ جذابیتِ کتاب٬ بیش‌تر و به دنبالِ آن اثرگذاری‌اش قوی‌تر...
======================================
163
من و سكوت و صبوري...: نازنين آمد و دستي به...
http://manosokoot.blogfa.com/post-157.aspx
فائزه سوداگري-تير 87 
..عجب کتابیه این «بیوتن»! از اسمش که هنوز نمی­دونم چیه! تا تک تک شخصیت­ها و موقعیت­ها و حرف هاشون!
آهای، رضا امیرخانی! حواست هست داری چیکار می­کنی؟! این ارمیای سرگردان و بی­اختیار کیه؟ این خشی و بیل رو چجوری اینقد طبیعی ساختی که هیچ رقمه از دستشون راه فراری نیست؟! نکن! این کار رو با منِ خواننده نکن!!...
میگن رضا امیرخانی برای این کتاب یک سال با ماشین تمام ایالت­های امریکا رو گشته و تحقیق کرده. شاید واسه همینه که اینقدر فضا قابل فهمه. تک تک آدم­هاش شخصیت نیستند، یک تیپ شخصیتی­ان، یه جورایی یه نمادن! خوشم میاد از این جور داستان­ها. بودن ارمیا تو داستان لذت بخشه، چون همون ارمیاست، همون که سال­های اول دبیرستان من عاشقش بودم، همونکه ناخودآگاه شده بود تیپ مورد علاقه­ام. پس زنده بودنش برام لذت بخش بود اما این ارمیای بیوتن اون ارمیا هم بود و هم نبود! شاید قصد هم همین بوده که ارمیا تو زندگی امروز، تو دغدغه­های زمینی­تر و سخت­تری باشه و خودشو رو نشون بده. به نظرم اینجا واقعاً ارمیا کم میاره. خودش رو ول می­کنه. شاید مثل همون ماجرای معدن تو کتاب ارمیا. اونجا هم واداده بود. دوست داشتنی نبود به همون اندازه­ای که تو جنگ یا زمان رحلت امام بود...
======================================
162
براي او كه نمي‌شناسمش، اما ايمان دارم كه هست: باز خرابم
http://hamparseh-abiha.persianblog.ir/post/46
هم‌پرسه-ارديبهشت 87
...خواندن "بیوتن" داغونم کرد. ذهنم دوباره شد آشفته بازار شام. تمام نیمه های سنتی و مدرن داشته و نداشته ام به هم ریختند.
به خودم فکر میکنم ، به "سیلورمن" به انسان مسخ شده امروز به این انسان الینه شده.
به نمازی فکر می کنم که صورت مثالی اش می شود رقصیدن سوزی در دیسکو ریسکو، یا می شود بازی بیلیارد آن پسرک سیاه پوست.به اینکه"بعض الظن الاثم" و "بنده شناس ، کس دیگری است"به آقای گاورمنت (government) و آن جسد سالم در بشکه اسید
به حاج مهدی، فرمانده گردانی که برای نگفتن "یا دولت"، راننده تاکسی فورد شد که بگوید "یا خودم".
به مردمی که بت می پرستند و بتشان درهم است و دلار. سجده واجبه بر پول!
به خشی، بیل، حاج عبدالغنی و .....
و به ارمیا… فکر می کنم به ارمیا و به خودم.به خودم. به این خود الینه شده در درس و دانشگاه، به اینکه اگر کتاب و دانشگاه را از من بگیرند از هویتم چه می ماند؟...
========================================

گفتم‌گفت: در حاشيه‌ي پاسخ كوتاه آقاي اميرخاني.
http://www.goftamgoft.com/view.php?item_id=314


گفتم‌گفت: اگر دل‌تان مي‌كشد بي‌وتن را بخريد...
http://www.goftamgoft.com/note.php?item_id=315&c=1#comment


دل‌خوش به فانوسم مكن: كعبه‌ي آمال مني لاس وگاس!
http://www.nartt.blogfa.com/post-12.aspx


برفستان: بيوتن
http://barfestan.blogfa.com/post-194.aspx


دنياي ممد و محمد: سمع الله لمن كفره
http://www.mmn.blogfa.com/post-140.aspx


از پشت يك سوم: بـيوتـن
http://www.k1-online.com/archives/002203.html


گفتم‌گفت: كافه‌پيانو يا بي‌وتن؟ كداميك پرفروشترين...
http://www.goftamgoft.com/note.php?item_id=313&c=1


هرمنوتيك: نقدي بر رمان بيوتن-قسمت دوم
http://hermeneutics.blogfa.com/POST-45.ASPX


نوشته‌هاي پراكنده: بيوتن و بيوتين
http://parnian1987.parsiblog.com/568124.htm


سوشيانس(عج): رقص سوزي
http://www.sooshianse-zamane.blogfa.com/post-8.aspx


كويريات: به نام نماي حضرت دوست
http://kaviriat.blogfa.com/post-30.aspx


كلمه: من بزرگ و نارسيسيم نويسنده
http://klme.blogfa.com/post-42.aspx


عقايد يك دلقك: بيوتن
http://www.marzeazadi.blogfa.com/post-42.aspx


اين‌جا هم شهري‌ست...: نقدواره‌اي بر بيوتن آخرين رمان رضا اميرخاني
http://regoles.blogsky.com/1387/06/05/post-101/


لوح: بيوتن‌شناسي (گزارش نقد در فرهنگ‌سراي اخلاق)
http://www.louh.com/report-story/2118/index.aspx
#

ترنم تو: +28 بيوتن
http://taranometo.parsiblog.com/-524657.htm


شكوا: بيوتن اميرخاني
http://shakva.blogspot.com/2008/08/blog-post_4009.html


كيهان: اتفاقي نادر در ادبيات
http://www.kayhannews.ir/870604/3.htm#other303


هرمنوتيك: نقدي بر رمان بيوتن
http://hermeneutics.blogfa.com/post-44.aspx


هشتي: شبه نقدي بر بيوتن
http://8ti.blogfa.com/post-102.aspx

روزنامه‌ي جوان: بيوتن، تراژدي مرگ اخلاق در پايتخت سرمايه‌داري
http://www.javandaily.com/1387/870506/cultural.htm


روزنامه‌ي همشهري: با ارمياي اميرخاني در امريكا
http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=64315


خرابه: ارميا
http://shaereashegh.persianblog.ir/post/102


با اين حال...: بيوتن
http://nevertheless.blogfa.com/post-8.aspx


روزنامه‌ي اطلاعات: دست از سرم بر نمي‌دارند...
http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2008\08\08-07\10-50-48.htm&storytitle=ولم%20نمي‌كنند‌%20اين%20امير%20رفيعي%20خرمشهري%20و%20«بيوتن
»!

كلمه: بيوتن
http://www.hashemimadani.net/archives/62#comments


تاربلاگ ايليا: آقاي ارميا! تو ديگر چرا؟
http://www.eilia13.ir/tarlog/?p=435


عطش‌شكن: و دوباره آسمان را خواهي ديد
http://atashshekan.persianblog.ir/post/198


پياده‌رو خاطرات: بي وتن
http://pyaderokhaterat.parsiblog.com/589343.htm


ارديبهشت: و ديگر آسمان را نخواهي ديد...
http://hrdadashi.blogfa.com/post-140.aspx


رجانيوز: بيوتن، تراژدي مرگ اخلاق در...
http://www.rajanews.com/News/?32470


تا...؟ فعلا هيچي: بسم‌الله 1
http://majaaaz.blogfa.com/post-59.aspx


دريچه: بخش (داستان حوزه هنري كرج): گزارش نشست ماه و نگاه
http://daricheh-karaj.blogfa.com/post-3.aspx


خبرگزاري فارس: آينده‌ي ادبيات انقلاب به شدت روشن است
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8705071379


خبرگزاري مهر: رمان بيوتن سهل‌خوان نيست
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=724108


كتاب‌نيوز: داستان‌ننويسي را دوست دارم
http://www.ketabnews.com/detail-8376-fa-1.html


زمبور: شايستگي بر لبه آتشفشان بودن
http://zambur.blogfa.com/post-95.aspx


وب‌نوشت‌هاي اميررضا باقرپور شيرازي: بيوتن
http://bagherpourshirazi.com/content/view/53/65/

 
 
 
  
اراجيف مزمن: بيوتن اميرخاني...
http://faeze.blogspot.com/2008/07/blog-post.html


بر بساط نكته‌دانان: درباره بيوتن
http://nokte.parsiblog.com/573425.htm


خلوت من: ارمياي من
http://yekiyedooneh.parsiblog.com/574925.htm


بانوي سراچه: بي وتين
http://banooyekhane.parsiblog.com/577094.htm


في‌الپرانتز: آلبالا ليل والا
http://felparantez.blogfa.com/post-12.aspx


جايزه ادبي ايران: باز هم كتاب
http://jayezeyeadabi.com/content/view/29/38/


خونابه: اسلام ناب امريكايي
http://khoonabe.blogfa.com/post-72.aspx


دريچه: نقد كتاب بيوتن
http://www.daryche.blogsky.com/1387/04/05/post-82/

روزنگار يك معلم: "بيوتن" مثل اميرخاني
http://rooznegarha.persianblog.ir/post/328


ايبنا، خبرگزاري كتاب ايران: ديگر آسمان را نخواهي ديد
http://ibna.ir/vdcgun9x.ak9xq4prra.htm
l

جام جم: روايت انسان آخرالزماني
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100943262662

كوهپايه: بي وتن و آموزش زبان
http://poyeh.parsiblog.com/559751.htm


اعتماد ملي: ناسازگارو معترض، اما خشونت‌گريز
http://www.roozna.com/Negaresh_site/FullStory/?Id=62774&Title=ناسازگار%20و%20معترض%20اما%20خشونت‌گريز%20-%20جواد%20ماه‌زاده


خوابگرد: بيوتن از منظر نشانه‌شناسي و...
http://www.khabgard.com/?id=1556907524


روايت نور: يا حق!
http://www.revayatenoor4.blogfa.com/post-36.aspx


فرزند صاحب: رمان بيوتن
http://sahebeamr.blogfa.com/post-5.aspx

نقطه‌ي صفر: بي‌وطن
http://hezareh3.blogfa.com/post-176.aspx


غريبانه: اللهم ارحم...
http://www.gharibaneh.blogfa.com/post-71.aspx


مركبي: كتابي پر از زندگي
http://morakabi.ir/article-101-0-29.html

لوح: گاد بلس يو!
http://www.louh.com/AwriterAbook/1934/index.aspx

لوح: گزارش تصويري نقد كتاب بيوتن
http://www.louh.com/news-photo/1949/index.aspx

حيات: دكتر قانون‌پرور: بيوتن به دنبال هويت
http://hayat.ir/?lang=fa&page=showbody_news&row_id=28286

مهر: بيوتن رماني تك‌صدايي است/رئاليسمِ ايراني
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=706122

حيات: رئاليسم ايراني جايي براي تاويل‌هاي محتلف نويسنده
http://hayat.ir/?lang=fa&page=showbody_news&row_id=28298

فارس: بايرامي: هويت شاكله اصلي بيوتن
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8704041047


فارس: سجودي:بيوتن اثري تك‌صدايي
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8704041042

بدون ‌آسمان: بي وطن، بيوتين يا بيوتن
http://skylesss.blogsky.com/?PostID=15


همشهري: جسورانه، ديرفهم، ايراني
http://hamshahrionline.ir/News/?id=58732


هواخوري: بيوتن#
http://havakhori.blogfa.com/post-5.aspx


دورگه: بي وتن
http://dorage.blogfa.com/post-35.aspx


پاسخگويي سران سه قوه: ارميا در شلمچه
http://pasokhgooee.persianblog.ir/post/364


دفترچه‌ي يادداشت: اميرخاني
http://1talabeh.persianblog.ir/tag/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D9%86%DB%8C


بي‌بي جان گوهر: بيوتن اميرخاني
http://bikarzadeh.blogfa.com/post-3.aspx


يادداشت‌هاي جيرجيرك: نقدي بر بيوتن(1)
http://only4u61.blogfa.com/post-91.aspx


ديوارنوشته‌هاي يك زنداني: بيوتن، مارتين لوتركينگ و خيابان‌هايي كه بي‌اسمند!
http://3lool.blogfa.com/post-48.aspx


جام جم: تولد يك نويسنده‌ي صاحب‌سبك
http://jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100941279481

 
 
 

 

عمده‌ي سايت‌هايي كه تاريخ دوازدهم خرداد، يعني يك ماه پس از انتشار راجع به بيوتن مطلب زده‌اند.







































===========================
4
اپسيلون ارابه‌ران: بيوتن، bivatan bioten
زهرا قيومي-ارديبهشت 87
آخه چرا ؟!!! چرا اين كارو با دل مخاطب مي كن؟؟؟ از صفحه ي اول تا 480 فوسفور سوزوندم !
اللهم الرحم من لا يرحمه العباد واقبل من لا يقبله العباد!
خب تموم شد ديگه! آخه اين "منتظرم " چه صيغه ايه ديگه؟!!!
فكر كردي به اين راحتي ها خر مي شم؟يك بار در همان ارميا سرمون شيره ماليدي فكر كردي هميشه همين طوريه؟ نه آقا رضا! ديگه همه فهميديم كه اين ارميا معمر چه موجود ِ گلاب به روتون سگ جونيه!!! مگه به اين راحتي ها مي ميره؟ من كه مي دونم تو رمان بعدي همين ارميا و آرميتا با يه ني ني ترگل و ورگل ميان بعد از ادامه امام سجاد مي ري تا اخرش!!! البته اين وسط امام حسن رو جا انداختي!!!! يادت باشه!

 ولي چرا اين طوري شد؟ زدي ارميا رو خرابش كردي ! من همون ارمياي مامان شهين رو مي خام! راستي مامان شهين و آقاي معمر رو چي كار كردي؟ مصطفا چي ؟مگه ميشه ارميا مصطفا رو فراموش كنه؟ مگه مي شه مصطفا ارميا رو فراموش كنه؟؟؟ مصطفا كجا بود ؟
مصطفا،ارميا ! ارميا،مصطفا ! مصطفا،ارميا ! ارميا،مصطفا! مصطفا، ارميا ! ارميا،مصطفا!.....!!!!

بي وتن شد؟!!! جناب نويسنده وتن رگ قلب است نه رگ گردن!!!
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

حالا جلسه نقد بي وتن رضا اميرخاني رو شروع مي كنيم!(فقط قسمتی از نقد این جاست ! بقیه به کمک شما در کامنت هاست)
اول از همه بگم كه اين سمپادي جزو تاپ تن بي ادباي دنياست!!!!
اينو به يكي از دوستان گفتم گفت يعني بيوتن رو مثل من او نوشته؟ گفتم مگه من او بي ادبي داشت؟؟؟
البته انصافا عجب آسمون ريسموني بافته بود!من كه فك پايينم چسبيد به زمين!!!! سبك اولاي كار با آخراش فرق داشت!!! هپي اند نبود ولي متن داستان مخصوصا اولاش خنده دار و جالب بود! سر همين" كينگ عبدالگريت " كلي خنديدم!
واقعيت اينه كه اين آقاي امير خاني در حال توسعه ي يك سيستم از توليد به مصرف هستند! حالا توضيح مي دم:
شمايي كه خاننده باشيد (البته استغفرالله! منظورم شمايي كه مخاطب باشي!)بعد از خوندن "نشت نشا" آرزو مي كني بري امريكا ، سرزمین فرصت ها ، و از اون لحظه درس خوندن تو اين مملكت برات بي معني ميشه و... خب شما اگه بخاي بري امريكا هم بايد زبونشونو بلد باشي هم فرهنگشونو كه اين مرحله رو هم نويسنده به سبب تجربه اي كه در جهان گردي داره (!!!) تكميل مي كنه!
بايد بگم كه از فوايد كتاب اينه كه هم چين بي شباهت به يه كتاب كمك آموزشي زبان نيست! يعني يه دور كه بخوني مي توني مثل بچه جنوب شهر ِ نيويورك كوچه بازاري صحبت كني!!!

 فرهنگ امريكايي به شدت كوبيده شده. همون طور كه گفتم يه جورايي بايد "ارميا" و "نشت نشا" و " بيوتن" رو با هم خوند.
داستان حول جمله ايست از يك روايت " كل درهم عندهم صنم" وجالبه.
جالبه از اين لحاظ كه معمولا رمان ها قصه هاي بلندي هستند كه هيچ محتوايي ندارند به همين خاطر ه كه خيلي ها رمان خوندن رو كار بي هوده اي مي دونن! 
ولي بيوتن اين طور نيست! رمانه ولي محتوا داره اونم خيلي زياد!
در مورد شخصيت ها هم به نظرم "خشي" كه آدم بده ي داستانه خيلي خوب پردازش شده!تازه كمي بيش تر از خوب ! يعني عالي!
اميرخاني چيزي در اين مورد نگفته ولي فكر مي كنم شخصيت خشي بايد مورد توجه افرادي امثال باباي من قرار بگيره! يعني اي روحانيون نشستيد تو قم چي كار مي كنييد كه امثال خشي و بيل و عبدالغني و ..... بشوند نماد دينمون ، پژوهش گران برجسته و از خود فتوا صادر كنند؟!

برداشت هاي خشي درواقع برداشت هاي غلط خشي جالب بود يعني بدجوري حرص آدم رو در مياره!
 البته درمورد شخصيت ها كمي ايراني بازي در آورده ! تو مملكتي كه كسي كاري به بيزينِسِ كسي نداره چرا  هرجا كه ارميا مي رفت تمام شخصيت هاي داستان+ نويسنده اون جا حضور داشتند؟
نكته مهم ديگه وجود غلط غلوط بسيار در چاپ اول اين كتابه!
من همه غلط ها رو يادداشت كردم .حدود سي تا (كمي كم تر از 30 تا ) غلط داشت. اغلب اون ها مربوط به عدم مطابقت پاورقي هاست. مثلا مي بيني روي يكي از كلمات اين صفحه نوشته 1 و آن كلمه در پاورقي صفحه بعد امده!!! چند غلط املايي هم داشت مانند "رد" به جاي "در" !
مك دونالد رو هم مك دانلد نوشته بود!

حالا نمي دونم قصور از نشرعلم بوده يا تايپيست اثرر كه خود اميرخاني باشه!


راستي يه چيز ديگه؛ برخلاف كارهاي ديگه ي نويسنده ، توي اين يكي كم تر به ريش مردم گير داده!!! اونم به خاطر اينه كه تو نيويورك فقط ارميا ريش داشته!!!!
ماجراي كودكان و سيلور من ، سه شنبه هاي ارميا و سهراب (البته اسم اقا سهراب ....) ، ابراز ارادت خشي به لاس وگاس و اعتراف نويسنده (!!!) و سجده های واجب از قسمت هاي جالب بودند.
در آخر بايد بگم كه كتاب خيلي خوبيه و ارزش 6500 رو داره!
واما توصيه هاي بابابرقي!!!:
سمپادي سركش!(اين لقب رو فصل نامه استعدادهاي درخشان به اميرخاني داره! شماره 39، صفحه 308)
لطف كنيد تا اطلاع ثانوي ننويسيد! تكراري شدن بد آفتي است!

 


بعدا نوشت! جمعه:

سلام.
خاله ها عمو ها از همگي التماس دعا!!!
آخه قراره فردا روشن رو ببرم هلال احمر!

 از قضاي روزگار واتفاقاً هلال احمر تو خيابون ولي عصره! وبازم قضاي روز گارو اتفاق و اين جورچيزا خيابون ولي عصر همون جاييه كه اميرخاني قصد داره درختاشو هرس كنه و از اين سر تا اون سر شايدم از اون سر تا اين سرشو طناب ببنده و منتقدانش رو دار بزنه!!! دارم با پاي خودم مي رم قتلگاه!!!
حالا كه رفتني شديم بذار هرچي مي خايم بگيم!
ببينيد يه سوالي برام پيش اومده : اون جا که ارمیا می ره پیش سهراب رو دوباره بخونید , می گه شماره قبر ارمیا 145 هست در حالی که کسی که به آرمیتا اس ام اس داده شمارش 143 هست!!!
چی شد؟
بعضي دوستان گفتند غلط تايپي و چاپي و اين جور چيزا بوده نظر شما چيه؟
بعدشم اين كه اميرخاني يه جاهايي يه شبه هايي وارد كرده ولي درست بهش جواب نداده! به اونا كاري ندارم خودم اون قسمت كه حرفاي بچه هاي شهدا رو نقل مي كنه بعد  مي گه بد مي گن خيلي برام سوال شده به نظرم راست مي گفتن!!!
در ضمن من داستان سيستان رو از همه بيش تر دوست دارم!


===========================
3
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?pr=a&NewsID=676827
مهرنيوز: ارديبهشت 87
رضا امیرخانی که به تازگی رمان "بی‌وتن" خود را منتشر کرده، فردا در نمایشگاه کتاب با مخاطبانش دیدار می کند.

به گزارش خبرنگار مهر، نویسنده رمانهای "من او" و "ارمیا" فردا از ساعت 15 تا 17 در غرفه نشر علم - ناشر رمان "بی‌وتن" - حاضر می شود و با مخاطبان خود و خوانندگان این کتاب به پرسش و پاسخ می پردازد.

امیرخانی برای نوشتن این رمان که با موضوع "هویت" نوشته شده، یک ‌سال تحقیق کرده و حتی برای تکمیل اطلاعاتش حدود یک سال با خودرو برخی ایالات آمریکا را برای آشنایی با شرایط اجتماعی مهاجران ایرانی زیر پا گذاشته است.

وی نوشتن "بی‌وتن" را سال 80 شروع کرد و اواخر سال 86 آن را به پایان رساند. این کتاب در 480 صفحه نوشته شده است.

===========================
2


http://havayedoost.parsiblog.com/496105.htm

درهواي دوست: بيوتن 

نورالهدي-ارديبهشت 87
به گمانم 3 يا 4 ساعت بعد از رونمايي -بعد از 3 يا 4 سال انتظار- بيوتن اميرخاني را شروع کردم به خواندن. وقتي شنيدم آخرين رمان آقاي رضا اميرخاني نمايشگاه امسال به بازار مي آيد، خدا خدا مي کردم که بتوانم بروم؛ به تبعش بخرم و باز هم به تبعش بخوانمش. ولي انتشاراتش را نمي دانستم، فقط شنيده بودم منتشرين زيادي سر و دست شکستند تا بتوانند بيوتن را به نام خودشان بزنند.

    بگذريم از اين که اول جواز نشر به کتاب داده نشد و با پيگيري، خود شخص وزير دستور جواز نشر را دادند. بين غرفه ها مي چرخيدم که ياد نيستان افتادم، با خوشحالي سمت بچه هاي با صفايش رفتم. آن ها گفتند که نشرعلم بيوتن را چاپ کرده. چرا نشر علمش را نفهميدم- اصلا مگر اعتبار کتاب به ناشرش هست؟!- جوانان زيادي جلوي غرفه بودند و همه خواهان بيوتن!

    از آن همه کتاب يکي هم نصيب ما شد. نثر کتاب به من او خيلي نزديک هست، فقط به جاي خاني آباد، در امريکا سير مي کني! شخصيت اصلي هم ارمياست. هنوز رابطه ي ما بقي کتاب ها را پيدا نکرده ام -اگر رابطه اي برقرار باشد!-. بيشتر برايت نمي گويم که بعد نگويي: اَه! کتاب را سوزاندي!    تو هم بخوانش.  *بيوتن را بي وطن بخوان! اين که چرا سر ِ هم شده و چرا دسته به نقطه تبديل شده است را هنوز نفهميده ام! شايد فقط تلفظش مثل بي وطن هست، فقط تلفظ! 

  **خيلي وقت است بروز نکرده ام؟ درگير يک نوآوري بودم اگر کم مي آمدم، تو کاري براي مبارزه شروع نکردي؟

=======================
1
فردانيوز: پرش "بی وتن" امیرخانی به نمایشگاه کتاب 
http://fardanews.com/show/?id=50565
 ...-ارديبهشت 87
...اداره کتاب در بررسی این کتاب به بخش هایی از این رمان اشکالات اساسی گرفته و خواهان اصلاح آن‌ها از سوی نویسنده شد که با اقدام مستقیم امیرخانی این موضوع با دستور بدون ضابطه وزیر ارشاد و بدون اصلاح اشکالات مجوز انتشار خود را دریافت کرد...چندی پیش مدیر نشر علم که از ناشران درباری پسند! محسوب شده و در کارنامه خود نام نویسندگانی چون ابوالکلام آزاد، احسان نراقى و مسعود بهنود دارد، خبر انتشار این کتاب را به ایسنا رساند...
توضيح سايت ارميا: اين خبر كه متاسفانه اولين خبر كتاب بيوتن نيز بود، خبري كذب بود كه بلافاصله توسط نويسنده تكذيب شد. اين خبر را عده‌اي از بدخواهان پشتِ پرده كه اين سال‌ها براي اهالي فرهنگ چهره‌هايي شناخته‌شده هستند، به دروغ شايع كردند و توسط يكي از وابسته‌گان ايشان كه هم در دولت احمدي‌نژاد و هم در شهرداري قاليباف مشغول است به سايت فردا دادند. واقعيت آن است كه به دليل نفوذ بيش از حد اين جماعت در ارشاد و مميزان آن، رمان بيوتن توسط مسوولان اداره كتاب و پيش از تحويل به مميزان ادبيات داستاني مجوز گرفت. ناراحتي بدخواهان از عدم اعمال بدخواهي‌شان باعث چنين واكنش‌هايي شده بود... با تقاضاي نويسنده‌ي كتاب مبني بر اعلام نام مميزاني كه با اين كار مشكل دارند، اين شايعه نيز به بوته‌ي فراموشي سپرده شد!
 
در همين رابطه :
آن چه در وب راجع به بيوتن نوشته‌اند (1-10)
آن‌چه در وب راجع به بيوتن نوشته‌اند (11)
آن‌چه در وب راجع به بيوتن نوشته‌اند (12)
آن‌چه در وب راجع به بيوتن نوشته‌اند (13)
آن چه در وب راجع به بيوتن نوشته‌اند (14)
آن‌چه در وب راجع به بيوتن نوشته‌اند (15)
آن‌چه در وب راجع به بيوتن نوشته‌اند (16)
آن‌چه در وب راجع به بيوتن نوشته‌اند(17)
آن‌چه در وب راجع به بيوتن نوشته‌اند (18)

  نظرات
نام:
پست الکترونيک:
وب سايت / وب لاگ
نظر:
 
   
 
   
   صفحه نخست
   يادداشت
   اخبار
   تازه ها
   يادداشت دوستان
   کتابها
   درباره نويسنده
   تيراژ:٨٦٠٢٥٠
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
 

 
بازديد کننده اين صفحه: ١٨٧١١
.کليه حقوق محفوظ است
© CopyRight 2008 Ermia.ir & Amirkhani.ir
سايت رسمي رضا اميرخاني
Because when the replica watches uk astronauts entered the replica watches sale space, wearing a second generation of the Omega replica watches, this watch is rolex replica his personal items.