.جهت سهولت دسترسي كاربران، هر بیست مطلب مرتبط در يك صفحه ذخيره خواهند شد. براي ديدن سیصد و هفتاد نظر قبلي به لينكهاي پايين صفحه مراجعه فرماييد.
=======================================
390
رجانیوز: سؤال «میراث آلبرتا2»، «بمانم یا برگردم» است
http://www.khabarcity.ir/social/%D8%B3%D8%A4%D8%A7%D9%84_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%AB_%D8%A2%D9%84%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%A72_%D8%A8%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%85_%DB%8C%D8%A7_%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D9%85_%D8%A7%D8%B3%D8%AA
حسین شمقدری-اردیبهشت92
شمقدری: کتاب «نفحات نفت» جای کار زیادی دارد
حسین شمقدری نیز هر چند تلاش کرد بیشتر شنوای انتقادات و پیشنهادات باشد، در سخنانی با بیان اینکه قصد تولید نسخه دو میراث آلبرتا را نداشتیم گفت: نظرات زیادی پس از نسخه اول میراث آلبرتا آمد و مطالبه برای ساخت نسخه دو زیاد شد و به نظرم برای یکی از پیشنهادات که درباره نقش مسئولان در مهاجرت نخبگان بود کتاب «نفحات نفت» جای کار بالایی دارد.
=======================================
389
پنجرهای به سوی خیال: لَکَ ...
http://shahriyari.mihanblog.com/post/102
علیرضا-اردیبهشت92
مدیر نفتی فرهنگ افتخار می کند به فروشگاهی بزرگ به اسم نمایشگاه بین المللی و نمی فهمد که نمایشگاه یعنی حذف کتاب فروشی ها، نه فقط برای مدت برپایی که به دلیل نوعِ خریدِ عمده ی مخاطب، برای طول سال.
متوجه نمی شود که نمایشگاه پایه شبکه توزیع را سست می کند. نمی فهمد که شعار تاریخ مصرف گذشته ی از تولید به مصرف، با حذف شبکه توزیع چه ضربه ای به نشر می زند.
نمی فهمد که فروشگاه بزرگی به اسم نمایشگاه یعنی حذف شبکه توزیع و حذف شبکه توزیع یعنی سوق دادن ناشران به سمت فروش های دولتی و عملاً حذف ناشرانِ مردمی و حذف ناشران مردمی یعنی حذف نویسندگان مردمی و این یعنی رسماً حذف فرهنگ.
(نفحات نفت / رضا امیرخانی)
=======================================
388
تی نیوز: چگونگی پیدایش شاهین/ کدام استقلال، کدام پیروزی؟
http://tnews.ir/Khabar/%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%DA%AF%DB%8C_%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D8%B4_%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%86_%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D9%85_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%82%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%8C_%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D9%85_%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%9F_C8E1_13856030.html
...-فروردین92
مقاله نقادانه رضا امیرخانی ، رمان نویس برجسته کشور در مورد فوتبال دولتی و معضلات وجود پول نفت در فوتبال می تواند دستمایه ای برای تحلیل ما در مورد فوتبال بوشهر باشد.این مقاله که در کتاب نفحات نفت او منتشر شده را بخوانید:
رفیق شاعر من، سال ها پیش شعری گفته بود با مضمونی اجتماعی به اسم "کدام استقلال، کدام پیروزی؟!" شاید این سوال خارج از مضمون موردنظر شاعر که برمی گشت به چشم انداز عدالت اجتماعی، در این نوشته نیز مطلعی باشد برای تقربی دیگر از سمت اجتماعیات به مدیریت نفتی.
=======================================
387
صفحهی من: اینترنت" حداقل تا 4 ماه دیگه!!!!!
http://safheyeman.mihanblog.com/post/2
هانیه-فروردین92
ب قول آقای امیر خانی تو مقاله ی نفحات نفت : شیر نفت ک ... آخه چی میشد حداقل این ی موردو (اینترنت) ک ابزار کار تمام مردم دنیا از جهان اول تا جهان nام رو حداقل تو ایران خودمون خصوصی میکردن؟! اونوقت من الان ... بله بله خودم میدونم حتما الان با خودتون میگین خب ب شرکتای خوصی ک تو تمام خیابونای تهران آگهیش هست مراجع میکردی اما.. خواستیم اما ... ی بنده خدایی بازم حرفای نفحات نفتو برام دیکته کرد ک آخه عزیز من شرکت خصوصی کجا بود؟؟!؟
=======================================
386
من از آن روز که بند تو ام آزادم: نفحات نفت
http://gol-shan.blogfa.com/post-206.aspx
م.محمد.م.م-فروردین
كتاب يك مقاله ي تحليلي است نه يك مقاله منطقي . در هيچ كجاي كتاب نميتوانيد از آمار هاي درست و دقيق بويي ببريد و اصلا نويسنده هم دليلي نميبيند كه آماري حرف بزند . نويسنده قصد دارد حسي را كه ناشي از لمس و واكاوي هاي فردي او در مورد معيشت و مديريت است منتقل كند و از عهده بر مي آيد و به هدف ميرسد .
اميرخاني نميخواهد مديران امروز اثري بپزيرند و جامعه هدف او مديران آينده است . كساني كه با خواندن نقد هاي او به فكر فرو ميروند و سر تكان ميدهند بي شك در آينده اگر مدير شوند ، اگر هم نفت را حذف نكنند به فكر توليد ثروتي از راهي غير از نفت خواهند افتاد .
منظور نويسنده نه نفت كه هر آنچيزي است كه خيال ما را از آينده راحت مي كند . دليل ها را براي فكر كردن از ما ميگيرد و خلاقيت ها را در لواي راحتي تن ميخشكاند .
...
قلم،همان قلم مقاله نويسي امير خاني است . قلمي كه خواندنش سخت است و خيلي از مشتاقان را از ادامه منصرف ميكند . خود بنده بار ها اين كتاب را به ديگران امانت دادم اما آنها به دليل قلم ،مطلب را يا نخواندند يا نگرفتند .
بي شك نويسنده غلط نمينويسد اما براي فهميدن ،خواندن كتاب نياز به دقت زياد ، حوصله وصف ناشدنی ، علاقه ي وافر به نويسنده ، و آشنايي با كنايي و دو پهلو حرف زدن و چيز نوشتن است .
گاهي نويسنده با قلم ويژه اش خواننده را با چند جمله به دنيايي از معاني راه ميدهد و گاهي خواننده را به فحش و ناسزا گفتن واميدارد .
...
به خواندنش و اعصاب خورديش مي ارزد .
...
یاعلی
=======================================
385
غمخاک: منطقِ فاصلهها
http://pure-commander.persianblog.ir/post/965/
محمد مهدوی اشرف-اسفند91
گاهی احساس میکنم فاصلهای که بینِ ما (شصتیها) با بچّههای دههی هفتاد هست، بینِ دههپنجاهیها با ما نیست. هنوز که هنوز است بهترین دوستانِ من بچّههای (بزرگِ) دههی پنجاهاند. برادرانم اوّلینشان. حاجآقای وحیدی، حاجحمید، محسن، حاجمهدی، علی و خیلیهای دیگر هم. یادم هست در اوّلین گعدهام با آقارضا امیرخانی سرِ جلدِ نفحات، هماین موضوع پیش کشیده شد و مشابهِ هماین حرف را به ایشان زدم. البته من تعریفی از بچّههای دههی پنجاه کردم و ایشان عللِ محتملی را ذکر کردند که تقریباً هماین چیزی بود که من دربارهی دههی خودمان گفتم، بهاضافهی اینکه بچّههای دههی پنجاه «انقلاب» را هم دیدهاند. سالها و اتّفاقات و ماجراها و آدمها و رفاقتهای انقلاب را.
=======================================
384
تیلم: آشوریِ روشنفکر؛ روشنفکرِ سخت و مبهم، ولی نقّاد چیرهفن
http://tilem.blog.ir/1392/01/09/Ashouri-%20intelectual
میثم امیری-فروردین92
بازارِ گرمِ نویسندگی آلِ احمد و فهمِ تیزِ ادیبانهاش آن قدر سریع و غیر قابل کنترل بود که غربزدگی مینوشت گویی رمان مینویسد. گویی رمان هم نه، انگار در جزیزهای متروک گیر افتاده و با عجله نامهای مینویسد تا هر چه زودتر به دستِ ناخدای کشتیای برساند که دارد از کنار این جزیره میگذرد و او چندان فرصتی ندارد. امّا آن قدر وجهِ شهود و نویسندگی آلِ احمد قوی بود تا امروز ماند. این میراثِ فکری در نویسندههای خوشذوقتر امروزمان مانده است. نویسندهای که نفحاتِ نفت مینویسد، ولی گویی رقیب بدش نمیآید حتّی در پروندهای در تکریم نفحاتِ آقای نویسنده، او را بگزد که شبیهِ آلِ احمد مینویسد و «تجربه» از نویسندهی خوبِ ما با تجربهتر است حتماً.
...
مانند جهانِ ایرانی علی حاتمی، مانند برخی آثار حاتمیکیا، مانند رفاقت و جوانمردی موردِ نظر کیمایی، تصویر حمید نعمتالله از ایران. مانند کاری که داستاننویسان بعد از انقلاب مانند بایرامی و امیرخانی و دهقان انجام دادهاند. و حتما در این دو عرصه و دیگر عرصههای هنری میتوان مثالهایی دید.
=======================================
383
بی بی سی فارسی: 'سی سال به هر حادثه نه گفتم'؛ رویش و ریزش در ادبیات انقلاب
http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2013/03/130313_l41_book_literature_revolutionary.shtml
مصطفی خلجی-اسفند91
مثلا رضا امیرخانی، که در یکی از سفرهای استانی رهبر جمهوری اسلامی همراه وی بوده و سفرنامهای در این ارتباط نوشته، دیماه گذشته در یک نشست ادبی گفت: «در بیصفتترین دوران سیاسی قدم میزنیم.»
این نویسنده، در همین دوره، کتاب «نفحات نفت» را منتشر کرد و چنان که از عنوانش پیداست، به نوعی «تمسخر» اقتصاد دولتی در ایران و تأثیر آن بر زندگی ایرانیان است.
گرچه هنوز بسیاری از این نویسندگان به جایی نرسیدهاند که ماهیت نظام را زیر سوال ببرند، اما همین رفتار و گفتار تند انتقادی در ادبیات انقلاب، به ویژه در قیاس با دوره اول، بیسابقه بوده و راه را برای تأمل های بعدی هموار میکند؛ همانطور که در برخی از آثار طنز ادبیات انقلاب، سروده شاعرانی نظیر سعید بیابانکی یا ناصر فیض، اصول کنونی نظام جمهوری اسلامی مثل «حق مسلم» انرژی هستهای یا «بیبصیرت» بودن نامزدهای معترض انتخابات پیشین ریاست جمهوری ایران، به چالش کشیده شده است.
در واقع سلوک کسانی مثل رضا امیرخانی، نه تنها انتقاد از دولت جمهوری اسلامی است، بلکه تابوی به پرسش کشیدن نهادهای فرهنگی و سیاسی زیر نظر رهبر را هم میشکند.
تلاش برای همسو نگاه داشتن نویسندگان
در این شرایط، تلاشهای دولتی و حکومتی برای سامان دادن و راضی نگاه داشتن نویسندگان و شاعران همسو با خود نیز توفیق چندانی نیافته است.
به عنوان نمونه، «انجمن قلم ایران»، انجمنی که دو سال پس از روی کار آمدن محمد خاتمی یعنی در سال ۱۳۷۸ برای گردآوری شاعران و نویسندگان همسو با جمهوری اسلامی و همچنین مقابله با کانون نویسندگان ایران تشکیل شد، پس از چندی، دچار اختلافات اساسی به ویژه میان رضا امیرخانی و محمدرضا سرشار، دو عضو هیأت مدیره آن شد که به رسانهها نیز سرایت کرد.
هر چند که این انجمن با کمکهایی مثل ارائه «مدرک معادل» به اعضای خود و چاپ کتاب آنها، در کنار دیگر مزایا، تلاش داشت به کانون قدرتمندی تبدیل شود، اما سمیرا اصلانپور، عضو انجمن قلم ایران، در اظهارنظری گفت که این انجمن به «انسجام قابل قبول» نرسید.
=======================================
382
دست-انداز: تکه نگاری هایی از شب معمار - نگاه دانشگاه به جامعه (دکترمظاهریان)
http://dast-andaz.blog.ir/1391/12/03/shabememar2
شاگردشوفر-اسفند91
نکته ی دومی که می خواستم بهش اشاره کنم موضوعی بود که اخیرا توی نفحات نفت نظرمو جلب کرده و اون دانشگاه نفتیه! دانشگاه نفتی یعنی دانشگاهی که بدون توجه به جامعه و البته به حق! (چون بودجه اش رو نه از شرکت های صنعتی و نه از مالیات مردم میگیره بلکه فقط به یه منبع لایزال نفتی وابسته است!) این طوریه که دانشگاه هیچ نیازی به جامعه نداره یعنی اگه عنایت داشته باشین تا فردای قیامت هم هر چه قدر هم که جامعه تغییر کنه این می تونه هرچی خودش درست میدونه رو وجه همتش قرار بده! ازون طرف همین وضعیت به قول امیرخانی مدیر نفتی هم بار میاره! توی وضعیتی که مثلا خیلی از نیازها (مثل طراح داخلی یا ...) بی توجه می مونه توی یه جور حکم دولتی! جاهایی مثل دانشگاه تبریز ادعا میکنن میخوان قطب معماری اسلامی بشن! اونم نه معماری اسلامی به معنای درستش، بلکه به میل و مفهومی که توی ذهن کسی که به دانشکده پول میده (یعنی مدیر دولتی که دستش توی نفته!).
=======================================
381
مدیریت امور فرهنگی جهاد دانشگاهی مشهد: چرا همه راجع به دست به فرمان راننده صحبت میکنند!!!
http://culture91.mihanblog.com/post/152
محمد محمدزاده-اسفند91
حالا فرض کنیم طی همان مسیر ، راننده ی اتوبوبس محکم بزند روی ترمز و کمی هم اتوبوس برود توی شانه ی خاکی و گوشه سپر هم بگیرد به گارد کنار جاده ... دیگر آیا کسی حاضر است راجع به دنیای ذهنی و حرفه ای و تخصصی خود حرف بزند؟ گیرم که بالاترین متخصص علوم هسته ای باشی، وقتی در اتوبوسی نشسته ای که راننده ناشی است، حکما فقط راجع به رانندگی اظهار نظر خواهی کرد. آیا میان اضطراب اتوبوس و جاده فرصتی برای ورود به دنیاهای ذهی و تخصصی باقی می ماند؟ وای به روزی که هر مسافری احساس کند که ولو با گواهی نامه ی پایه دوم یا اصلا بدون گواهی نامه ، دست به فرمان به تری دارد نسبت به راننده ی اتوبوس.
گزیده ای از کتاب نفحات نفت . نوشته رضا امیرخانی
=======================================
380
روزنامه خراسان، جیم: مهندس ایرانی در غل و زنجیر!
http://www.jeem.ir/pagetwo.php?type=11&print=1&id=2512
حامد ربانی راد-اسفند91
خدا پدر رضا امیرخانی که مهندسی خوانده را بیامرزد که در «نشت نشاء» نوشت که جوان با استعداد و خلاق ایرانی و مهندس توانمند آینده چگونه از این مملکت میرود و برای اجنبی کار میکند. همان پدر آمرزیده در کتاب «نفحات نفت» گریزی به بدبختی مهندس ایرانی به خاطر مدیر دولتی و نفتی اشاره کرد.
=======================================
379
جاکتابی: نفحات نفت / رضا امیرخانی
http://jaketabi.blog.ir/post/140
زهیر قدسی-بهمن91
*اگرچه بعضی نویسندگان وقتی که میمیرند تبدیل به اسطورههایی میشوند که هیچکس حق و جرات مقایسه کردن آنها را با دیگر نویسندگان ندارد اما اجازه دهید که من این جرات را به خودم بدهم و «رضا امیرخانی» را با «جلال آل احمد» مقایسه کنم. بیشک و بیآنکه پوشیده باشد، امیرخانی از جلال تاثیر ویژهای گرفته که خودش نیز در نوشتهها و گفتههایش به آن بارها اقرار کرده و البته کم نیستند نویسندگانی که قلمشان وامدار آل احمد است؛ اما چیزی که امیرخانی را متمایز از این نویسندگان میکند، ارزشِ افزودهای قلم امیرخانی است. امیرخانی همانند جلال، جرات و جسارتی ویژه در نوشتههایش دارد تا جایی که گاه خود را نیز زیر تیغِ نقد میبرد و اگر با او موجه شده باشید به طرز اعصاب خورد کنی به انتقادات دیگران–که گاه اصلا نقد نیست- توجه میکند، بیآنکه بخواهد مانند بعضیها ژزستِ انتقادپذیری به خود بگیرد.
امیرخانی را اگرچه بیشتر به عنوان یک داستاننویس میشناسند اما باز او همانند جلال به داستاننویسی اکتفا نکرده و گاه مقالاتی را به صورت کتاب و یا در نشریات منتشر میکند که بسیار خواندنی است.
*اما اینبار در نمایشگاه کتاب تهران کتابی از او منتشر شد که مدتی مخاطبانش انتظار آن را میکشیدند. «نفحات نفت» اگرچه موضوعی خاص را هدف گرفته و قاعدتا این موضوع برای همه مورد توجه نبوده و نیست اما مخاطب امیرخانی نیک میداند که فرصت مطالعه نوشتههای این نویسنده را نباید از دست داد. این کتاب جُستاری است در فرهنگ نفتی و مدیریت دولتی. و یا به عبارت روشنتر، نگاهی است به تاثیر مصیبتبار مدیریت نفتی، در همه ابعاد زندگی مردم ایران. اینکه بسیاری از مشکلاتی که ما با آن مواجهیم به نوعی مربوط میشود به مدیریت نفتی در ایران؛ از فوتبال و ورزش بگیرید تا اقتصاد و سیاست و فرهنگ و ادبیات!! یکی از ویژگیهای امیرخانی که بسیار به کمک قلم او آمده، اهل سفر بودن اوست. او به بسیاری از شهرهای ایران و جهان سفر نموده و یکی از آخرین سفرهای او سفر به افغانستان بوده که قرار است سفرنامهاش به صورت یک کتاب منتشر شود. مشاهدات او و نوع نگاه او به وقایع بدیع و تازه است، و این چیزی که باید هر نویسندة منتقدی داشته باشد.
اگرچه از نگاه برخی شاید نوشتههای امیرخانی در نفحات نفت محکوم به سیاهنمایی شود و اگرچهتر که نویسنده در کتابش اعلام میکند که شاید زمانی برسد که برخی از اظهاراتش را پس بگیرد و یا در مورد آنها تجدید نظر کند اما باید توجه داشت که تا این تجربیات مکتوب نشود کمتر جایی برای اصلاح و تغییر در جامعه باقی خواهد ماند. حاشیههای این کتاب فراوان است و خیلی حرف گفتنی دارد اما حیف که جایی وجود ندارد!
...
=======================================
378
پادکست صدای آشنا: بسته پیشنهادی
http://sedayeashna.ir/sections.php?section=podcast&do=podcast&id=15806
...-بهمن91
در آیتم "خواندنی ها اکتاب "نفحات نفت" نوشته "رضا امیر خانی " توسط امیرحسین یزدان بُد پیشنهاد می شود.
دانلود فایل صوتی -قسمت صد و بیست و چهارم- ۱۳/۱۱/۱۳۹۱
=======================================
377
یک دسته مداد رنگی: چرا هر شهروندی باید راجع به سیاست حرف بزند ؟
http://ingorooh.blogfa.com/post/485
سین کاف-بهمن91
...
در چنین شرایطی در اتوبوس هیچ کس حاضر نیست راجع به چیزی غیر از راننده گی اتوبوس حرف بزند... فرض کنید که راننده هم حاضر نباشد به راجتی جایش را به دیگری بدهد و بگوید اتوبوس خودم است !
حالا راننده گی شأنی پیدا می کند بسیار مهم تر از سایر شوون تخصصی . "
ریزنویس: بخشی از کتاب " نفحات نفت " نوشته ی "رضا امیرخانی"
ریزنویس: کتاب نفخات نفت توصیه ی رهبری است به جوانان .
درشت نویس : دم مردم ایران گرم ! مسافر های اتوبوس ولو که نگران راه پیش رویشان هم بودند کم نگذاشتند
=======================================
376
دنیای صنعت: با عینک نفتی نمیتوان به خودرو نگریست
http://www.donyayesanat.com/fa/newsagency/36840
احمد فرهادی-بهمن91
نقدی بر مطلب منتشر شده در سایت فرارو
...
در پاسخ به این سوال ابتدا لازم است به چند مثال توجه کنیم: گفته شده است مثلاً اگر ما در ورزش دچار فلان اشکال هستیم، علت از اقتصاد نفتی است. بعضاً شنیده میشود که در عرصه اجتماعی اگر مبتلا به فلان رفتار هستیم، علت از اقتصاد نفتی است. وقتی سوال میشود که چرا چنین چیزی را نداریم و پاسخ دهیم که دلیل آن نفت است. و وقتی میپرسیم که چرا چنین کرداری داریم و باز هم پاسخ دهیم که نفت بلای جان ماست.
همین نگرشها و برداشتها سبب شده تا امروزه عدهای به قالب تئوریکی برسند و با آن هر پدیدهای از اقتصاد گرفته تا سیاست و آداب و ادب اجتماعی تحلیل کنند، این سیاق نگرشی تا بدانجا پیش رفته که چندین جلد کتاب پیرامون نفحات نفت! به رشته تحریر درآمده است. بررسی اثرات نفت و دریابی بوی آن در سایر حوزهها، منش و شیوهای را پدید آورده که میتوانیم بدان «مکتب تحلیل نفتی» نام برنهیم. گاهی هم وزن تحلیلی این مکتب آن گونه بالاست که وقتی تحلیل را میخوانیم، گمان میبریم که کشف بزرگی کردهایم و دُر، نادرهای یافتهایم، اندکی خیالمان آسوده میشود. قدری احساس راحتی میکنیم. تا اینکه باز هم موضوع دیگری طرح میشود و ما باز دست در دامن آن کیمیا میبریم و باز هم تحلیل نفتی دیگری ارائه میدهیم.
به پرسش قبلیامان باز گردیم: آیا گزینش چنین روشی و توسل بدان برای پاسخ گویی به مشکلات روش و منش خردورزانهی است؟
به نظر میرسد که نه تنها چنین روشی خردورزانه نیست بلکه اشکالات جدی و بعدی هم در پی خواهد داشت. اصولاً نظریاتی که قدرت تبیینی بسیاری دارند یعنی میتوانیم آنها را در حوزههای مختلف به کار ببندیم و پدیدههای بیشماری را با آن تحلیل کنیم، نظریاتی هستند که باید در آنها با دیده شک و تردید نگریست و نوع نگرش تحلیل نفتی هم از این قاعده مستثنی نیست.
از دیگر سو، خطری نیز در کمین است و آن اینکه تحلیل نفتی ما را به ورطه سادهانگاری خواهد کشاند و راه را بر تازش عقل تنگ خواهد نمود و از تابش نور دانش به زوایای تاریک مسائل باز خواهد داشت. ممکن است با توسل به این مکتب تحلیلی، گمان ببریم که همه جنبههای یک مسئله را کشف کردهایم و نیاز به کنکاش بیشتر نداریم و به همین سبب از کنار مسائل به راحتی عبور کنیم.
گفتیم که نظریاتی که جنبه تبیینی زیادی دارند از حوزه علم بدورند، مکتب تحلیل نفتی نیز گرفتار همین آفت است بر اساس آن میتوان بر هر چیزی تاخت، حال باید بدانیم این نوع نگرش از بن باطل است امروزه در روشهای جدید علمی و به ویژه شیوه ابطالگرایی، مبنای علمی بودن بر این نیست که بتوانیم نظریهای یا روشی به دست دهیم و با بکار گیری آن در هر حوزهای، مصادیق قابل تایید برای آن نظریه کسب نمائیم. بلکه روش علمی کاملاً بر عکس است. بجای تلاش بر تایید، باید در جستجوی موارد ابطال آن بود. امروزه، علم اینقدر توانمند نیست که بتواند نظریهای به دست دهد که بر اساس آن بتوان هر چیزی را تایید یا تکذیب کرد.
توضیح سایت: به نظر میرسد جناب فرهادی فهم دیگری نسبت به نظریهی ابطالپذیریِ پوپر دارند.
=======================================
375
هدهدان: هوش مالی خود را افزایش دهید!
http://hodhodan.mihanblog.com/post/138
مهدی عبدی-بهمن91
نکته جالب دیگری که در کتاب هوش مالی دیدم، جان مایه و توصیه مشترکی است که نویسنده این کتاب و رضا امیرخانی در نفحات نفت دارند! رابرت کیوساکی و رضا امیرخانی هر دو با دلایلی متفاوت، یک توصیه مشترک برای خواننده و مخاطب خود دارند: کارمند نشوید! و اگر هم میخواهید کارمند شوید، کارمند دولت نشوید!
=======================================
374
از همین خاک: جایی برای عزب ها نیست (1)
http://khak.blog.ir/post/31
سجاد پورخسروانی-بهمن91
عزب، کلمهای است ناخوشآیند. کلمهای که مالِ یک جور آدمهایِ عجیبغریبِ طبیعتستیز است که برخلافِ فطرتِ انسانی و غریزهی شاید حیوانیشان، دوری جستهاند از عالمِ نسوان. آدمهایی که هیچ وقت به مجالسِ متأهلی دعوت نمیشوند، هیچ ارجی در پیشِ رفیقان ندارند، و ایضاً از کلیهی مشاغلِ دولتی و سهلتی و کلاً «لتی»-به قولِ امیرخانی- بیبهرهاند.
http://ketabamoon.blogsky.com/1391/10/10/post-297/
نیره-دی91
فکر نمی کردم اولین کتابی که بخواهم این جوری و آن هم در وبلاگ دوست داشتنی ی کتابامون معرفی کنم، "نفحات نفت" باشه ولی خوب قرعه به نامش افتاده، بد جور...! خوب مدتی است که از زمان خواندن این کتاب می گذره و من نمی دونم تا چه اندازه موفق خواهم شد که معرفی ی مناسبی از این کتاب ارائه بدم. خوب و بدش رو ببخشید.
"نفحات نفت" چندمین کتاب "رضا امیرخانی" نویسنده ی بسیار جوان کشورمان است که بدون توجه به موافقت یا مخالفت با اندیشه های او باید بگویم در شمار جوانان سربلند و نخبه ی این آب و خاک است. پیش از این کتاب، دیگر آثار این نویسنده ی جوان به تجدید چاپ های بسیار زیاد در مدت زمان بسیار اندک رسیده است، به ویژه در میان آن ها می توان به "من او" و "بیوتن" اشاره کرد. کتاب "قیدار" او هم امسال در شمار کتاب های قابل توجه و مورد اقبال خوانندگانش قرار گرفت. "نفحات نفت" به نوشته ی خود امیرخانی نه رمان است و نه داستان و قصه و ... این کتاب یک "نوشته اخوینی" است. روی جلد آن نوشته شده است "جستاری در فرهنگ نفتی و مدیریت دولتی". همان گونه که از این توضیح کوتاه نمایان است دیدگاه نویسنده درباره ی مدیریت های مبتنی بر درآمدهای نفتی در کشور ما برررسی شده و نقدها و هشدارهای تکان دهنده ای به زبان بسیار ساده و با آوردن مثال هایی بسیار ملموس و ساده بیان شده است. اشتباه نکنیم، این کتاب، به زبان خشک اقتصادی (که البته از دیدگاه من ادبیات اقتصاد اصلن خشک نیست) یا تحلیل های خیلی رسمی که گاهی آدمی را خسته می کند و یا پیچیدگی ی آن حوصله ی آدم را سر می برد، نیست. کتاب به فصل های کوتاهی بخش شده و با بازی های زبانی که مختص امیرخانی است، آمیخته گردیده است.
امیرخانی با مقایسه ی شیرین، دلچسب و البته نگران کننده میان مدیران دولتی و سه لتی به نقد مدیرانی می نشیند که بر چاه نفت تکیه زده اند و فاتحه ی اقتصاد، کارآفرینی، خلاقیت های تولیدی، مسیر رشد شغلی جوانان و سرمایه گذاری های خصوصی را به صورت وحشتناکی از طریق مافیایی خوفناک خوانده اند. به تعبیر او نفت همان دولت است و دولت همان نفت. من برش هایی از سطور این کتاب را که زمان خواندنش زیر آن ها خط کشیده ام در این جا می آورم و توصیه می کنم این کتاب را بخوانید، به ویژه جوان ها. وقتی خواندید می فهمید چرا گفتم بخوانید (البته این توجیه آدمی است که بلد نیست کتابی را به خوبی معرفی کند)
...
در همين رابطه :
.آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(22) آیا دین فقط ناظر است؟ نقدی خوب بر ایدهای در نفحات نفت369+تعصب همدانشگاهی!368+چون طلحه و زبیر امیرالمومنین را در حکومتداری تاتوان میدانستند ما نیز نباید خیال کنیم از رئیس جمهور بیشتر میدانیم364+راهیان نور و اتوبوس بروجن362+تحریم و نشر و داستان در جام جم361+اعصاب آدمای متعصب رو خرد میکنه359+مشکل دستمزد سینماگران نیست...358+نقلی از حضرت امام حسین ع در نفحات نفت357+چطور هنوز سر روی تنش مونده؟!356+جناب محمد عزیزی: به قول امیرخانی با شش نفر و نصفی میشود فرهنگ این مملکت را درست کرد353+این کتاب ارزش خواندن ندارد... ارزش حفظ کردن دارد351+
.آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(21) +خرید تلفنی نفحات نفت347
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(20) +در نفحات نفت تاریخ نگارش نامه در یکجا اشتباه آورده شده است.+تن فروشی آکادمیک!+جناب احمد توکلی و تهیه پیشنویس قانون کار+سیاوش سرمدی: نمیگذارند از نفحات مستند بسازم
آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(19)
آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(18)
آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(17)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(16)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(15)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(14)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(13)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(12)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(11)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(10)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(9)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(8)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(7)
. آنچه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(6)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(5)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند (4)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند (3)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند (2)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند (1)
|