تاريخ انتشار : ١٤:٣٥ ١٨/٩/١٣٩١

آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(31) +ادبیات داستانی فریبکار و قیدار612+قیدار و انتظار روزهای بارانی611+جناب میرشکاک و از شعر به قصه رسیدن610+وسط هیات فهمیدم قیدار خیلی باصفا بوده است608+قیدار و روضیه و هیات پشت لپ‌تاپ606+پیشتازی قیدار در کتاب‌فروشی‌های اصفهان605+السلام علی جون بن حوی604
جهت سهولت دست‌رسي كاربران، هر بیست مطلب مرتبط در يك صفحه ذخيره خواهند شد. براي ملاحظه‌ی 600 نظر قبلي به لينك‌هاي پايين صفحه مراجعه فرماييد.

=====================================
620
می بی وی: آبجی سه چهار ساله!
http://meybivey.blogfa.com/post-235.aspx
...-آذر91
خون...خون...خون! ابدا واژه خوبی نیست. نوه نتیجه هایش بدتر: خون خواهی...خون ریزی...خونی.

که چی؟ قصد قتل و کشتار که ندارم. جون خیلی بهتر است: "جونی". امیرخانی که خوانده ای؛

می گوید: "حضرت جون".

هرکدام از این دو که صفت واقع شوند موصوف را تحت تاثیر قرار می دهند.

"خواهر" هم از این قاعده مستثنی نیست."خواهر جونی" از نوع خونی اش بهتر نباشد بدتر نیست؛

جونی است؛ جایش در دل و جان برادر است.

=====================================
619
آرمان خواهی:ترمينال همان گاراژ است!
http://armankhahi.blogfa.com/post-529.aspx
alkomx-آذر91

راستي تا وقتي حقوق اين ناظران از نفت مي‌آيد و هر طور عمل كند حقوقش سر جايش هست و ملت نيز حقوق خود را نمي‌شناسد، ترمينال‌ها هر چه هم شيك ساخته بشوند، با گاراژهاي سابق فرقي ندارند چرا كه هيچ كس پاسخگو نيست و هر كس هر كار دلش بخواهد مي‌كند! خصوصا در اين ايام!

اين سبك‌زندگي ايراني است كه با فرهنگ چاپلوسي و رودربايستي و خانواده‌گرايي ما جور است!

(البته نه گاراژ «قيدار» كه اميرخاني به زيبايي در كتاب اخيرش به تصوير كشيده است و يك استثناست!)


=====================================
618
پیاله: 1
http://hana69.blogfa.com/post/2
حنا-آذر91
یک چیز بی ربط: قیدار* تازه تمام شد... هنوز هم به شهلای داستان حسودی ام می شود ... پیکر فرهاد** را می خوانم این روزها ... در کنارش کمی هم درس!!!
=====================================
617
...:....
http://zesht0oo.blogfa.com/9109.aspx
بی نام-آذر91

از آدم بی خطا می ترسم، از آدم دو خطا دوری می کنم، اما پای آدم تک خطا می ایستم! "

"قیدار - رضا امیرخانی"

 

این روزها نه از کسی می ترسم، نه پای کسی می ایستم...

تنها، از خودم دوری می کنم...

=====================================
616
کتاب افق: پُرفروش‌های «کتاب افق» در هفته‌‌ای که گذشت
http://ofoqbook.blogfa.com/post/276
کتاب افق0-آذر91
.    قایق‌سواری در تهران، محمدعلی سپانلو، نشر افق، 3000 تومان
2.    گزیده‌ی منظومه‌ی افسانه شاعر گمنام، محمدعلی سپانلو، نشر افق، 3800 تومان
3.    اندازه‌گیری دنیا، دانیل کلمان، ترجمه‌ی ناتالی چوبینه، نشر افق، 10500 تومان
4.    ایران؛ جامعه کوتاه‌مدت، محمدعلی همایون کاتوزیان، ترجمه‌ی عبدالله کوثری، نشر نی، 4800 تومان
5.    عامه‌پسند، چارلز بوکوفسکی، ترجمه‌ی پیمان خاکسار، نشر چشمه، 5200 تومان
6.    سرزمین نوچ، کیوان ارزاقی، نشر افق، 9000 تومان
7.    قیدار، رضا امیرخانی، نشر افق، 9000 تومان
=====================================
615
ارفب: شور و صفای محرم+یه درد دل
http://msatouri.blogfa.com/post/17
محمدرضا ساطوری-آذر91
منی که به قول خودم "مَردَم" بعید می دونم اگه جای شما(که یه زنید!حواسمون باشه:یه زن) بودم همچین کاری می کردم.میدونم،خیلی تا "مَرد" بودن فاصله دارم،همون مردی که به قول رضا امیرخانی معشوق خداست(:رَجُل).خدا توفیق رَجُل شدن رو انشاالله به همه عنایت بکنه!
=====================================
614
سرمایه ماورایی: گذشتــــــ
http://gelavijhstar86.mihanblog.com/post/136
سحر-آذر91
دوره تختی ، فردین . دوره قِیدار ، حاج فتاح که نفسشون حق بود . دوره ای که سفره ها حرمت داشت و سر سفره با مراماش شاه و گدا نداشت ، دیندار و ملحد نداشت .
=====================================
613
جهان نیوز: اگر بسیج نبود خواست دشمن محقق می شد(به نقل از مجله آرمانگرا)
http://www.jahannews.com/vdca6anui49nyu1.k5k4.html
مصاحبه با دکتر زاکانی-آذر91
رضا امیرخانی ؟

*خداوند به قلمش برکت بدهد
=====================================
612
یادداشت‌ها: نقدی بر داستان محوری در ادبیات
http://fmontazer.blogfa.com/post-108.aspx
فریبا منتظرظهور-آذر91
  ادبیات داستانی  فریبکار به مانند وسترن اسپاگتی در سینما. در این نوع  ادبیات ، داستان اصلی میتواند جذاب و پیش برنده باشد ولی در نهایت نحوه‌ی پرداخت روایت و تکنیک‌هایی بکار رفته است که موجب انتقال مفاهیم به مخاطب می شود. در این نوع ادبیات، فریبکاری پنهان نویسنده  نوعی مرزبندی با مخاطب ایجاد می‌کند که به ظاهر و شاید در باطن اهداف والایی را دنبال می‌کند،  ولی در نهایت  موردپسند ذهن‌های ساده اندیشی است که می‌توانند از طریق اسطوره های دست ساخت  با قهرمانان این کتاب ها همذات پنداری کنند. این نوع ساده اندیشی با ساده اندیشی ادبیات عامه پسند تفاوت بنیادی دارد، چرا که مخاطب این نوع ادبیات بخشهایی از جامعه هستند که با کار فکری سروکار دارند ولی این موضوع به همان میزان موجب دوری آنان از درک مناسبات اجتماعی شده است. برای مثال می‌توان از سناپور در لب بر تیغ ، امیرخانی در قیدار ، چنگیزی در زیر درختان تاغ و کیمیایی و وسترن اسپاگتی در سینما  نام برد.
=====================================
611
شما: لطفا با صدای بلند بشنوید
http://www.shoma-weekly.ir/fa/news/3407/%D9%84%D8%B7%D9%81%D8%A7%D9%8B-%D8%A8%D8%A7-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%8A-%D8%A8%D9%84%D9%86%D8%AF-%D8%A8%D8%B4%D9%86%D9%88%D9%8A%D8%AF
...-آذر91
ياد قيدار به خير كه روزهاي زيادي منتظر باران ماند و تازه روزي كه باران باريد اقدام به تخريب و خاك برداري كرد! ولي ... شما به خودتون نگيريد.
=====================================
610
خبرگزاری مهر:حسرت نوشتن رمان انقلاب بر دلم ماند
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1747778
یوسفعلی میرشکاک در مصاحبه با حمید نورشمسی-آذر91

آرمان‌های شما در سال 1391 چیست و چه تعریفی از آن دارید؟

یکی از این آرمان‌ها دست کم نوشتن یک رمان درباره انقلاب بود که می‌خواستم در آن زندگی سه نسل را در خود مطرح کند. جلد اول این کار در مسافرتی که به استان فارس داشتم، گم شد و دیگر هم از حیث ذهنی و مادی فراغتی پیش نیامد که آن را دوباره از سر بگیرم. کارنامه من شکست بیشتر از پیروزی دارد.

درست است که سرزمین ما سرزمین شعر است، اما باید سعی می‌کردیم که شاعران را تربیت کنیم برای رمان نوشتن. چون آنهایی که جوهر اجمال را دریافتند، توانایی به تفصیل بیان کردن بسیاری از مسائل را به معنای درخشان‌تری دارند. شما رضا امیرخانی را ببینید، او چون شاعر لایقی بود رمان‌نویس لایق و قابلی هم شد.

البته خودش معترف است که شاعری ورشکسته بوده!

این را از سر فروتنی می‌گوید.

شما اشعارش را خوانده‌اید؟

من بعد از نویسنده شدنش با اشعارش برخورد کردم. ولی در مجموع به او امیدوارم کارهایی را که ما نتوانستیم انجام دهیم را انجام دهد

=====================================
609
دلنوشته‌ها: قیدار نمرده است!
http://www.delneveshteha.com/blog/11123
امیرحسین فقیهی-آبان91
قیدار به کسر قاف، که احتمالا خیلی‌های‌مان قبل از این که امیرخانی رمان جدیدش را معرفی کند، نمی‌ دانستیم باید قافش را با کسره بخوانیم یا با فتحه، نه فسانه است و نه روایتی از یک برهه‌ی تاریخی.

قیدار، تعریفِ رضای امیرخانی است از جوانمردی. این قیدار نه زمان می‌شناسد، نه مکان. نه قبل از انقلاب می‌شناسد، نه زمان جنگ. نه سیاه می ‌شناسد، نه سفید. نه پاپتی می‌‌شناسد و نه... در واقع جوانمردی نمی‌شناسد این‌ها را.

قیدار یک پازل است که هر کدام از ما به دنبال تکه‌هایی از آن هستیم. پازلی به وسعت آسمان، که هر کدام از ما، شاید به قدرِ قیداری بودنِ خودمان، از آن بهره برده‌ایم. قیدار داستان ما اما خودش در بدترین شرایط قیداری می‌کند. جوانمردی می‌کند. و ما که هر یک سودای یک تکه از پازل قیدار را در سر داریم، شاید در بهترین شرایط، افسوسِ قیداری بودن می‌خوریم.

نه قیدار در رمان امیرخانی متولد شد و مُرد، و نه جوانمردی در دنیای ما متولد شده و می‌میرد. جوانمردی از خداست و خدا اصل جوانمردی است و چاشنی آن را در وجود تک تک ماهایی که به دنبال این تکه تکه‌های پازلِ جوانمردی می‌گردیم گذاشته است. ماهایی که نمی‌دانیم، اگر تکه‌ی گمشده‌ی پازلِ خودمان را بیابیم، تکه‌های دیگر هم پیدا می‌شوند.

جوانمردی رسم حنیف است. اول حنیفِ روی زمین حضرت آدم(ع) بود که پیامبرانِ پس از او هم آن را به ارث بردند تا رسید به ابراهیم(ع)... و در إسرا به رسول خانم...

جوانمردی عین تسلیم بودن در برابر خداوند باری است. عین صداقت است. عین پاکی است. کسی که جوانمرد است، اول در برابر خدا، دوم در برابر خودش و در آخر در برابر مردم جوانمرد است و تعریف جوانمردی این است که تو به خدا و خودت و حق مردم معرفت داشته باشی. آن موقع حرفت، حرفِ مرد است. عملت، عملِ مرد است و در یک کلام تو کامل شده‌ی پازل جوانمردی هستی.

«قیدار» رمان خوبی است. فصول اولیه آن با تدبیر نوشته شده و مشخص است که عشق و احساسِ نویسنده هست که آخرین قلم‌های آن را زده است. برای همین هم فصول اولیه، شخصیت‌پردازی‌ها، معرفی‌ها و قوانین داستانی، فرم خوبی دارد، اما فصول آخر، گویی فرم را پشت سر گذاشته و محتوا از آن پیشی گرفته است.

نویسنده، یک بُعدِ هنری دارد و یک بعد شناختی. بعد هنری او، فرم می‌سازد و بعدِ شناختیِ او حرف دارد برای گفتن. هر چند شناخت در قالب فرم معنا پیدا می‌کند، لکن نویسنده‌ای می‌ماند که با فرمش به شناخت برسد.
=====================================
608
یاور313: عذر
http://mousheh.parsiblog.com/Posts/20/%D8%B9%D8%B0%D8%B1/
samen sayan-آبان91
سلام دوستان عزیز

عزاداری های شما قبول باشه

چند روزه نرسیدم مطلبی بنویسم عذرخواهی منو بپذیرید .

خدا خیر بده این آقا رضای امیر خانی رو ، راستش از موقعی که شروع کردیم

به آماده کردن بساط عزاداری ماه محرم و وارد ماه محرم شدیم

و هر روزش یک روضه و یک ...

دیدم این بنده خدا قیدار ( شخصیت رمان آخر آقای امیر خانی )

چقدر با معرفت و با صفا و خاکی بوده ، حد خودش رو می دونسته ،

آخه همه مال و اموالش رو بیمه جون کرده بوده

و اسم هیئتشون و گذاشته بوده متوسلین به جون ،

خداییش ما رو چه به توسل به اهل بیت ( علیهم السلام )

ما اگر بتونیم جون ( غلام سیاه امام حسین علیه السلام )

یا وهب ( نصرانی تازه مسلمان شده ) رو بشناسیم و به اونا متوسل بشیم

همه مشکلاتمون حله حتا اون دنیاییش هم .

خداییش خودمو میگم ، حد من به غلام سیاه آقا هم نمی رسه چه برسه به .....

=====================================
607
برداشت آزاد: که چی!
http://freetake.blogfa.com/post/86
سعید-آبان91
کتابخونه ای دارم پر بار. پر از کتاب های زیبا و خواندنی. کلاسیک، فلسفی، روانشناسی و هنری و غیره. نکته این جاست که خیلی از کتاب ها ناخوانده باقی مونده. واقعا برای خودم متاسفم که روزی خوشحال از اینکه فلان کتاب خوب رو خواهم خوند و الآن نخونده اش باقی مونده. مهم نیست. داشتم تو کتابخونه میدیدم که داداشم کتاب «قیدار» امیرخانی رو خریده. بعد فکر کردم که من هیچ وقت نخواستم کتاب های امیرخانی رو بخونم. نمیدونم چرا! شاید به خاطر موج «منِ او» خوندن دوستام بود که نخواستم کتابش رو بخونم. یعنی به خاطر امیرخانی نبود که نمیخوندم، به خاطر این بود که بقیه میخوندن. یعنی این حس رو به همه چیزایی دارم که خیلی Pop میشن. یعنی یادمه هیچ وقت نخواستم هری پاتر بخونم چون همه هم کلاسی هام میخوندن. یا بعضی سریال ها رو مثل فرندز ندیدم چون همه اطرافیانم تو برهه خاصی دیده بودن. نمیدونم این حس از کجا نشئت میگیره. حس متفاوت بودنه یا حس خاص بودنه یا حس عام نبودن. نمیدونم این حس از کجا اومده. شاید خیلی مغرورانه یا احمقانه باشه. و یا شاید حسرت بر انگیز از اینکه ممکنه چه چیزای خوبی رو از دست داده باشم.
=====================================
606
کویر راز: اشک
http://kavireraz.blogfa.com/post-251.aspx

ف-مهر91


بسم رب الحسین...

- زن ها هم تو خوشی گریه میکنند هم تو ناخوشی. هم تو شادی، هم تو غم... ما، مثل ِ شما مرد نیستیم که اصلا گریه نکنیم....

- ما هم گریه میکنیم.... اما زیر ِ سیاهی...فقط زیر ِ سیاهی هیئت... آن جا هم همین است. گریه میکنیم زار زار... هم برای خوشی ها و هم برای ناخوشی هامان...

هم برای خوشی ها و هم برای ناخوشی هامان...


قیدار.امیرخانی

گاهی وقتها سیاهی هیات می شود وقتی پشت لپتاپت نشسته ای و مشغول خواندن دردنامه ها و رنج نامه های رفقا هستی برای سفری که نشد، برای عرفه ای که کربلا نیستیم، برای خاکبوسی آستانش در عرفه ای که متعلق به اوست و دیگر نمی شود...برای ندیدن آستانه رفیع مولی الموالی، دل تنگی برای صفای ایوان نجف... برای نرسیدن به هوای با صفای کاظمین، آن وقت که انگار میکنی همان مشهد خودمان است...برای حس نکردن غربت سامرا، برای آن ضریح دوست داشتنی اش، برای خاطره گنبد خاکی...
این اشکی که ناخودآگاه می آید اصالت دارد، اصالت ش هم برای موضوع اشک است، و محمول آن...

کاش در همین دلمان سیاهی هیات را علم کنند، کاش عرفه...کاش عرفه کربلا بودم...آن قدر اشک می ریختم که موضوع و محمول را یادم برود...


حکایت سفری که به لطف آقایان! آن قدر بالا و پایین شد و دیر اعلام شد که نشد... ناخوشی مان این است که نشد عرفه در سرزمین کربلایش باشیم...

خوش انصاف، کاروان ما که مانند بقیه کاروانها نیست، ما جمع شدنمان به دور هم فقط به عشق ارباب بود و بس...ما نه پارتی داشتیم، نه کسی که سفارشمان را به فلان جا کرده باشد، نه به جایی وصل باشیم که حمایتمان کنند، تنها امید ما حلقه در خانه ارباب بود و بس...آن وقت که شب نیمه شعبان در حرم رضوی، خواسته همه مان کربلا و عرفه بود که...اگر هم الان ناخوشیم، فقط از باب محروم ماندن از زیارت آن مکان رفیع است و بس، و گرنه قیمت و دلار و هزینه سفر پست تر از آن است که بخواهد ناخوشمان کند...
(اما حتما من هم لیاقت نداشته ام که دعوت نشده ام، باید رفت به خود پرداخت، علیکم انفسکم...)

اما ته دلم روشن است...آن ها خاندان کرم هستند، بخواهند بخرند گران می خرند، به شرطی که ما بخواهیم که بخرندمان... حتی اگر آن بنده ارزشش را نداشته باشد و نوکر بی ارزشی باشد..آن ها اهل کرم هستند...همین است که در این ناخوشی، مرهمی می شود به حال ما...

سر خدمت تو دارم بخرم به لطف مفروش         که چو بنده کمتر افتد به مبارکی غلامی...

(دیدی بنده ای که در بازار برده فروشان کسی به او نگاه نمی کند، کسی او را نمی خرد،آن قدر کم ارزش و بدردنخور است که کسی او را نمی خرد، آن وقت که یک آقای کریمی  می خواهد او را بخرد، شروع می کند از خودش تعریف کردن و ... آن بنده می داند که واقعیتش و درونش ارزشی ندارد، اما چشم امیدش به کرم آن ارباب است و بس...)

اما...

آتش است به هر حال

آتش آن نیست که بر شعله او خندد شمع

آتش آن است که بر خرمن پروانه زدند...

=====================================
605
خبرگزاری ایمنا: پرفروشترین های بازارکتاب اصفهان. قیدار همچنان پیشتاز است
http://www.imna.ir/vdccomq4.2bqxo8laa2.html
...-آبان91
پرفروشترین های بازارکتاب اصفهان. قیدار همچنان پیشتاز است
خبرگزاری ایمنا: با اعلام لیست پرفروشترین کتابهای اصفهان ،کتاب قیدار نوشته رضاامیرخانی با گذشت 9ماه از آغاز سال 91همچنان در بخش ادبیات داستانی در میان پرفروشترین ها قرار دارد.با بررسی این لیست ،علاقه اصفهانی ها به کتاب های تاریخی و اجتماعی و همچنین مطالعه جدی و بنیادی درباره دین اسلام کاملا مشخص است.اما نام دیگر کتابهای پرفروش اصفهان برطبق آمار فروش کتابفروشی ها را در ادامه می خوانید
=====================================
604
قلم شیدا: بیمۀ جون

http://ghalamesheida.blogsky.com/1391/08/19/post-8/
سیدحسین-آبان91

 السلام علی جون بن حوی ...

 

"جون" کسی ست که حضرت علی (ع) او را به 150 دینار خرید و به ابوذر بخشید. هنگامی که ابوذر را به ربذه تبعید کردند ، غلام برای کمک او به ربذه رفت و بعد از رحلت ابوذر به مدینه بازگشت و در خدمت امیرالمؤمنین(ع) بود. بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام حسن(ع) و سپس به خدمت امام حسین(ع) رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکه و از آنجا به کربلا آمد.

پ.ن 4 : عنوان برگرفته از قیدارِ رضایِ امیرخانی بود ، الله یحفظه .
=====================================
603
مهندسی عمران: قیدار
http://civileng2012.mihanblog.com/post/231
مجتبی حکی-آبان91
رضا امیر
خانی این بار هم راوی زندگی یکی از مردان است؛ جوان‌مردی به نام قِیدار. داستان قیدار درباره یک گاراژدار تهرانی در دهه ۵۰ شمسی است که نام او و کامیون‌هایش در تمام جاده‌های ایران و میان رانندگان شناخته شده است. از سوی دیگر مرام و مسلک رفتاری قیدار نیز در میان تمام افرادی که با او در ارتباط هستند به نوعی زبانزد است، اما در طول داستان با مجموعه وقایعی که برای وی رخ می‌دهد، قیدار به سمت نوعی تکامل و بازتعریف از خود دست پیدا می‌کند.
رضا امیرخانی در گفتگو با خبرگزاری‌ها درباره‌ی رمان جدیدش گفت:«رمان قیدار روایت واپسین مرد سلسله‌ای است که به نظر می‌رسد این سلسله منقرض شده باشد. قیدار تلاش فردی مردی است برای احیا و ابقای این سلسله.»
امیرخانی همچنین درباره‌ی فضای رمان و شخصیت‌های آن می‌گوید:«این رمان، رمان شخصیت است و فضای رمان، دوره‌ پوست انداختن تهران و حرکت آن به سمت یک کلان‌شهر امروزی است ضمن اینکه داستان شخصیت این رمان اشاره‌ای به زندگانی قیدار نبی(ع) هم دارد.»
-----
این کتاب هم زمان با نمایشگاه بین المللی کتاب تهران منتشر شد و تا حالا به چاپ ششم رسیده.و اون طور که من مطلع شدم جزء سه کتاب پر فروش نمایشگاه کتاب هم بوده...
رمان جالبیه ولی دوستایی که نفحات نفت رو خوندم این دو تا رو با هم مقایسه نکنن که اصن سیکل این دوتا کتاب کلا با هم فرق میکنه(رمان-مقاله).
ولی اگه اهل رمان هستید به نظرم خوندنش تجربه ی خوبی باشه.
اینم یه متن کوچیک از کتاب که من باهاش خیلی حال کردم;

گنده نامی قدم اول است...از گنده نامی به گند نامی رسیدن قدم بعدی بود...قدم آخر گم نامیست!
گنده نامی,گند نامی,گم نامی...خوشا گم نامان!خوشا گم نامان!

=====================================
602
امیرنا سیدعلی و...: منتظرم که قیدار بخوانم
http://banafshevahshi.blogfa.com/post/54
بنفشه وحشی-آبان91
این روزها مثل بچه ها شده ام

چند کتاب از جمله "قیدار" امیرخانی به دستم رسیده است

مثل کودکی که چند شکلات خوشمزه دارد و با احساس و فهم بچه گانه اش خوشمزه ترش را می گذارد آخراز همه 

تند و تند همه را  می خورد و همچنان چشم به آخری دارد

می خوانم تا نوبت به "قیدار" برسد

یعنی نوبت به "رضا امیرخانی" برسد

آخر مهم این نیست که "قیدار: رمانی است تو حال وهوای "من او "

مهم این است که دست نوشته "امیرخانی" است.

امیدوارم با این هیجان کودکانه ،ناامیدم نکند

=====================================
601
تپل خانم: کم کم دارم یاد می گیرم
http://azadeh002.blogfa.com/post/696
آزاده-آبان91
در راستای بیخوابی های سریالی ام دیشب لپتاپ خاموش اینترنت تعطیل نشستم کتاب خوندن . قیدار رو تموم کردم بالاخره و چقدر خوشم اومد از نثرش . چقدر دوست داشتم آدم های قصه رو چقدر کریم رو دوست داشتم . خود قیدار هم خیلی خوب بود . اون گاراژ اون بنز خوشگل که همه برایش توی جاده چراغ می زدند و داستان پر فراز و فرود قیدار رو دوست داشتم . به نوسنده کتاب حسودی ام شد که اینقدر خوب می نویسه اینقدر روون آدم ها روایت می کنه همون طور که هستند همون طوری که نمونه هاشون رو توی کوچه و خیابون می بینیم . همین قدر ساده و بی تکلف.
در همين رابطه :
.آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(30) +قیدار واقعی در جاده رویت شد598+وزارت ارشاد به جای گشت ارشاد باید قیدار را جمع‌آوری و امحا کند597+افول و اوج دوره ی پهلوانی، جناب مهدی افشار نیک، اعتماد593+گزارش یک وبلاگ از جلسه‌ی شهر کتاب591+به جای بیمه جون به نام مردترین مردان بیمه می‌کردم585+قیدار هیاتی نیست در یک نشریه ی دانش‌جویی582
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(29) گزارش نقد قیدار در قم578+از قیدار آموختم تا غلط‌های کوچکِ کتاب را ننویسم574+پرفروش‌های شهر کتاب مرکزی573
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(28) جناب ابراهیم زاهدی مطلق و ضعف دیالوگ‌های قیدار560+شخصیت نیست، تیپ است، پایان‌بندی نیست، سرهم‌بندی است559+وقتی کتابش مجوز می‌گیرد باید برود تحصن! پیش‌نهاد روزنامه‌ی اعتماد554+جدی می‌نویسد اما جدی نیست552+دنبال شخصیت قیدار بودم551+می‌روم قیدار را بخرم تا امانتیِ کتاب‌خانه‌مان نباشد548+یک مصاحبه با روزنامه ی ملت و حاشیه‌هاش456و547+جهان نیوز و بازی‌های لات‌مآبانه روحوضی545+اوقات خوبی را با قیدار گذراندم542+رقابت کتب مهرجویی، امیرخانی، کیوان ارزاقی، پورولی کلشتری، مرتضی فخری در کتاب فصل541
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(27) +آثار امیرخانی مازوخیستی است در شبکه پایداری540+با قیدار بزرگ شدم539+حرفی برای گفتن نداشت537+انتقاد اسدالله بادامچیان از عبارت شاهکار برای آثار رضاامیرخانی535+شوور عتیقه!531+خرید تلفنی از سام530+کوشش برای شناخت نام پیام‌بری که در قرآن نیامده است529+متن جناب نعمت‌الله سعیدی در مجله‌ی داستان راجع به نسل جوانمردان527+خواندن قیدار را به هیچ‌کس پیش‌نهاد نمی‌دهم526+ماجراهای دختری که باید فهمش بیجک بگیرد525+کاش قیدار فصل آخر نداشت524+رابطه‌ام با امیرخانی خوب نیست522
.آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(26)  +وقتی تمام می‌شه یکی دو ساعت غرق فکر می شی513+دوست داشتم اگه کتاب بودم قیدار بودم!509+باز هم پیغام‌بری دیگر508+نمی‌توانی ببینی داستانی اوج گرفته؟504+برای نسل ما... قیدار حرف دیگری‌ست502+اولین نوشته‌ی من در فضای مجازی قیدار باشد به‌تر...501
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(25) +قیدار توی پاساژ نبود، نیامد... من مذهبی نیستم اما انسانم499+سرزمین نوچ پرفروش‌ترین کتاب فروش‌گاه افق496+قلیلی از امت های پسین مقربانند،قیدارها رو به نقصانند494+قیدار را پسندیدم... بیشتر از حتی هر رمان دیگری که خوانده‌ام492+مرام همه‌ی قشنگی قیدار و من اوست488+جهان نیوز و هدیه‌ی خواندن دو کتاب487+از من مخواه زیر شانه‌های دخترانه‌ام قیداری کنم485+روزنامه قدس و اثری که به خاطر تبلیغ مجبور به خواندن‌ش شدم!484
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(24)  +قلم‌ت بیمه‌ی جون478+بسته پیش‌نهادی خبرآنلاین برای عید فطر475+حساب مسجد و حسینیه را خیلی سوا کردید477+سرمقاله‌ی روزنامه‌ی ملت ما: قیدار که هست، چرا لاله؟464
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(23) +قیدار در شب‌های قدر از دست ندهید460+قیدارخان! این رسم مردانه‌گی نیست455+روزنامه جوان، در مورد رضاامیرخانی حرف‌های زیادی زده شده و خواهد شد453+
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(22)  +امیرخانی زنانه می‌نویسد438+معمار باید نفس‌ش حق باشد436+این متن قرار بود داستان باشد یا منبر قیدار؟+"قیددار" قیمت‌ش گران است431+قیدارپرفروش‌ترین کتاب تیرماه اصفهان+قیدار چنگی به دل‌مان نزد423
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(21) +این داستان به درد ام‌روزهای‌مان می خورد416+آخرین رد قیدار در حصر خرمشهر415+قیدار را نخوانید412+قیدارهای بی‌پول+نقدی از جناب امیرمافی در آینده روشن: قیدار دینی‌تر است از من او+روزنامه‌ی وطن امروز و توضیح مجدد سایت ارمیا راجع به نقلِ قولی خلاف از رضاامیرخانی+نچسبید، بازیگران فیلم قبلی امیرخانی در فیلم جدیدش بازی کرده بودند
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(20) + این ما بودیم که در کوچه پس کوچه های جاده ساوه، حتی عبور و مرور کامیون حضرت قیدار هم مانع گل کوچک مان نمی شد.+رمان از نظر ساختار هنری بشدت دچار آشفتگیه+قلمِ سرِ پای امیرخانی در من وجدی ایجاد کرد+دلم قیدار می‌خواهد، دلم حاج فتاح می‌خواهد...+بچه‌ی گاراژِ قیدار باشی مرد بار می‌آیی، مرد+قیدار، جهاد فرهنگی بزرگ+تریبون مستضعفین و لوطی‌منشی در قیدار
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(19) +تا نیمه کتاب، قیدار بدونِ صفدر، بعدِ کتاب، صفدری بدونِ قیدار+قیدار از زبان پاسبانی در یزد+در سراسر رمان ردپایی از شریعت نمی‌بینیم الا آنجا که شاهرخ قرتی می‌خواهد خمس دهد و آن را هم سید باطن‌دار از او نمی‌پذیرد+به یاد جوانمردی قیدار را باید خواند
.آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(18) +چرا کاراکتر اصلی یک رمان باید راننده پایه یک باشد؟!+قیدار همان اثر قدرتمندی است که انتظار داشتیم+خرید کتاب قیدار با پیک موتوری+بعد از سایت قیدار، وبلاگ قیدار هم در بلاگفا راه‌اندازی شد+استقبال از کتاب‌های آیه‌الله جوادی آملی، سیدمهدی شجاعی و...+قیدارها نمی‌میرند، قیدار اخلاقی‌ترین متنی است که در این چندسال خوانده‌ام
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(17) +سید گلپای شما کیست؟+متن سرکار خانم سحر دانشور در مجله ی شماره ی سه ی داستان+نویسنده‌ی قیدار جاخالی داده است+ما باید قیدار باشیم، افسوس که نیستیم...+امیرخانی گوگوش می‌شنیده و قیدار می‌نوشته!+به پاس جوانمردی از یادرفته، متنی از سرکار خانم ولدبیگی در سایت برهان+شاید قیدار طبیبه اصلیتش!+قیدار و کفتربازان مرید امام صادق(ع)+قیدار پرمقدار، متصل است به منبعی معنوی+این رمان می‌توانست شاخص‌ترین باشد
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(16) +قیدار، اخلاق گم‌شده سیاست در روزگار ما+دفترمان را لنگر کنیم!+فردانیوز و آرمان‌شهر امیرخانی+نماز قیدار چرا پیدا نیست؟+فروش تلفنی قیدار و سقای آب و ادب توسط سامانه سام+چه اشکالی دارد صداوسیما یک برنامه یک ساعته برای قیدار بگذارد؟
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(15)  +ما قهرمان کم داریم+تبلیغ منفی برای قیدار+دلم برای سید گلپا تنگ شده است از جناب سید مهدی موسوی+حجت‌الاسلام ساجدی در هشتادوهشتمین‌ خیمه: قیدار یک منبر باصفاست!+چرا عکس‌ش رو می‌زنید روی جلد تجربه؟+قیدار در مناظره‌ی موافقان و مخالفانِ نوعارفان!+نکند قیدار شعبان بشود؟!
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(14) +قیدار چاپ هفتمی شد+معجزه ادبیات در روزنامه‌ی فرهیختگان+پرفروش‌های شهرکتاب مرکزی+جون و جان و لاتی و لاتین+امیرخانی در گرداب زندگی فرو رفت!+چرا باید از یک رمان تمجید کرد؟ رمان باید خوانده شود+توضیح رضاامیرخانی راجع به گزارش نقد قیدار در حوزه هنری و قیدار رمان نیست و من حرفه‌ای نیستم و...+
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(13)  +دوره‌ی عقلانیت دینی است نه قیدار+ امیرخانی به جای پرداختن به مفاهیم بی‌اثر قصه بسیجی‌ها را بنویسد+قیدار خرافاتی است+متنی مهم از جناب محمد مهدوی اشرف: آیا قیدار رمانِ آموزشی است؟!+پرفروش‌ترین در سامانه سام+تبریک جناب سیدمهدی شجاعی
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(12) +وقتی داستان تمام شد، بی‌اختیار کتاب را بوسیدم+این مدینه فاضله پر از گوسفند بود!+قیدار مرا به یاد شعرهای زرویی می‌اندازد+در این زمانه عوضی پنجره‌ای بگشایید به کوچه‌ی جوان‌مردان!+گزارش جلسه نقد شیراز از جناب بردستانی+امیرخانی درست دفاع نمی‌کند
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(11)  +گزارشی از جلسه نقد استاد حسین فتاحی+ یک گل خوردی! شدیم 5-2 +تفسیر هم‌زمان یک آیه در کمی دیرتر و قیدار!+قیدار‌نویس، تو بعد از من او افتاده‌ای در سراشیبی سقوط!+نقدی بر مصاحبه تجربه، اشرافیت معنوی؟!+اردبیل و کتاب‌فروشی+قیدار بعد از کتاب آیه‌الله جوادی آملی در سام+جیم خراسان و گود زورخانه!
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(10) +خبرگزاری فارس و محمدرضا سرشار، ناشران مقابل رسم‌الخط خاص بعضی نویسندگان بایستند!+قیدار فیلم هندی، خنده‌دار، برای دختران دانش‌آموز، مسخره، کودکانه، ایده پفکی...+قیدار به چاپ پنجم رسید، فروش تلفنی در سام+کار دلی را که متر نمی‌کنند+مصاحبه تجربه را حتما بخوانید اما هول نشوید و شش هزار تومان ندهید!+تکرار من او بود
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(9)  +قیدار به همه فحش می‌دهد!+ناقیداری این زمانه+قلم امیرخانی مرا به وجد آورد+اگر كسي غير اميرخاني «قيدار» را مي نوشت قدردانش مي شدم
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(8) +قیدار، پرفروش‌ترین کتابِ سام (خرید تلفنی)+خبرگزاری فارس و زبان قیدار همان زبانِ همه‌ی مادربزرگ‌هاست و آزادی رقصِ مه‌پاره+جناب صادق دهنادی: امیرخانی بالاخره حزب تشکیل داد+شخصیت‌پردازی ضعیف از پشت یک سوم+
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(7) +چرا قیدار مثل تختی تو گوش شاپور نزد؟! (روایتی نادرست برای نمایش نادرستیِ قیدار)+قشر زیادی از مخاطبان نمی‌توانند با شخصیت‌پردازی رضا امیرخانی ارتباط برقرار کنند(پایگاه خبری فسا)
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(6) اثر امیرخانی پدیده نمایش‌گاه امسال بود+ خرید تلفنی از سام
.آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(5) +گاراژ قیدار باز است حتا برای شما
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(4)+قیدار مرا به من او برگرداند
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(3)
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(2)
. آن چه در وب راجع به قیدار نوشته‌اند(1) +مردم ایران برای خرید کتاب عاقبت صف کشیدند

  نظرات
نام:
پست الکترونيک:
وب سايت / وب لاگ
نظر:
 
   
 
   
   صفحه نخست
   يادداشت
   اخبار
   تازه ها
   يادداشت دوستان
   کتابها
   درباره نويسنده
   تيراژ:٨٦٠٢٥٠
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
 

 
بازديد کننده اين صفحه: ١٢١١٧
.کليه حقوق محفوظ است
© CopyRight 2008 Ermia.ir & Amirkhani.ir
سايت رسمي رضا اميرخاني
Because when the replica watches uk astronauts entered the replica watches sale space, wearing a second generation of the Omega replica watches, this watch is rolex replica his personal items.