جهت سهولت دسترسي كاربران، هر بیست مطلب مرتبط در يك صفحه ذخيره خواهند شد. براي ديدن 480 نظر قبلي به لينك پايين صفحه مراجعه فرماييد.
=======================================
500
تاب گیسو: مطلعی برای دلم
http://zoolf.parsiblog.com/Posts/60/%D9%85%D8%B7%D9%84%D8%B9%D9%8A+%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%8A+%D8%AF%D9%84%D9%85/
محمد حسن زاده-آذر93
فعلا همین اندازه را به شکر حیات نوشتم . و الان هم در حال خواندن کتاب جانستان کابلستان امیر خانی هستم .
=======================================
499
کتابخانه فاطمیه باشت: نقدی بر کتاب جانستان کابلستان
http://fatemeyea92.blogfa.com/post/18
حاتم یوسفی-آذر93
جانستان كابلستان را يكي از بي بديل ترين سفرنامه هاي نويسندگان معاصر مي دانم. اثري پركشش، جذاب، روان، گرم و گيرا و پذيرا. اثري كه روايت سفر ده روزه ي اتفاقي استاد اميرخاني به همراه خانواده اش به كشور دوست و همسايه مان افعانستان از2 الي 13 مهر88 است. سفرنامه با روايت حكايتي تاريخي از دليل ظفرمندي اميرتيمور گورگاني و ماجراي فتح دماوند اميرخاني در مردادماه 88 آغاز مي شود. سفري كه يك باره و اتفاقي رخ مي دهد، گويا مزارشريف، اميرخاني را طلبيده است... مولف در روايت سفر همه چشم و گوش مي شود، هرچه را كه مي بيند و يا مي شنود، بيان مي كند و در خلالش عبارات پرمغز و قابل تاملي را بيان مي نمايد كه خواننده ارزش سپردن آن ها به دايره محفوظات را در مي يابد. نويسنده موفق مي شود در تشريح جزئيات سفر، فرهنگ، ادبيات، جامعه شناسي، جغرافيا و اماكن تاريخي و زيارتي افعانستان را براي خواننده تبيين و تشريح نمايد. مشهورات، توصيفات ورود به هرات و سكني گرفتن اميرخاني ست. متواترات، مردم شناسي ساكنان اين ديار است كه نتايج حاصل از نشست و برخاست و مراودات با مردمان افغان است. تحريرات، جامعه شناسي هرات است. زائر زار و نزار مزار به گونه اي نگاشته شده است كه با حس غريب معناگرايي تجربه شده توسط مولف در زيارت مزار شريف همسويت مي كند. ديده هاي سفر در بلخ و كابل در فصول ديگر بيان مي شود. در روايت گري سفر فراز و فرودي نمي يابي. براي اميرخاني همه اش قله است. به يكباره با "انتخاباتيات" مواجه مي شوي كه به دليل تقارن سالي سفر اميرخاني به افغانستان و چهار انتخابات بزرگ در خاورميانه – انتخابات لبنان، ايران، افغانستان و عراق- بيان مي شود، فصلي كه تجانسي با ساير فصول ندارد. در انتخاباتيات تحليل سياسي نگارنده از وقايع و رخدادهاي انتخابات را مي خواني. موضعي غيرتخصصي اما قابل احترام از يكي از اهالي فرهنگ. قوت كتاب در اين است كه وقتي آن را كه به پايان مي رساني، تصويري متفاوت از آن چه پيش تر از هم كيشان و هم زبانان پرتلاش افغان در ذهن داشتي، در خاطرت نقش مي بندد. حس خويشي پيدا مي كني با مردمان اين ديار، آداب داني و فتوت مردمان آن، احترامت را به ايشان صدچندان مي سازد. روح كابلستان، تكريم آيين جوان مردي و فتوت است... و پايانش اتصال به همان تكه ي گم شده وجودمان، به جانستان عالم- حرم امام رضا(ع)- است. در مجموع جانستان كابلستان اثري قويست كه تلخي برداشت ما را از مردمان جوان مرد اين ديار به شيريني مبدل مي سازد.
=======================================
498
نیلکوه: مصاحبه خواندنی نیلکوه با کتابدار کتابخانه عمومی گالیکش
http://tnews.ir/news/FA4F33321259.html
مصاحبه با خانم قاضوی-آبان93
کتابهایی که راه درست اندیشیدن را به ما بیاموزند. کتابهایی که سراسر تجربه و اطلاعات باشد: سه تفنگدار الکساندر دوما، پدر عشق و پسر، نیمهشبی در هله، کشتی پهلوگرفته، خسی در میقات، کابلستان جانستان، مهمان طوس، زمین سوخته و... از جمله کتابهایی است که این اواخر خواندنشان را به پایان رساندهام.
=======================================
497
وبسایت شخصی مهدی جهانتاب: جانستان کابلستان ،معرفی کتاب
http://jahantabjr.blogfa.com/post/85/%D8%AC%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%A8%D9%84%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%8C%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8
مهدی جهانتاب-آبان93
شاید این موضوع که اولین کتابی که قصد معرفی اش را دارم از رضا امیرخانی است در ذهن شمای مخاطب این جمله را نقش بندی کند:
این جهانتاب عجب شیفته رضا امیر خانیه.
بله من شیفته قلم رضا امیر خانی و رسالتش هستم.
رسالت رضا امیر خانی پرداختن به یک حقیقت مکتوم است.و حیات بخشیدن به این حقیقت.
کتاب جانستان کابلستان(بخوانید جان ستان کابلستان) یک رمان نیست ، یک سفر نامه است.یک سفر نامه به کشور همسایه یعنی افغانستان .
رضا امیر خانی در این کتاب از فرارش می گوید . فرار از دست سوالهای مردم و فرار از دست سوال های دیگران او را به کشوری می برد در همسایگی وطن.
و حس عجیبی که به رضا دست می دهد در این سفر، او را بر آن می کند تا یک حقیقت مکتوم دیگر را احیا کند.
رضا امیر خانی در سال 88 سفر می کند به لبنان ،عراق، افغانستان .ولی فقط افغانستان حس عجیب دارد برای امیر خانی.
اجازه دهید تقدیم کنم جملات پشت جلد کتاب جانستان کابلستان را.
(هر بار وقتی از سفری به ایران بر می گردم، دوست دارم سر فروبافکنم و بر خاک سرزمین م بوسه ای بیافشانم. این اولین بار بود که چنین حسی نداشتم. بر عکس ،پاره ای از تن م را جا گذاشته بودم پشت خطوط مرزی، خطوط بی راه و روح مرزی،خطوط ((مید این بریطانیای کبیر!)) پاره ای از نگاه من، مانده بود در نگاه دختر هشت ماهه....بلاکش هندوکش...)
رضا امیرخانی در این سفر فرصتی می یابد برای نگاه کردن به ایران ،اتفاقات تازه و آینده پیش رو.
و اما نکته ای که من از این کتاب دریافتم .
فرهنگ ،تمدن و تاریخ ایران و افغانستان بسیار شبیه به هم است، ولی ایران صد سال از افغانستان جلو است. فقط و فقط به خاطر وحدت ما ایرانی ها
((واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا واذکروا نعمة الله علیکم.))
کتاب، به دلیل قلم زیبای نویسنده در بیان وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بسیار جذاب دنبال می شود؛ به ویژه لغاتی که شنیدنشان جالب است به این جذابیت کمک می کند. مثلا:
چَکَر = گردش / قوماندان = فرمانده / عسکر = سرباز / نام خدا = احسنت، آفرین / سیاه سر = زن
میدان هوایی = فرودگاه / اوتَل = هتل / اختطاف = آدم ربایی / غلط کردی = اشتباه کردی
و ده ها کلمه ی دیگر که در طول کتاب به آن بر می خورید...
کتاب در ۹ فصل و ۳۴۸ صفحه به رشته ی تحریر درآمده و تلخی ها و شیرینی های فراوان دارد..اختلاف کشور هم سایه مان در تمام عرصه ها با ما که گاه لبخند بر لبان می آورند و گاه اخم به ابروان...
اما این کتاب علاوه بر ابعاد فرهنگی، تحلیل های سیاسی بسیار جالبی از حال و آینده جهان دارد که در فصل "انتخاباتیات" به این مهم دقت شده..مسائلی که شاید در هیچ کتاب دیگری به این زیبایی بیان نشده است...
همچنین این کتاب از ابعاد مذهبی هم خالی نیست...به ویژه در فصل "زائرِ زار و نزارِ مزار" که می فهمیم عده ای قائل بر این هستند که مولا امیرالمومنین علی (ص) در مزار افغانستان دفن شده اند و عاشقان آل الله آنجا نیز حرمی زده اند برای حضرت!!!
فکر می کنم کافی ست...
هر کس با قلم رضا امیرخانی آشناست که نیازی ندارد به توصیه و سفارش؛ ولی به هر کس تا حالا قلم ایشان را نخوانده پیشنهاد می کنم حتما بخواند...به ویژه کسانی که به ادبیات ناب فارسی و نویسندگی علاقه دارند..
شما هم این کتاب را بخوانید. این یک پیشنهاد نیست یک توصیه است.
=======================================
496
مردشتنا: کتابخانه مرکزی مرودشت مصوبه رییس جمهور سابق که هنوز اجرایی نشده است
http://marvdashtna.ir/news/show/1505/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%85%D8%B1%DA%A9%D8%B2%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%AF%D8%B4%D8%AA-%D9%85%D8%B5%D9%88%D8%A8%D9%87-%D8%B1%DB%8C%DB%8C%D8%B3-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82-%DA%A9%D9%87-%D9%87%D9%86%D9%88
مصاحبه با آقای عباسی-آبان93
قبلا بیشتر اهل مطالعه بودم اما از زمانی که مسئولیت را به عهده گرفتم وقت کمتری برای مطالعه دارم و آخرین کتابی هم که مطالعه کردم کتاب جانستان و کابلستان نوشته رضا امیرخانی بود که تقریبا 10 روز پیش مطالعه کردم. نشریات و روزنامه های خبری و هفته نامه های محلی را روزانه مطالعه می کنم.
=======================================
495
بال کاغذی: جانستان کابلستان
http://balekaghazi.blog.ir/1392/12/17/%D8%AC%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%A8%D9%84%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86
مسیح رهنما-اسفند92
امروز قرار بود کمد کتابهایم را مرتب کنم که چشمم به کتاب جانستان کابلستان افتاد
شروع به ورق زدن آن کردم.
اولین بار در برنامه راز بود با محمد حسین جعفریان شنا شدم و از آن جا بود که به زبان و فرهنگ افغانستان علاقه پیدا کردم. به جناب امیرخانی هم که ارادت خاصی داشته و داریم. کتاب جانستان کابلستان را که دست گرفتم مثل همیشه نتوانسم از آن دل بکنم. چنان فضای دوست داشتنی کتاب و همچنین زاویه دید نویسنده به مردم و فرهنگ افغانستان مرا مجذوب خود کرد که تا چند وقت بعد از واژه های افغانی در مکالمات روزانه خود استفاده میکردم. کتاب آدمی را به زیبایی به فضای افغانستان می برد، و شاید بهتر از آن می توان گذشته ایران را دید. گاهی بی اختیار خدا را شکر می کنی به خاطر امنیت و رفاهی که داری.
=======================================
494
کتابخانه عمومی روستای کرفس: معرفی کتاب
http://karafslibrary.mihanblog.com/post/136
...-مهر93
کتابی که با خواندن آن، نوع نگاه من به افغانی تغییر کامل تری کرد و افعانی را «انسانی هم زبان و هم نژاد و هم مسلک و همسایه» دیدم. کتابِ «حانستانِ کابلستان» روایتِ سفری ناخواسته است که «رضا امیرخانی» در قامت نویسنده ی کتاب، به افغانستان داشته است. نویسنده ای چیره دست و ژرف نگر که پیش از این هم کتابِ نفخات نفت او را معرفی کرده بودم. تکیه کلامی که مدام در سفرنامه ی خود در توصیف افعانها بکار برده، خود تأییدی ست بر این دیگر شدنِ نگاه ها که «حوانمرد مردمی هستند مردمِ این دیار». نکته ی بسیار جالبی که گمان کنم سرچشمه ی کینه توزی ما ایرانیان از افاغنه باشد، ماجرای حمله ی محمود افغان به اصفهان و سقوط صفویه است. اما آیا این ماجرا؛ یک اشغالگریِ کشوری بیگانه بوده است یا ...
=======================================
493
بیتعلق: جانستان كابلستان
http://bitaalogh.blogfa.com/post-22.aspx
علی صفدری-اردیبهشت91
جانستان كابلستان روايتِ سفرِ مردي اهل قلم كه سابقا هم رئيس انجمن قلم ايران بوده است به قصد فرار از فضاي سياسي و سياسي بازي هاي كشور خود (ايران) به كشور دوست و همسايه افغانستان.
البته نويسنده فكر مي كند يا فكر كرده كه ديگران چنين فكر خواهند كرد كه او واقعا فرار كرده است از اين وادي. اما او نه اينكه فرار نكرده است بلكه دقيقا و با قوت و وسعت بيشتري در سياست وارد شده و سخن گفته است.
داستان رفتن به كشور افغانستان، آن هم با زن و بچه و بدون هماهنگي هاي قبلي و بدون شناخت و به صورت زميني و... همه و همه از نقاط جذاب و عجيبِ! اين سفرنامه است. همچنين نوع روايت گري و تشريح متفاوتِ اوضاع و احوال مردمانِ اين كشور نيز خود حكايتي است جالب و قابل تامل.
و براي من اينكه يك نفري در يك كشوري با اين شرايط خاص، زن و بچه ي خُردِ خود را چند روز رها كند، بسيار عجيب و غيرعادي بود.
از چند اصطلاح هم خيلي خوشم آمد: 1- از كف بخور نه از دستي 2-سبك دوش شدن 3- بنده خدا بايد پنهان باشد.
از اين اصطلاح لي جي هم اصلا خوشم نيامد.
بخش بلخ؛ الخ هم بسيار حساس بود و خواندني و اَكشن. و براي من خواندنش جذاب بود.
و در پايان اينكه من اين كتاب را در ده روز و در زمان هايي كه در تاكسي و مترو بودم خواندم....
=======================================
492
فیدیبو: جانستان کابلستان(روایت سفر به افغانستان) نویسنده : رضا امیرخانی
http://fidibo.com/browse?key=%D8%B1%D8%B6%D8%A7+%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D9%86%DB%8C
...-مهر93
=======================================
491
بولتن نیوز: مروری بر آخرین اخبار حوزۀ ادبیات دفاع مقدس
http://www.bultannews.com/fa/news/221764/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%AD%D9%88%D8%B2%DB%80-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9-%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3
...-شهریور93
مجمع ناشران دفاع مقدس فهرست 66 عنوان کتاب با موضوع دفاع مقدس و انقلاب اسلامی که از سوی این تشکل در نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت حضور خواهند داشت را منتشر کرد.
این فهرست در طول سال گذشته از سوی کارگروه ویژهای در مجمع، انتخاب و برای حضور در این نمایشگاه مشخص شده است.
این فهرست به شرح زیر است:
1- مهتاب خین : خاطرات سردار همدانی
2- من او: رضا امیرخانی
3- جانستان کابلستان: رضا امیرخانی
=======================================
490
تاب گیسوی مهدی: مطلعی برای دلم
http://zoolf.parsiblog.com/Posts/60/%D9%85%D8%B7%D9%84%D8%B9%D9%8A+%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%8A+%D8%AF%D9%84%D9%85/
محمد حسنزاده-شهریور93
فعلا همین اندازه را به شکر حیات نوشتم . و الان هم در حال خواندن کتاب جانستان کابلستان امیر خانی هستم
=======================================
489
چند لحظه درنگ:حقیقه
http://derang-dar-rooz.persianblog.ir/post/83
راحله عباسی نژاد-شهریور93
پی نوشت 4. افغانستان ایرانه 100 سال پیشه. اینو یه بار امیرخانی گفته بود. اینجا فهمیدم که هست. اینکه دکتر و معلم لازمن . اینکه هنوز حق دخترا برای انتخاب در حد احترام به خانواده ی دختره نه جزو حقوقِ اون. و خیلی چیزای دیگه.
=======================================
488
در نیوز: روشنفکر مردمی
http://dornews.com/NewsDetails.aspx?News=3338117
...-شهریور93
سفرهای گلابدرهیی
روایت زندگی مرحوم «محمود گلابدرهیی» سعدیوار است. سفرهای گوناگون او به کشورهای مختلف نظیر سوئد، آمریکا و آلمان موجب نوشتن کتابهای «ده سال هوم لسی در آمریکا» و «دال» میشود. مسافرتهای متعدد و گشتن در سرزمینهای مختلف عادت برخی از نویسندگانی است که کتابهای پرمخاطبی دارند. رضا امیرخانی در سفرنامه «جانستان کابلستان» با اشاره به ماجرای چک کردن پاسپورت خود توسط مامور فرودگاه به بیان سفرهای خود به کشورهای منطقه خاورمیانه در ایام انتخاباتیات میپردازد. سفر امیرخانی به آمریکا و گشتن در ایالتهای آمریکا نیز میتواند رفتاری مشابه گلابدرهیی باشد که با پای پیاده ایالتهای آمریکا را گشت، خیابانخوابی کرد و با نویسندگان آمریکایی زندگی کرد.
=======================================
487
روزنامه مردم سالاری: از سيسـتان تا کابلسـتان
http://mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=198668
احسان کیانی-شهریور93
همسايه شرقي ايران روزهاي خوبي را از سر نميگذراند. اين روزها افغانستان درگير تنشهاي شديد سياسي، ناشي از برگزاري انتخاباتي است که شش ماه پيش برگزار شد ولي هنوز آراي آن را نشمردهاند! اين روزها اين پرسش را ميتوان در اذهان برخي تحليلگران واقعبين ديد: سرزميني که هنوز رشد اقتصادي و امنيت اجتماعي خويش را به دست نياورده چه نيازي به دموکراسي و آزادي سياسي دارد؟ و دولتي که از عهده مهار تروريستهاي طالبان برنميآيد چگونه ميخواهد انتخاباتي سالم برگزار کند؟ ولي فارغ از اين مسئله و گذشته از نگاه ما ايرانيان به برادران و خواهران افغانزمين؛ نميتوانيم سابقه طولانيِ همزيستي و يگانگيِ خويش با آنها را ناديده بگيريم. افغانستان کمتر از دويست سال است که از ايران جدا شده و تا پيش از آن جزيي از خاک پُرگهر ايرانزمين بود. اکنون مجال حسرت خوردن نيست که در دوران قاجار نه فقط افغانستان که آذربايجان و ارمنستان و ترکمنستان نيز از کف رفت. با اين همه مردم افغانستان پيوند ديرينه خويش را با سرزمين مادريِ خود نگسستهاند. در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي که اين سرزمين به اشغال شوروي درآمد، ايران بهترين مأواي آنان بود و چه پس از خروج از اشغال که دچار جنگ داخلي گرديد. از سوي ديگر زبان ساکنان اين سرزمين بيشترين شباهت به زبان فارسيِ ايرانيان را دارد و گذشته از آنکه عموم اين سرزمين نيز مسلمان و محب اهل بيت عصمت و طهارت هستند. به زبان ديگر، افغانستان هنوز هم تکهاي از خاک ايران است. به همين دليل در ادبيات نيز پيوندي ناگسستني با هم دارند. بلخ؛ زادگاه مولانا در اين سرزمين است و گذشته از اين پيوند کهن؛ بسياري از شاعران معاصر ايران و افغان نيز در سفرهاي دوجانبه به سرزمينهاي همسايه ناقل فرهنگهاي بومي و غني اين دو کشور هستند. از همين رو براي اهالي ادبيات؛ آشنايي هرچند مقدماتي با اين همسايه جالب توجه خواهد بود. در ميان نويسندگان معاصرمان کمتر کسي را ميشناسيم که به خود زحمت نگارش درباره اين سرزمين را داده باشد چه برسد که از نزديک بدانجا سفر کند و نتيجه اين سفر و حضر را برايمان شرح دهد. ولي رضا اميرخاني اين کار را به انجام رسانده است. او که بيشتر به عنوان يک رماننويس از نسل جديد نويسندگان ايراني شناخته شده است؛ خود را به عرصه رمان محدود نکرده و در زمينه سفرنامهنويسي و حتي آثار تحليلي درباره مسائل اجتماعي نيز دستي دارد. اولين سفرنامه او با عنوان «داستان سيستان» روايت همسفري با مقام معظم رهبري در سفر به استان سيستان و بلوچستان در اسفندماه سال 1381 خورشيدي است. اين کتاب در سال 1382 از سوي انتشارات قدياني منتشر شد. داستان چگونگي اين سفر که در مَطلَع اين کتاب جاي گرفته نيز خواندني است. ماجرا از ديدار جمعي از نويسندگان با رهبر انقلاب در هفتم بهمن همان سال حکايت دارد. او نقل ميکند که پس از پخش اين ديدار از تلويزيون، دوستي با وي تماس گرفته و گفته است:«بهمن 57، ساواکي شدهاي» و سپس ادامه داده:«چشم کورت را باز کن، آمريکا بيخ گوشمان ايستاده است. همه گرفتاري من اين است که در همچه شرايطي چرا به جاي عراق به ايران حمله نميکند، آن وقت تو بعد اين همه سال رگ ولايتت جنبيده است و رفتهاي ديدار آقا؟» آن دوست به اميرخاني راست گفته بود. او اهل ايجاد موقعيتهاي مادي و دنيوي نبود وگرنه نه در ازمنه اصلاحات که در دوره مهرورزان بايد به سوي حاکميت ميچرخيد ولي اتفاقاً در دوره اصولگرايي از منتقدان سياستهاي فرهنگي دولت بود. پس از اين ديدار با رهبري، وي نيز در برنامه سفر استانيِ ايشان جاي ميگيرد.
مهمترين ويژگي اين سفرنامه، روايتهاي صريح و بيپرده از برنامههاي ديدار و سخنراني آيتالله خامنهاي است. از يادآوري خاطرات و نوستالوژيهاي دوران تبعيد ايشان در سالهاي پيش از انقلاب تا مواضع قاطع رهبري در باب حفظ وحدت مسلمانان و رفع اختلافات تشيع و تسنن. نکته مهمتري که نويسنده سعي وافري در انجام آن دارد، روايتهايي به دور از هر گونه حب و تعصب است. همانگونه که خود در آغاز روايت اولين روز سفر، اين سخن از ابوالفضل بيهقي را مينگارد:«در تاريخي که ميکنم[مينويسم] سخني نرانم که آن به تعصبي و تزيدي کشد و خوانندگان اين تصنيف گويند شرم باد اين پير را» اهميت ديگر اين سفرنامه در ذکر دقيق و بيپيرايه از نکات جالب و خواندني سفر رهبري است. او هيچ نکته جالب توجه و لازمي را از قلم نينداخته و تمامي سعي خود را به کار ميبندد تا حکايتي از اين سفر به دست بدهد که فارغ از نگاههاي ايدئولوژيک و کاملاً متفاوت از روايت رسانههاي رسمي باشد. از جواني که به قصد تظلمخواهي از ميان جمعيت به سوي رهبري ميرود ولي محافظها جلوي او را ميگيرند و وي داد و بيداد راه مياندازد تا مخالفت رهبري با چندهمسري در يک جلسه نيمهخصوصي! او نکاتي را دراين داستان آورده که در هيچ روايت رسمي و حکومتي ديده نميشود. اما به نظر ميرسد آنچه که اين اثر را بيش از همه خواندنيتر کرده، طنازيها و شوخطبعيهاي اميرخاني با دوستان و هم سفرانش ميباشد که در جايجاي کتاب از آنها ياد شده و خودش نيز در نگارش نهايي به غناي آن افزوده است. مثلا آنجا که مينويسد:«عاقبت بعد از خوردن کيک و سانديس، با يک فرود خوب رسيديم زاهدان». او در پايان اين سفرنامه، نگاه خود به مسئله ولايت و نوعي جمعبندي از اين سفر را اينگونه توضيح ميدهد:«رهبر، همانقدر که رهبر تيم حفاظت است؛ رهبر مردم نيز هست. رهبر نيروي انتظامي، رهبر چتر بازان[قاچاقچيها] مرز نشين، رهبر جوانان برومند، رهبر پيرمردان بيدندان، رهبر فرزندان شهدا، رهبر رانندههاي فرمانداري، رهبر پسران نماز جمعه، رهبر دختران خيابان، رهبر هَپيبِرادِرز، رهبر خواهران زينب، رهبر چپ، رهبر راست، رهبر استاندار، رهبر فرماندار، رهبر بلوچ، رهبر زابل، رهبر سيستان، رهبر شيعه، رهبر سني، رهبر ياروها، رهبر بچههاي نشر آثار، رهبر بچههاي مخالف نظام. او بايستي رهبر همه باشد.»
اما همانگونه که ذکر کرديم، تجربههاي مسافرتي اميرخاني تنها به سفرهاي داخلي محدود نشد. او در مهرماه سال 1388 و در بحبوحه بحرانيترين روزهاي سياست ايران؛ دل از سياست اهل ريا کَند و راهي سفر شد. به خصوص که اصلاً نميخواست در اينباره با کسي وارد مباحثه و مجادله شود:«انتخابات بدجور حوصلهام را سر برده بود. هر روز بايد جواب سَربالا ميدادم به چند خبرنگار که از دستشان دَربروم. از آن طرف هر چقدر از دست خبرنگارها ميشد دَررفت، از دست مخاطب نميشد دَررفت. روزي دستکم سه چهار تماس داشتم از چپ و راست و هر دو هم گلهمند که چرا چيزي نمينويسي... من البته حال بچههايي را که از من موضع ميخواستند ميفهميدم. چپ و راست دنبال رفع ابهام بودند. ايرادشان اين بود که همه تأييد عقلاني ميخواستند، نه حرفهاي تکراري اهل سياست... گپ ميزدم باهاشان که کارم سياست نيست... وظيفه من بيان حقيقت مکتوم بود؛ نه حتي بيان حقيقت. و اين البته يک شرط داشت، رسيدن به حقيقت. جنس آدم سياسي و خبرنگار، دنبال موضع بودند و يارگيري. من نميخواستم مثل بسياري از متظاهران در تنور داغ بچسبانم نان خود را. از آن طرف هم هيچگاه از ترس تکفير شهادتين نميگويم! تکفير شيرينتر است از تلخي شهادتيني که از سر ترس گفته شود». چگونگي انجام اين سفر بدين قرار است که وقتي همراه همسر و فرزند يکسالونيمهاش براي يك سخنراني و شركت در مراسمي به مشهد مقدس مشرف ميشود و ميبينند كه گذرنامه خود را هم آوردهاند، تصميم ميگيرند كه سفري به افغانستان داشته باشند. اين سفرنامه با عنوان «جانستان کابلستان» در سال 1390 از سوي نشر افق به طبع رسيد. اميرخاني در اين کتاب از هرات؛ مزارشريف؛ بلخ و کابل سخن ميگويد که از آنها گذر کرده است.
بيشترين بخش کتاب به ديدار از هرات اختصاص دارد و به همين دليل در سه بخش با عناوين مشهورات؛ متواترات و تحريراتِ هرات گردآوردي شدهاند. مشهورات ذکر ورودش به سرزمين افغان است. بخشي از زيباترين جملات کتاب، کلام شيرين مردمان افغان است که بيکم و کاست آورده شده است. مانند سخن مأمور گمرک مرزي که گفت:«هنوز تلاشي[بررسي] نکردم، بُکس[چمدان] کلان[بزرگ] را بسته نکن». نکته ديگر اينکه به هر شهر و دياري که ميرسد پيشينه تاريخي و فرهنگي آن را که مرتبط و بلکه جزيي از تاريخ کهن سرزمين مادري است، به يادمان ميآورد. به همين دليل در متواترات هرات، ذکر خيري ميشود از گوهرشاد خاتون که يادگار جاودانهاش در مشهد در کنار گنبد زرين ثامنالحُجَج(ع) به زيبايي ميدرخشد. زيرا که آن بانوي پرهيزکار در هرات مدفون است. و سپس به يادمان بياورد که بهانه اين جداييِ صدوهفتاد ساله که اينچنين سرزمين و مردماني را از ما ايرانيان دريغ کرد، همين هرات بود و حيله بريتانياي کبير در روزگاري که اميرِ کبير در کاشان به خوناب خويش غلتيد و آقاخان نوري بر کُرسي صدارت نشست. آنگاه در تحريرات هرات به گشتزني در شهر ميپردازد. از گشت و گذار در کتابفروشيهاي هرات که براي نويسندهاي مشهور جالب توجه است تا زيارت مقبره خواجه عبدالله انصاري. و بالاخره شرح جلسههاي گفتوگوياش با نويسندگان و دانشجويان افغان در دانشگاه هرات. آنجا که به او گفته شد:«جنگ شما فقط لب مرزها بود، جنگ ما در خانههامان آتش ميزد. خانهجنگي[جنگ داخلي] بود».
اميرخاني در «زائر زار و نزارِ مزار» ديدارش از مزارشريف در نزديکي بلخ را شرح ميدهد. به زيارت مزار شريف ميرود: «گويند که مرتضيعلي در نجف است/در بلخ بيا ببين چه بيتالشرف است». او درباره اين باور نامعمول که اينجا مزار مولاي پرهيزکاران است، عنوان ميکند که «در ميان شيعيان و هزارهها[شيعيان افغانستان] مزارشريف منتسب نيست به حضرت اميرالمؤمنين و اين اعتقاد بيشتر برميگردد به برادران اهل سنت. اهل سنت بسيار از اين روضه شريف(و در حقيقت از حضرت امير) حاجت ميگيرند». وي توضيح ميدهد که اين اشتباه از اينجا سرچشمه ميگيرد که مزارشريف، آرامگاه امامزادهاي است به نام «ابوالحسن عليبنابيطالب بن عبيدالله» و بعد با خودش ميگويد:«اگر دو اميرالمؤمنين هم داشته باشيم به جايي برنميخورد. يکي براي بينالنهرين و ديگري براي ماوراءالنهر». حکايت او در «بلخ؛ الخ» حکايت سرگرداني مسافري است که از زن و فرزند دور افتاده و پرواز مزار- هرات تأخيري چندروزه دارد. پس، از راه بلخ به کابل ميرود. در «نقابل با کابل» وارد پايتخت افغانستان ميشود و شرح ميدهد که «هيچ اجباري براي حجاب وجود ندارد اما جامعه عميقاً مذهبي است» اينجا هم کتابفروشيها بهترين محل براي تفريح نويسنده است و جالبتر اينکه کتاب خودش را در آنها ميبابد.
او هرچقدر که از بيان مسائل سياسي درباره دهمين انتخابات رياستجمهوري ايران پرهيز دارد ولي به بهانه انتخابات رياستجمهوري افغانستان در همان سال که آن هم محل بحث و مجادله نامزدهاي پيروز و شکتخورده(حامد کرزي و عبداللهعبدالله) واقع شد، نظري مقايسهاي به اين دو مياندازد. وي که پيشتر گفته بود «در افغانستان هم مثل ايران بحث انتخابات داغ داغ است» اين بار نيز ذکر ميکند که عبداللهعبدالله بلافاصله پس از برگزاري انتخابات از تخلفات گسترده خبر داد و کرزي در مقابل خود را پيروز انتخابات ميدانست. در اين ميان يک مقام بالاتر يعني ژنرال پترائوس(فرمانده نيروهاي آمريکايي مستقر در افغانستان) با سخناني مبني بر صيانت دولت ايالات متحده از آراي مردم و و به خصوص دکتر عبدالله، به آساني نهتنها مانع از بروز آشوب شد بلکه توانست منافع استعماري آمريکا را بر هر دو نامزد تحميل کند. اما امروز افغانستان هنوز نتوانسته از معضلي که يک بار از آن رهايي يافت؛ بيرون آيد. شرح اين مسئله در فصلي از کتاب با عنوان «انتخابيات» آمده است.
فصل آخر با عنوان «بلاکس هندوکش» داستان وداع است. وداعي که اين بار همچون ديگر بازگشتهايش به ميهن، شيرين نيست. کلام نويسنده از هر توضيحي گوياتر است:«هر بار وقتي از سفري به ايران برميگردم، دوست دارم سر فروبيفکنم و بر خاک سرزمينم بوسهاي بيافشانم. اين اولين بار بود که چنين حسي نداشتم. برعکس، پارهاي از تنم را جا گذاشته بودم پشت خطوط مرزي». آري، افغانستان نه سرزميني غريب که پارهاي از خاک ميهن است و افغانيان نه بيگانگان که هموطنترين انسانها نسبت به ما در مقايسه با ديگر افراد بشريتهستند.
=======================================
486
روزنامه شهرآرا: جعفریان و افغانستان
http://shahraraonline.com/htmltopdf/43583/
محمدکاظم کاظمی-مرداد93
هیچ انکار نمیتوان کرد که سفرهای پیاپی جعفریان به افغانستان و روایتهای دلپسند او از آن سامان، از عوامل ترغیب رضا امیرخانی برای سفر
بدان کشور بوده است و این خود عاملی شد برای نگارش »جانستان کابلستان.« باز این کتاب خود بسیاری دیگر از دلبستگان به فرهنگ مشترک
را به سفر افغانستان تشویق و ترغیب کرده و چرخهای دیگری را به چرخش در آورده است. در هر یک از چرخهایی که تاکنون چرخیده و هر
پنجرهای که تاکنون باز شده است و باز خواهد شد، تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم محمدحسین جعفریان محسوس است؛ و این چیز کمی نیست .
=======================================
485
شعر عاشق: 11
http://shereashegh.blog.ir/1393/03/13/%D8%B5%D8%AF%20%D9%88%20%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%87
...-مرداد93
پن4) برای بار سوم جانستان کابلستان را خواهم خواند. سفرنامه رضا امیرخانی بر افغانستان.
=======================================
484
شبیه رنگ دلتنگی: سلوچ
http://hezarvazhe.iranwebfa.com/page-266037.html
...-مرداد93
الان یه کتاب دیگه دستمه باید صبر کنم تموم شه بعد بخونمش.. دارم " جانستان کابلستان " رضا امیرخانی میخونم که از قضا اینم قشنگه و از قضاتر اینم یاور واسه روز همسر بهم هدیه داده. حالا تموم که شد مینویسم در موردش
=======================================
483
شبه نویسنده: جانستان کابلستان
http://shebhenevisandeh.blogfa.com/post/30
میثم ساور-تیر93
بسمه تعالی مزار شریف – بلخ – کابل – مرو- تخار – قندوز- مجسمۀ بودا – طالبان – جنگ – شوروی – آمریکا – کارگر ارزان – مهاجرت – لهجۀ شیرین و غیره ، عباراتی است که با شنیدن نام افغانستان به ذهن اغلب ما ایرانی ها متبادر می شود. نام هایی که از رادیو - تلویزیون شنیدیم یا در روزنامه ها خواندیم اما هیچگاه از نزدیک ندیدیم و حس نکردیم. رضا امیرخانی، نویسنده چیره دست و البته ماجراجوی کشورمان در سفری به افغانستان، سیر خود را در قالب سفرنامه ای جذاب و خواندنی به نام جانستان کابلستان به چاپ رسانده است. امیرخانی در این کتاب از وضع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، مذهبی و تاریخی این کشور گفته تا فرهنگ عامۀ مردم این کشور. روایتِ سفر به قدری جذاب و دلنشین است که خواننده خود را در فضا ی افغانستان حس می کند و براحتی خود را در موقعیت قرار می دهد. بیشترِ سفرنامه در ارتباط با افراد شکل می گیرد و نحوه ارتباطات ، زبان و لهجه ، جهان بینی و ... مردم را به راحتی با مطالعۀ سفرنامه می توان درک نمود. اصطلاحاتی که افغان ها برای مکالمه استفاده می کنند، پوشش خاص زنان و مردان، سیستم حمل و نقل، نوع تغذیه، مهمان نوازی، ارزش زمان، ارزش جان انسان، ارزش علم و ادب و هنر ، تاریخ و آثار تاریخی، قرابت فرهنگی به واسطه همزبانی و همکیشی و هزاران نکته جذاب و شنیدنی دیگر با مطالعه این کتاب در خصوص کشور افغانستان حاصل می شود.
=======================================
482
خبرآنلاین: چرا کنار هنرپیشه ها نویسنده به برزیل نفرستادیم
http://www.khabaronline.ir/(X(1)S(5o4zkfprnucuvkq3vxkrdvyc))/detail/362133/weblog/mousavi
سیدعبدالجواد موسوی-تیر93
رضا امیرخانی هم گزینه خوبی است. هم عشق فوتبال است و هم نویسنده خوب. در سفرنامه نویسی هم امتحانش را پس داده. ارزشی هم هست. آن هم از نوع اصیلش. این ها را از باب مثال گفتم که نگویند حرف های کلی می زند و هیچ پیشنهادی ندارد. این جام جهانی که گذشت، امیدوارم اگر دور بعد به جام جهانی راه پیدا کردیم و دولتی معقول و معتدل هم بر سر کار بود این اتفاق مبارک محقق شود. ایدون باد!
=======================================
481
خبرگزاری فارس:از نقد کتاب تا ارتقای فرهنگ مطالعه
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930409000933
...-تیر93
کارشناس فرهنگی کتابخانههای عمومی همدان به عامهپسند بودن سبک نویسندگی «امیرخانی» اشاره کرد و افزود: در سه ماه دوم سال 93 برنامه نقد کتاب بر این است که بر روی سبک نگارش «امیرخانی» از نویسندگان در حوزه رمان، دفاع مقدس و خاطرهنویسی کار شود. - ٰ
در همين رابطه :
.آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(24) امیرخانی در افغانستان479+خواجه غلتان477+چرا افغانستان مشکل دارد؟476+جانستان کابلستان غافلگیرم کرد472+گفتوگو با جناب محسن اسلام زاده467+به جدم کشش داشت465
.آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(23) #457 +محبت جناب ابوطالب مظفری به جانستان457+سفرنامهای به افغانستان و تاجیکستان456+جدل شما یعنی ذبح ما در لبنان454+نشست دانشجویان افغانستانی و رضاامیرخانی453+کسی یکتنه بتواند کدورتهای دو ملت سابقا یکی را برطرف کند450+انتخاباتیات بهترین فصل کتاب بود447+جانستان به جانم نشست442
.آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(22) رضا امیرخانی ها سفیران واقعی انقلاب437+معشوقه به عاریت ندادهست کسی!436+جانستان روی آمازون435+بیگانهستیزی یا غریبنوازی؟432+یک مسجد النبی در مشهد و جانستان(مطلبی خواندنی در روزنامه خراسان)431+آنچه مفر است...430+ایرج میلانی مستندساز و در ستایش سفر بیبرنامه428+جواب جوانمردی427+علی داره میگه هل من ناصر شما میری دماوند خوش میگذرانی؟!423+سال 90 و خاطره خوش جانستان422
.آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(21) +افغانستان، یکی از ده کشور419+انتقاد جناب کاظمی از نستعلیق ناپختهی مشهور به افغانستانی418+نگاهم تعدیل شد409+افغانستان را ندیده برایش فیلم میسازند404
.آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(20) اهمیت بالای دربی در افغانستان399+ادامه چکر در ولایت جنرالها اثر جناب محمدحسین جعفریان397+تکذیب رسمی سایت ارمیا در موردِ مطلبی در شرح رفتارِ مردمِ شهرِ تبریز در جانستان کابلستان394+اغلاط جانستان به قلم جناب غلام حیدر رضوانی، موتروان نه موترران، کوته سنگی نه کتل... و391+روزنامه اعتماد و دربهدریهای فارسی دری388+خواندن این کتاب یک پیشنهاد نیست، یک توصیه است386+یاد جانستان میافتم و از رفتارهام بدم میآد384+جایزه جلال و جانستان381
. آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(19) +رمان بهز سفرنامه است377+افغانی فحش نیست، برادر است375+یکی از 14 اثر مناسب برای نوجوانان371+اگر افسار مملکت را بدهیم دست جاه طلبی چهار نفر قدرت طلب بی فرهنگ سیاسی...370+جعفریان و افغانستان368+از آمودریا تا آمازون
.آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(18) +ذهن رضاامیرخانی درگیر فضاهای سنتی بسته است349+چرا امیرخانی رتبه ی سه رقمیِ فرزندش را تضمین کرده است؟ 347+رضا معصوم که نیست!+سفارت افغانستان پول داده است برای نگارش جانستان342+تصوری درست از افغانستان341
. آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(17) +انگار جانستان پیش زمینهای باشد برای قیدار+آنچه باعث میشود همسایهی شرقی کتابهای ما را بپسندد+اصلا رضا امیرخانی کیست؟+ما مردم قدر یکدیگر را بدانیم...+جناب مجید عزیزی و آریانایی که باید از نو شناخت
. آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(16) +جانستان بهتر از قیدار جوانمردی را نشان میدهد+به گزارش یک زبانشناس عجب جانی دارد جانستان+محمدکاظم کاظمی: شعر مهمترین پیوند ماست+خبرگزاری فارس و اگر کسی روزی تا هرات هم رفت و برگشت و کتابی، سفرنامهای یا گزارشی نوشت جای بقیه را نمیگیرد+پیشنهاد جناب علی چنگیزی برای خواندن جانستان+
. آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(15)+رایزن افغانستان در ایران، جانستان را موجب تغییر نگاه دانست+رضاامیرخانی سیاسی نیست، اما سیاسینویس هست!+تکذیب تیتر و استناد به کتاب در خبر امیرخانی و شرم از ایرانی بودن!
. آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(14)
. آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(13)
. آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(12)
. آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(11)
.آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(10)
. آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(9)
. آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(8)
. آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(7)
. آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(6)
. آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(5)
. آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(4)
. آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(3)
. آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(2)
. آن چه در وب راجع به جانستان کابلستان نوشتهاند(1)
|