جهت سهولت دسترسي كاربران، هر بیست مطلب مرتبط در يك صفحه ذخيره خواهند شد. براي ديدن چهارصد و ده نظر قبلي به لينكهاي پايين صفحه مراجعه فرماييد.
=======================================
430
پسرک تنها:من متعلق به همه شماهستم
http://tanhayetanha1387.blogfa.com/post-111.aspx
مسیح-اسفند92
هنرمندی که برای خوش آمد فلان جریان سیاسی حاضر است...
به قول رضا امیرخانی نویسنده ای که برای رئیس اداره بوق مینوسد جایزه اش را هم از همان رئیس میگیرد
دیگر نباید انتظار استقبال مردم را داشته باشد
=======================================
429
تاب گیسو...: امروز باید خودم را به دوکوهه برسانم
http://zoolf.parsiblog.com/Posts/11/%D8%A8%D8%A7%D9%8A%D8%AF+%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85+%D8%B1%D8%A7+%D8%A8%D9%87+%D8%AF%D9%88%DA%A9%D9%88%D9%87%D9%87+%D8%A8%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%85/
محمد حسنزاده-بهمن92
آقا محسن نیستی که احوال این روز های ما را ببینی . نفحات نفت ادامه دارد . مفتیان مفت خوار هنوز زنده اند . و ما هم در ورودی جاده اهواز خرمشهر زمین گیر شده ایم . در خیبر همت هم زمین گیر شد اما زمینی نشد .
=======================================
428
خبرخوان: گفت وگو با نویسنده «منِ این نسل» / نسل سوم انقلاب، میراث دار انبوهی از سوالات بی پاسخ
http://www.khabarkhani.com/%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1+%D9%81%D9%86+%D8%A2%D9%88%D8%B1%DB%8C+%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A7%D8%AA/2670027/%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%86%D8%B3%D9%84-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D8%AB%D8%B1
مصاحبه با جناب محمدرضا اسدزاده-بهمن92
روش من استقرایی بوده است. از قالب روایت در گونه های مختلفش بهره گرفتم. از یک جزئی یا چند جزئی نتیجه ای را گرفته ام که در متن جامعه عینیت دارد. ممکن است به قول دوست گرامی و نویسنده ارجمندم جناب رضا امیرخانی نتوانسته باشم در رفتارهای غلط نسل رودررویم، کنکاش عمقی کنم اما نماهایی متفاوت از کردار و رفتارشان را با بیان ادبی به تصویر کشیده ام.
=======================================
427
ایران ورزشی:پرسپولیس به خاطرهها پیوست
http://www.iran-varzeshi.com/?nid=4716&pid=10&type=0
پیام یونسی پور-بهمن92
«رضا امیرخانی» را میشناسید؟ نویسندهای که با قلم جادو میکند. «من او» و «قیدار» شاهکارهایش هستند که کنار «نفحات نفت» و «بیوتن» گوشهای از شاهکارهایش را رخ نمایی میکنند. امیرخانی نماد یک نویسنده است. نماد یک رباینده سوژههای ناب از بطن جامعه.
امیرخانی دو سال قبل، در نمایشگاه کتاب، با چهرهای که نارضایتی را نمیتوانست مستتر کند روی پلههای بیرونی شبستان مصلی نشسته بود. حرفهایی داشت از جنس یک نویسنده که یک حرف خام را از بدنه معترض جامعه ربوده بود. شنیده بود که جایی، کسی، در نقدی خام گفته که در نمایشگاه کتاب فلان سال، در همان مصلی بزرگ تهران، ناهنجاری اخلاقی رخ داده! تحلیل امیرخانی متفاوت بود. او هم به برگزاری نمایشگاه کتاب در مصلی و هر نوع ناهنجاری اعتراض داشت اما میگفت در جامعهای که دانشگاه فنی و مهندسیاش نتوانسته چهار مهندس تحویل جامعه دهد که از دید مسوولان لیاقت و صلاحیت ساخت و ساز یک نمایشگاه، برای تفکیک شدن نمایشگاه از محل اقامه نماز را داشته باشند نباید امیدی به دانشگاه و دانشگاهیان و مدیران داشت.
حالا میتوان سوالی ساده پرسید. آیا این فوتبال، هیچ سازندگی نداشته که بتواند یک مدیر بهجز مردانی که در چرخه سی سال اخیر فوتبال ایران هستند تحویل ما دهد؟ این پرسپولیس، با این یال و کوپال و تکثر هوادار و ستاره و قهرمان، با این همه سال قدمت و ادعا در داشتن شعار درس و اخلاق و ورزش، با آن سابقهاش در ساختن دکتر و مهندس، هیچ گزینهای جز علی پروین و تازگیها حسین هدایتی نداشته و ندارد؟! وای بر حال این فوتبال! وای به گذشته و آینده این فوتبال!
=======================================
426
جامعه کهنه: شهرآورد نفتی - دولتی
http://changizi.blogfa.com/post-1873.aspx
علی چنگیزی-دی92
رضا امیرخانی گویا به نقل از دوست محققی، در کتاب نفحات نفتش، فصلی دارد دربارۀ استقلال و پرسپولیس. طبعاً او در این کتاب از منظر دولتی شدن هر دو تیم موضوع را بررسی کرده است. کم و بیش به این مضمون که استقلال و پرسپولیس پس از انقلاب به دو تیم دولتی تبدیل شدند و این دولتی شدن و وصل شدن ایشان به نفت و نفحاتش موجب شده است که از هویتی که داشتند، تهی شوند. این بیهویتی با وجود تبلیغات باز هم دولتی و تلوزیونی در روزهای شهرآورد بیشتر سر باز میکند و توی ذوق میزند. دو تیم با هویتی دولتی و ساختاری مشابه با هم در زمین نبرد میکنند، چه فرق میکند که کدام این دو تیم برنده شوند؟ هر دو تیم جز رنگ پیرهن؛ ساختارشان، تفکرشان و سازو کار مدیریت شان و متولیشان یکی است، پس به مرور هویتی یکسان پیدا کردهاند، یا بی هویت شده اند. انقدر این هویت یکسان و همآهنگ و درواقع بدآهنگ است که مسئولان امر سعی میکنند با رجوع به تاریخ و نبردهای گذشته این دو تیم هویتی برای این بازی بسازند، البته تقلبی. یکی شش تا در عهد بوق به آن یکی زده و یکی چهار بار آن یکی را پشت سر هم برده. اگر این روزها شبکههای سیما و مجریان لوس این شبکهها را دیده باشید جز این موضوعات و خندههای آبکی ایشان شنیدن خاطرات تکراری بازیکنان سابق هر دوتیم که حالا در کمال و صفا و صمیمیت با هم دوستند چیزی درباره این شهرآورد سراسر دولتی نخواهید دید و نخواهید فهمید، دست آخر هم این بازی دولت با دولت و مدیر دولتی با مدیر دولتی که از چاه نفت ارتزاق و مدیریت میکنند چیزی نمیشود جز شهرآوردهایی بیکیفیت و بیهویت برای بقای مدیر دولتی. سابق بر این پرسپولیس هویتی داشت، تیمی بود نه چندان متول که تکیه بر طرفداری کارگران و حاشیهنشینها و مردم جنوب شهر داشت و طفرفدارانش بیشتر دغدغه مساوات داشتند و برابری و حقوق کارگران و جامعه. بیشتر بازیکنانش هم از همین طبقه بودند و همانگونه فکر می کردند و طبعاً برای این تیم بازی میکردند. اما تیم تاج یا همین استقلال کنونی تیمی بود برای یقه سفیدها و درسخواندهها و بالاشهریها. پس تقابل این تیم در زمین تقابل دو نوع زندگی بود. تقابلی بود در زمین برای گرفتن حق یا به کرسی نشاندن عقاید. درست به همین دلیل هم کمتر پیش میآمد بازیکنی از تیم پرسپولیس یا استقلال به آن یکی تیم برود چه آنها مکتب فکری متفاوتی داشتند. الان که هر دو تیم به هم بازیکن میدهند درواقع نشان از حرفهای گری ندارد بلکه نشان از این دارد که فکری در ساختار این دو تیم دولتی وجود ندارد. در همان مقاله جناب امیرخانی که در نفحات نفت آمده مثالی هم زده شده از بارسلونا و رئال مادرید. یکی تیمی است وابسته به سلطنت و دیگری تیمی است وابسته به جداییطلبان باسک. تقابل این دو تیم در واقع تقابل دو اندیشه، دو سبک و دو نظر سیاسی است که در زمین به شهرآوردی جذاب میانجامد. به این دلیل است که بازی استقلال و پرسپولیس هیچ جذابتی ندارد. اگر سیمای محترم دولتی و مجریان لوس و بازیگران خنکش مرتب یادآوریمان نکنند که شهرآوردی هست بین این دو تیم تهی شده از هویت و خلاصه شده در رنگ سرخ و آبی، ما هم به کلی این موضوع را فراموش میکردیم چه نبرد دو رنگ، رنگباخته در زمین سبز آزادی ملال آور است.
=======================================
425
علوم اجتماعی اسلامی و ایرانی: دوگانه مبتذل “دولتی-غیر دولتی” خدایگان رانت
http://ejtemaee.ir/%D8%AF%D9%88%DA%AF%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%85%D8%A8%D8%AA%D8%B0%D9%84-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA%DB%8C-%D8%BA%DB%8C%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA%DB%8C-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86/
...-دی92
جالب اینکه در یکی از مصاحبه های ویژه نامه نشریه مذکور «افشین علا» ضمن انتقاد از برخی هنرمندان دولتی! چندین بار در لابلای کلمات از دولت جدید برای حمایت از جریان متبوع و مطبوع خود استمداد می طلبد و این نشان می دهد که مفهوم دولتی و غیر دولتی بیش را بیش از آنکه به جریان های سیاسی مربوط بدانیم باید یک اپیدمی ناشی از اقتصاد برون زا، تک محصولی و مصرفی بدانیم؛ همانکه رضا امیر خانی در کتابی «نفحات نفت» ش نامیده بود
=======================================
424
در آغوش روزهایی آرام..: کتابخانه مادرِ آرام
http://1-asheghaneyearam.blogfa.com/post-183.aspx
لیلا-دی92
رضا امیرخانی و اخرین کتابی که دیشب تموم شد یک روز قشنگ بارانی
=======================================
423
جامعه کهنه: نفحات نفت نوشته رضا امیرخانی
http://changizi.blogfa.com/post-1863.aspx
علی چنگیزی-دی92
«نفحات نفت» یکی از بهترین کتابهایی است که از رضا امیرخانی خواندهام. راستش من هر چه رضا امیرخانی مینویسد را داستان میدانم مهم نیست خودش چه نامی روی آنها میگذارد، مقاله بلند، جستاری در فرهنگ نفتی و... عجالتا من آن را داستانی میخوانم. واقعیتهای اقتصاد دولتی و ضعفهای آن و مشکلاتی که اقتصاد تک محصولی و وابسته به نفت ایجاد کرده است مهم است، اما به نظرم بیان این واقعیت در این کتاب امیرخانی جنبهای داستانی و زیباییشناسانه دارد که آن را برای من خواننده لذت بخش میکند و البته راهی را پیش پای نویسندهای نوقلم میگذارد که چهگونه جنبههای جدی زندگی روزمره و موضوعات جدی و به شدت جدی را با زبانی خوش و البته داستانی بنویسد، دست کم در ذهن من اینگونه بیان بهتر می نشیند تا زبان خشک و رسمی روزنامه ای. به نظرم خواندنش خالی از لطف نیست.
=======================================
422
جوان درق:کاری که بدست دیگریست
http://javanedaragh.blogfa.com/post/218
حم زه رمضانی-آذر92
مرا مزارش به دیارش میکشاند بی آنکه توان کوچکترین توان مقابله و مقاومتی داشته باشم و شهید است که مرکز مغناطیس هستی است و هر قطبی بر حول محور شهید است که معنی پیدا میکند و ذره را این مغناطیس به هر سو که بخواهد میکشاند و نظم میدهد .
اگر چه به زیارت رفته بودم ولی با خود اندیشیدم کاری کنم که احوط باشد جمعش با زیارت و بی درنگ به آقای امیر خانی زنگ زدم و گفتم : میخواهم فردا با شما ملاقاتی داشته باشم اگر وقت دارید ایشان یک ساعتی را تعیین کردند و گفتند در خدمتتان هستم همین که قطع کردم یادم رفت که آدرس دقیق مکان را بپرسم . شب به خانم... پیامک زدم و قضیه را گفتم گفتم اگر میشود آدرس دقیق را برایم پیامک کنید چون یادم رفته از خودشان بگیرم ایشان هم بلافاصله خواسته مرا اجابت نمودند و طبق معمول شرمنده حس مسئولیتشان شدم. بعد با خیال تخت رفتم زیارت شاگرد مکتب روح الله مزار سید مرتضی ...
شب علی رغم میلم رفتم خوابگاه دانشگاه شریف که برادر همسرم آنجا درس میخواند . و اینکه میگویم علی رغم میلم به دو تا دلیل بود چون هم ایشان امتحانات میان ترم داشتند هم من باید سر حال فردا میرفتم سر قرار ولی وقتی من میرفتم صد در صد بحث سیاسی فرهنگی در میگرفت و تا نزدیکای صبح بیدار میماندیم و هم او ضرر میکرد هم من ولی چاره ای نبود باید میرفتم و دقیقا همانجور شد . و فقط یک ساعت خوابیدم و صبح ساعت هفت و نیم صبح رفتم سر قرار .
زمانش ساعت نه و نیم بود ولی با این که هم زود رفتم و هم یک مسیر را دربست کردم ولی باز هم یک ربع دیر رسیدم و این معنی اش این بود که یک ربع از وقت ملاقات رفته روی هوا .
بعد از سلام و احوالپرسی مستقیم زدم تو دل و مغز مقصودگفتم : آقای امیر خانی اولین کتابی که از شما خواندم ده روز با رهبر بود و بعدش بیوتن که از بیوتن اصلا خوشم نیامد واقعا داستانش بدرد نخور و آموزه اش هم بد بود . بنده خدا او هم به نشان تایید میگفت آره راست میگویید چیزی که بدرد نمیخوره خوب نمیخوره . و بعدش گفتم : ولی کتاب نفحات نفتتان خیلی جالب و گیرا بود و آدمها را با یک نوع تفکر آشنا میکرد .یک دور منطق مصداقی بود و واین کتاب انگار فقط برای من نوشته شده بود و من یک سوال کردم که دوست داشتم بعدش که جواب دادند جمله ای بگویم که رسالت من به گفتن آن جمله بود . پرسیدم آقای امیر خانی کتاب نفحات نفت را برای چه قشری نوشتید ایشان یک بازه سنی را گفتند و بعدش رفتند آشپز خانه و قهوه آمده کنند و بعدش که برگشتند یک خاطره از سید حسن نصرالله بیان کردند و بعدش هم در مورد چگونگی جذب ابوی گرامیشان به حضرت سید روح الله (قدس سره) یک خاطره بیان کردند که حیفم آمد خودم را از این خاطرات با گفتن جمله اصلی ام محروم کنم . و بعدش هم که یک گروه فیلم برداری آمدند که به من فهماند که دیگر وقت تمام است . the time is over.
بعدش از من پرسید شغل شما چیست ؟ گفتم من مغنی هستم و بدجوری دغدغه اسلام دارم . وقتی گفتم مغنی هستم ایشان گفتند که اوضاع آب زیر زمینی در چه وضعی است و من توضیح مبسوطی از بحران پنهان دادم و ایشان هم از وضعیت آب چند تا از ایالتهای آمریکا و چگونگی ساماندهی مصرف آب در آن دیار را گفتند . و اینجا بود که طرحی در ذهنم که جرقه زد که گرفتم باید چه خاکی بر سرم بریزم . و بعدش هم که خدا حافظی کردم و در خیابانهای نیاوران قدم زنان در این فکر بودم که خدایا خودم یا امت اسلام را کمک کنم و یا به کدامین درد این سر شوریده میتوان همت گماشت؟ به خودم آمدم که رسیدم امازاده صالح و هنگام نماز ظهر است.
=======================================
421
همدلی: سبک زندگی نفتی!
http://mahdiebrahimi.ir/post/366
مهدی ابراهیمی-آذر92
1- رضا امیرخانی در نفحات نفت مدیریت دولتی و سه لتی را به چالش کشیده است.و البته فرهنگ مدیریت نفتی را به تفصیل به بحث کشانده است.این کتاب 230 صفحه ذهن شما را نفتی می کند.طوری که بوی نفت را می شود هر جا استشمام کرد.خصوصا ما که خودمان به نوعی مصرف کننده نفت در شهرداری مشهد هستیم.
این کتاب خیلی موشکافانه بررسی می کند که چرا در ایران اقتصاد رشد نمی کند؟ یا چرا تولید داخلی ، یا حزب گرایی ، یا کار فرهنگی ، آن گونه که باید اثر بخشی ندارد.مساله اصلی ؛ همین اتکا ایران به درآمدهای سرشار نفتی است.محتوی این کتاب نباید به هیچ کس بر بخورد ، چون بخشی از واقعیات جامعه ایرانی است و اگر بخواهیم به نظرم تحولی عمیق در سبک زندگی ایرانیان به عنوان یک هدف کوتاه مدت دم دستی ایجاد کنیم ؛ همین سبک زندگی نفتی است.سبک زندگی نفتی ما را از قناعت ، پرهیز از اسراف ، خود اتکایی ، درآمد حلال و ...باز داشته است.
2- چند وقت پیش نشستم در خلوت و جلوت که هزینه تمام شده ی خدمات ارائه شده در دبیرخانه شوراهای اجتماعی محلات چند است؟ در یک بررسی سر انگشتی متوجه شدم ( ببخشید نمی شود در وبلاگ نوشت...) ؛ چیزی را متوجه شدم که اگر شما هم حساب سرانگشتی کنید به همان نتیجه من می رسید.برایم سوال بود که چرا کسی ریشه ای به این مسائل نمی پردازد ؛ جواب آن را در نفحات نفت گرفتم.متوجه شدم تا وقتی پول نفت هست لازم نیست چیزی را بررسی کنید.!چون شما یک انسان بداخلاق ، معترض ، نون آجر کن ، سختگیر ، کارنابلد،پارتی باز، و ...برچسب دار می شوید.
3- نتیجه اخلاقی کتاب آقای امیرخانی این است که :
تا نفت هست زندگی باید کرد ...
1- اصولا آقای امیرخانی نویسنده ی زبردستی است.کتابی با موضوع جستاری در فرهنگ نفتی ومدیریت دولتی نوشته که سال 91 به چاپ نهم رسیده است.هنوز 61 صفحه بیشتر نخوانده ام ولی دلم نیامد این کتاب را در نیمه راه معرفی نکنم.
تمام شد خلاصه ای را اگر وقت شد ، به دیدگانتان خواهم سپرد.
=======================================
420
خاطرات نجومی: هفته - شماها بخونین 30 تا عکس!
http://astromemos.blogfa.com/post/286/%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D8%AE%D9%88%D9%86%DB%8C%D9%86-30-%D8%AA%D8%A7-%D8%B9%DA%A9%D8%B3-
انانیمس-آذر92
26. به یاد "نفحات نفت" و مهندسی ای که برای کشیدن پیاده رو ها در دانشگاه میگفت بهترین راهکاره!
=======================================
419
صاحبنیوز: اینقدر اهمیت دارد؟ ضد فوتبالی ترین مطلب دنیا!
http://sahebnews.ir/41178/%D8%A7%DB%8C%D9%86%D9%82%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%9F-%D8%B6%D8%AF-%D9%81%D9%88%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B7%D9%84.htm
محمدصالح بینا-آبان92
به قول رضا امیرخانی عزیز در “نفحات نفت” بدیهی است که وقتی شما برای راننده تاکسی حقوق ماهانه تعریف کردی هیچ مسافری جابجا نخواهد شد، چون راننده هیچ وابستگی به مشتری خود حس نمی کند و دقیقا بعضی از تیم های فوتبال امروز ما این وضعیت را دارند.
هیچ اهمیتی ندارد که تماشاچی فوتبال زیبا ببیند چرا که این فوتبالیست برای تماشاچی بازی نمی کند و خدا نفت را برای ما نگه دارد!
=======================================
418
خبرگزاری فارس: تولید مستند «نفت سیاه» با دغدغه اقتصاد نفتی ایران/ مستندی براساس کتاب «رضا امیرخانی»
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920808000680
گفتوگو با علی خسروی-آبان92
وی درباره موضوع این مستند عنوان کرد: ایده اولیه این مستند از کتاب «نفعات نفتی» نوشته رضا امیرخانی شکل گرفت که موضوع این مستند بسیار متفاوت است و به اقتصاد نفتی ایران از زبان شهر مسجد سلیمان میپردازد و تاریخ 150 ساله شهر نفت خیز مسجد سلیمان را به تصویر میکشد.
توضیح سایت ارمیا: به نظر میرسد این مستند بدون اجازه یا همآهنگی نویسنده و ناشر تولید شده باشد.
=======================================
417
روزنامه شهرآرا: مدرسه مهندسان!
http://shahrara.com/page,1391,9,9,1,04.html
...-آبان92
دهه 30 – نفحات نفت
درهای مدرسه که گشوده میشود، سمت راست من،در فضایی با حیاطی خاکی که در گوشه و کنارش گل و علف با فنس محصورشده، ایستگاه دوچرخههایی است که من را میبرد به روزهای خوش دبیرستان.
...
ساختمان مدرسه اما سالها پیش از این تاریخ احتمالا توسط طراحان انگلیسی برای شرکت نفت ایران ساخته شده است. در آن سالها، شرکت نفت که در طرق مشغول به کار بوده،...
=======================================
416
الف: چند معادله فرهنگی بی جواب
http://alef.ir/vdcdss0xkyt0zs6.2a2y.html?203335
مهدی نورمحمدزاده-آبان92
۳-«رضا امیرخانی» بی شک پدیده ادبیات داستانی انقلاب است! آنها که کتابهایش را خوانده اند خوب می دانند که او از چه افقی به انقلاب و آرمانهایش نگاه می کند.امیرخانی بیش از آنکه وابسته واقعیات ناگزیر «جمهوری اسلامی» باشد، دلبسته آرمانهای حقیقی «انقلاب اسلامی» است! برای همین هم «نفحات نفت»اش ابایی ندارد از به هم ریختن تصورات و توهمات برخی انقلابیون ظاهرگرا! برای آنهایی که «جمهوری اسلامی» و «انقلاب اسلامی» را یک مفهوم و موجودیت واحد می دانند، امیرخانی نویسنده قابل اعتمادی نبوده و نخواهد بود! همچنان که آوینی،افروغ،حاتمی کیا و... نبوده اند!
حتی شهرت و وجهه آرمانگرای امیرخانی هم نتوانست حضرات ممیزان کتاب را در حذف یک فصل از کتاب نفیس «نفحات نفت» دچار شک و تردید کند!!
=======================================
415
شرکت توسعه و بهبود مدیریت سپاهان:
http://www.sepahanpm.com/VisitorPages/Show.aspx?ItemID=786,0
...-آبان92
دسترسی به متن وجود ندارد.
=======================================
414
...: قطري ها صدبرابر ما از ميادين مشترک، برداشت مي کنند!
http://orovosy.org/%D9%82%D8%B7%D8%B1%D9%8A-%D9%87%D8%A7-%D8%B5%D8%AF%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%8A%D8%A7%D8%AF%D9%8A%D9%86-%D9%85%D8%B4%D8%AA%D8%B1%DA%A9%D8%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%AF/
...-مهر92
مسعود بصيري: «رضا اميرخاني» در کتاب «نفحات نفت» مي نويسد: «جوان ايراني بايستي بياموزد که نه فقط براي نفع شخصي، که براي اعتلاي کشورش نبايد چشم طمع به نفت داشته باشد. جوان ايراني بايستي بياموزد که … نفت به امانت دست ماست.»
به گزارش انتخاب؛ اگرچه منتقدان به کتاب اميرخاني نقدهاي متفاوتي را وارد کرده اند اما فارغ از همه موافقتها و مخالفتها اين يک حقيقت است که به نفت نمي توان به عنوان يک منبع دائمي کسب در آمد نگاه کرد. اين موضوعي است که پيش از جوانان مديران اين کشور بايد به آن توجه کنند .
نمي توانيم نفت بيرون بياوريم، بفروشيم و بخوريم. خاصه آنکه توان بيرون آوردن آن از دل زمين را هم نداشته باشيم و باز براي همين کار هم محتاج بيگانه شويم.
اکنون سالهاست فرياد «نفت را تمام نکنيد» از گوشه و کنار محافل اقتصادي کشور به گوش مي رسد، اما بازهم دولتها گويا راه چاره ديگري ندارند و به اين فريادها توجه نمي کنند.
=======================================
413
بانک ورزش: پرسپولیس، قربانی یک انتقام گیری سیاسی
http://www.bankvarzesh.com/14662/%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D9%BE%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%B3%D8%8C-%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D9%85-%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C/
محمدصادق احمدی-مهر92
حتما یادتان هست که در دوران اول مدیریت حبیب کاشانی در پرسپولیس، این باشگاه با یک قهرمانی به یادماندنی در مسیر بازگشت به روزهای خوب گذشتهاش قرار گرفت، اما جدایی عجیب حاج حبیب از این تیم در پایان فصل و آغاز حضور چهرههای امتحان پس داده در مدیریت این باشگاه، بخشی از کابوسوارترین ایام تاریخ سرخپوشان را رقم زد. شاید برایتان باورنکردنی باشد که همه آن مشکلات و بیپولیها، جنبه سیاسی و انتقامجویانه داشته است. مستند این موضوع هم کتاب «نفحات نفت» نوشته رضا امیرخانی است. این نقل به مضمون شرحی است که نویسنده کتاب از تحولات آن روز قرمزها ارایه میدهد: بعد از قهرمانی دراماتیک پرسپولیس در سال ۱۳۸۷ در زمان مدیریت کاشانی و ریاست محمد علی آبادی بر سازمان تربیت بدنی که ریاست مجمع باشگاه پرسپولیس را نیز بر عهده داشت، حاج حبیب نماینده مردم تهران در شورای شهر بود و انتخاب شهردار تهران نیز به دستان پرکفایت(!) ایشان و نمایندگان دیگر شورا باید صورت میگرفت. کاشانی با وجود توصیه رئیس دولت نهم برای رای دادن به علی آبادی، به نامزد مورد علاقه ایشان رای نمیدهد و فرد دیگری شهردار تهران میشود… رئیس فعلی کمیته ملی المپیک نیز به تلافی این اقدام مدیر وقت باشگاه پرسپولیس، از پرداخت بودجه و کمکهای مالی به این باشگاه خودداری مینماید. در نتیجه حاج حبیب هم از سمتش استعفا میدهد و صندلی اش را به داریوش مصطفوی واگذار میکند؛ مدیری که بلافاصله افشین قطبی را به ایران آورده و یک قراداد ترکمانچای در تاریخ ورزش ایران با ایشان امضاء میکند و به همین راحتی به دلیل یک رای نامربوط سیاسی به شهردار، پرسپولیس اسیر یک سری بحران عجیب میشود و دست کم سی میلیون هوادار هم محلی از اعراب ندارند! از این تصمیمات مطمئنا، کم در پرسپولیس اتفاق نیفتاده و بدون شک، آخرینش هم نخواهد بود.
=======================================
412
گنجینه: نفحات نفت
http://ganjine88.blogfa.com/post/791/%D9%86%D9%81%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%86%D9%81%D8%AA
مهاجر-مهر92
مادر یعنی وطن. طلا یعنی نفت. پدر یعنی دولت... این ملک پدرانی داشته است که برای حکومت، نه طلای مادر که خود مادر را نیز فروخته اند! در چنین خانواده ای تنها مایه نجات، همت فرزندان است...از پدر کاری بر نمی آید.
قسمتی از کتاب «نفحات نفت»
نوشتۀ رضا امیرخانی
=======================================
411
آگاهی آزادی...: معرفی کتاب
http://dabestane87.blogfa.com/post/161/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8
جواد میرگلوی بیات-شهریور92
کتاب نفحات نفت را حدودا دوسال پیش خواندم.با دیدن چهره آقای ترکان در عکس سفر انتخاباتی به یاد این کتاب افتادم چون در آن سفر آقای ترکان مشغول مطالعه این کتاب بود که در مورد کتاب هم کلی بحث کردیم هرچند که کتاب به هیچ وجه تخصصی نیست.این کتاب که جستاری است در فرهنگ نفتی مدیریت کشور و فرهنگ مردمی به زبان بسیار ساده و دور از تکلف ساختی و اصطلاحات فنی و سخت که نگارش خاص خود را دارد.این کتاب را آقای رضا امیرخانی که اقتصاد خوانده نیست ولی انصافا خیلی خوب در چارچوب اقتصاد سیاسی و جامعه شناسی موضوع نفت و تاثیر آن بر ساختار های مدیریتی و اقتصاد دولتی را بررسی کرده اند.ناشر هم نشر افق اس
در همين رابطه :
.آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(24) اخوینی بر اخوینی نفحات406+انرژی هستهای افق نیست404+نفحات را خواندم و...400+اینروزهای ناموسی سری بزنید به نفحات397+تغییر تیتر خبرگزاری مهر395+اتصال رئیس جمهور و امپراتور394
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(23) جای کار نفحات نفت!390+نمایشگاه کتاب389+یک مقالهی تحلیلی نه منطقی386+بی بی سی و نفحات نفت383+جیم روزنامه خراسان و خدا پدر امیرخانی را بیامرزد!380+محبت جناب امیرحسین یزدانبد و گفتاری راجع به نفحات نفت378+تحلیلهای نفحات نفتی مخالف ابطالگرایی است(؟!)376+توصیه مشترک کیوساکی و امیرخانی375+روزنامه اعتماد و پرفروشها373+نفحات نفت تنها نمونهی کتاب موفق اقتصادی372+زبان خشک اقتصادی ندارد371
.آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(22) آیا دین فقط ناظر است؟ نقدی خوب بر ایدهای در نفحات نفت369+تعصب همدانشگاهی!368+چون طلحه و زبیر امیرالمومنین را در حکومتداری تاتوان میدانستند ما نیز نباید خیال کنیم از رئیس جمهور بیشتر میدانیم364+راهیان نور و اتوبوس بروجن362+تحریم و نشر و داستان در جام جم361+اعصاب آدمای متعصب رو خرد میکنه359+مشکل دستمزد سینماگران نیست...358+نقلی از حضرت امام حسین ع در نفحات نفت357+چطور هنوز سر روی تنش مونده؟!356+جناب محمد عزیزی: به قول امیرخانی با شش نفر و نصفی میشود فرهنگ این مملکت را درست کرد353+این کتاب ارزش خواندن ندارد... ارزش حفظ کردن دارد351+
.آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(21) +خرید تلفنی نفحات نفت347
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(20) +در نفحات نفت تاریخ نگارش نامه در یکجا اشتباه آورده شده است.+تن فروشی آکادمیک!+جناب احمد توکلی و تهیه پیشنویس قانون کار+سیاوش سرمدی: نمیگذارند از نفحات مستند بسازم
آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(19)
آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(18)
آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(17)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(16)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(15)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(14)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(13)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(12)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(11)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(10)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(9)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(8)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(7)
. آنچه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(6)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند(5)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند (4)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند (3)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند (2)
. آن چه در وب راجع به نفحات نفت نوشتهاند (1)
|