جهت سهولت دسترسي كاربران، هر بیست مطلب مرتبط در يك صفحه ذخيره خواهند شد. براي ديدن 980 نظر قبلي به لينكهاي پايين صفحه مراجعه فرماييد.
======================================
1000
گاه نوشت های گاه به گاه: بیوتن ….!!
http://blog.nafissis.com/?p=903
سروش نفیسی-مرداد93
کتاب بیوتن را امروز تمام کردم آن هم به سختی زیاد! قبلا هم نوشته بودم که کتاب ها را بسیار زود و سریع میخوانم به خصوص اگر موضوعی مرتبط به علاقمندی من داشته باشد اما این یکی را با جان کندن به پایان رساندم!
رضا امیر خانی در این کتاب از همان انتخاب ه اسم هم به نظر خود درگیری ها را به نمایش گذاشته ! نام کتاب بیوتن که برای خواننده به خصوص خط ناآشنای عنوان بسیار بی معنی جلوه میدهد ولی پس از شروع کتاب و در گیر شدن در مکالمات ناآشنا و فرو رفتن در جامعه آمریکایی با دید آرمیا مشخص میکند که نام کتاب همان بی وطن است که در ادبیات امیرخانی به شکل دیگر در آمده!
بعضی از کتاب ها شروع ه آرام و سختی دارند و در همان فصل اول یا نهایت نیمه کتاب به شبوه نگارش و طرز فکر نویسنده آشنا میشویم و ادامه خواندن ساده تر از پیش میشود ولی این کتاب شما و ذهن شما را آن چنان درگیر انشا ی ناآشنا و ماجرای کتاب میکند که نه تنها از سنگینی آن کاسته نمیشود بلکه به سنگینی فضا و نوشتار نیز افزوده میشود!
فرهنگی ایرانی در فرهنگی آمریکایی با زوایایی متفاوت تر از آن چه تا کنون شنیده ایم! توصیه به خواندن ! ؟ خود هم نمیدانم!
======================================
999
یادداشت های کودکی من: جشنواره رمضان
http://atrin91.niniweblog.com/post207.php
مامان عطرین-تیر93
همون اول کار یک سیلورمن بود... مامان هم خیلی خوشش اومد. بخصوص که بیوتن هم خونده بود. اما تو عکس هم رو برگردوندم.
======================================
998
بی تو نامه های من:خالی
http://bitonameh.blogfa.com/post/1797
مه تاب-تیر93
دلم برای خوندن رمان جدید از امیرخانی تنگ شده،
======================================
997
کتابخانههای عمومی هرسین: بيوتن
http://www.harssinpl.ir/post/142/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8
شاحسین بابایی-تیر93
نقد:
داستان پست مدرنیستی، داستانی است که هر خواننده ای به راحتی نمی تواند با آن رابطه بر قرار کند و به تعبیر دیگر آسان خوانده نمی شود. ابتدا عنوان این کتاب توجه ما را جلب می کند. بیوتن. متفاوت تر از همه ي بیوطن ها ، این گونه ي نوشتار پیشاپیش به مخاطب پیام می دهد که با یک نثر و زبان متفاوت روبه رو هستیم. با این نثر و زبان متفاوت بسیار احتمال می¬رود که مخاطب کم حوصله خیلی زود خسته شود و کتاب را ببندد و تازه اگر مخاطب خاص باشد و مثل خود کتاب متفاوت ، سماجت می کند و ادامه می دهد . اگر خواننده رمان " من او" امیرخانی را خوانده باشد ، امیدوار است در این کتاب هم توقعاتش برآورده شود.
درونمایه داستان بی هویتی انسانهای قرن حاضر و آسیب ها و درگیریهای سنت و مدرنیته را نشان می دهد . انسانهایی که مذهب و دین را آن طور که می خواهند می پذیرند . انسانهایی که فقط با آمار و ارقام سرو کار دارند و از خصوصیات انسانی دور هستند. ناگفته نماند در این رمان ما با جمعیت کوچکی روبه رو هستیم ، که اگر چه می توانند نمایانگر کل جامعه باشند ولی بدلیل عدم تفاوت در نگرش و سبک زندگی، نتوانسته اند تصویری از کل جامعه آمریکا به ما بدهند و برای مخاطب کمی عجیب است که کل مردم آمریکا اینگونه بیندیشند و زندگی کنند. البته در این کتاب ما با خود آمریکایی ها زیاد سرو کار نداریم ، بلکه آمریکا از دید افراد مقیم آنجا توصیف می شود .
شخصیت پردازی
در داستان پست مدرن شخصیت¬ها خاکستری هستند، در این رمان شخصیت افراد نسبی نیست بلکه در ابهام رفتار می کنند. عملکردهای چند گانه دارند نه نسبیت . مشروبات الکلی و طعام غیر شرعی می خورند و از تمام آنچه موجود است لذت می برند و در عین حال همه ي قرآن را حفظ هستند و هر جا لازم باشد مثالی ازآیات قرآن می آورند . این البته در مورد "خشی" قابل قبول است ، بدلایل شغلی، ولی از کسانی مثل میاندار یا جانی و بقیه مشکل می توان پذیرفت .
شخصیت دیگر داستان، آرمیتا ،. بامحیط آنجا کاملا کنار آمده و سالهاست در کنار دوستانش زندگی می کند ، هیچ لزومی ندارد که خود را مقید به ازدواج با ارمیا کند. با توجه به اینکه عشق و محبت قابل قبولی هم در بینشان دیده نمی شود و خیلی جاها حتی خشی را ترجیح می دهد. او با سوزی دوست است و کاملا" آمریکایی زندگی می کند ، ولی در عین حال روزه هم می گیرد!!! برعشق بین ارمیا و آرمیتا گاهی تاکید نمی شود تا در جایی هم نقض شود ، یک عشق خنثی و بی اثر است.که در تمام طول داستان به یک شکل می ماند.
شخصیت اصلی داستان یعنی ارمیا، نیز به همین وضع دچار است . ظاهرا شخصیتی مذهبی دارد، که بسیار هم پایبند است ، همچنان که گفته می شود:
سی و سه دقیقه تا اذان صبح به وقت نیویورک
می داند که باید ارمیا را تنها بگذارد ، هر رکعت نماز شب را سه دقیقه هم که حساب کند ، سیو سه دقیقه باید او را تنها بگذارد.
اما می بینیم همین آقای ارمیا با این اعتقادات ( که هر چه داستان پیش می رود مخاطب به آن شک می کند) و آن گذشته ي معنوی ، همراه با سایه ي شهیدی مثل سهراب ، به دیسکو ریسکو می رود ، آن هم به بهانه ي بسیار پیش پا افتاده ي دیدن نامزد جانی یا روابط آرمیتا با خشی را تحمل می کند و دست آخر حتی با او ازدواج می کند .آن هم در وضعیتی که انگار از خودش هیچ اراده ای ندارد( مثل خواب زده ها ) این دو گانگی رفتار و معقول نبودن ارمیا اعصاب مخاطب را بهم می ریزد و اصلا یک همچین شخصیتی چرا به عشق یک دختر تا آمریکا آمده است؟ آیا ارمیا یک مذهبی ریا کار نیست؟
از همه ی این شخصیت ها چرا سوزی ارمیا را می فهمد واصلا" چه دلیل هست که ارمیا زندگیش را رها کند و بخاطر پیدا کردن سوزی برود؟ درست است از که در این گونه داستانها نباید به دنبال دلیل منطقی بود ولی به نظر می رسد این قسمت فقط به خاطر جمع و جور کردن داستان بیان شده و شرایطی را ایجاد کرده که ارمیا دست آخر به آن وضعیت برسد که خواسته بود: ( من از خدا این جوری اش را خواسته بودم... عین همین را... جوری که وحشی و حرامی دوره ام کرده باشند و تک و تنها باشم...)
باور پذیری شخصیت ها در رمان بسیار ضعیف است و اعمالشان در نظر مخاطب توجیه نمی شود. همان طور که گفته شد این نسبی گرایی نیست، حتی تناقض هم نیست، نوعی ابهام است در رفتار شخصیت ها .شاید بدین دلیل که با همه ی ابعاد انسانی شان برای ما شکل نمی گیرد ، حتی می توان گفت شخیصت سهراب مانوس تر است تا ارمیا و آرمیتا یا سایرین. سهراب جنگیده و شهید شده، انسان معمولی بوده با تمام ویژگی های یک انسان، مثل ارمیا به رخ کشیده نشده است.
تصادف در این گونه داستانها وجود دارد و باری از داستان را به دوش می کشد، اما حضور حاج مهدی در لاس وگاس و کنش و واکنش هایشان در پیدا کردن ارمیا به درستی پرداخته نشده است. حاج مهدی صرفا" می آید تا شعار بدهد و حرف بزند.
استفاده از طنز که یکی از شاخصه های داستان پست مدرن است در این اثر تا حدودی به کار گرفته شده. بیان خرده روایت ها توانسته به پیشبرد روایت داستان کمک کند اگر چه گاهی باعث خستگی خواننده می¬شوند، مخصوصا که تناقض و تضادی در بیان آنها بکار نمی رود تا گسستگی ایجاد شود یا در هم ریختگی و همه ی روایتها تقریبا یک چیز را بیان می کنند و صرفا درباره ی شخصیت ها قضاوت می شود.
نویسنده کارکرد خوبی از مکان و زمان در داستان کشیده است. سیر تاریخی زمان همراه با سیر جغرافیایی، خوب در داستان بکار رفته است . سفری که ارمیا همراه با خشی و آرمیتا می کند، مخاطب را آرام آرام با فضای رمان همراه می کند .
تاکید بر حضور خود آگاه نویسنده در این رمان فقط گه گاه یادآوری می کند که در حال خواندن داستان هستیم و نتوانسته کمکی به متن داستان بکند و بجا و درست بکار نرفته ، حاصلی جز کلافه کردن مخاطب ندارد.
تغییر زاویه دید در داستان شگردی است که یک نویسنده بکار می برد تا اشخاص به جای آن که موضوع روایت واقع شوند ، خود روایت داستان را بدست بگیرند و پیش ببرند . این شیوه در داستان باعث می شود که آدمها خود جهان داستان را بسازند و چند گانگی پیچیده ای در داستان ایجاد شود.همچنین از کارکرد های این شیوه این است که متن را چند صدایی و فراخطی می کند ، چیزی که در رمان بیوتن کمتر به چشم می خورد. تغییر زاویه دید در این رمان فاقد کار کردهای لازم است ، در محور های اصلی داستان هیچ تغییری ایجاد نمی شود . در کل ما با شخصیت هایی روبه رو هستیم که از هر زاویه ای بنگریم حتی در نگاه خودشان ، فاقد پیچیدگی و قابل پیش بینی هستند. نبود لحن های متفاوت به این رمان آسیب زده است . از بین رفتن مرز حقیقت و غیر حقیقت ، خوب و بد و ارزش و غیر ارزش در نظر مخاطب بوجود نمی آید . در رفتار شخصیت ها ارزش ها نابود شده است ولی این دقیقا" همان چیزی است که نویسنده بر آن تاکید دارد. رمان تماما" یک صداییست . ارمیا همچنان مظلوم و پیامبر گونه و منفعل، خشی آب زیرکاه و پول پرست، سوزی حق به جانب و...
در مجموع به نظر می رسد نویسنده در بکار بردن فرم و همچنین نشان دادن لایه های زیرین داستان موفق نبوده است.
نكته جالب توجه در بي وتن كه مختص اين كتاب رضا امير خاني نيست نحوه ي نگارش وي است كه به نظر نه تنها سنت شكني جالب و جذابي است بلكه وسيله اي به دست نويسنده داده تا منظور و تاكيدش را روي مفاهيم بهتر و موثر تر بيان كند.
البته زیبایی های بکار رفته در داستان را نباید نادیده گرفت. نکته سنجی در بکار بردن واژههای گوناگون و حتی برخی آیات قرآن که مجبورمان می کند راجع به واژه¬ها فراتر از تداعی های ذهنی خود پیش برویم و اسامی فصل ها که مناسب و به جا به کار برده شده اند. از ویژگیهای خاص این رمان است .
======================================
996
هفتادر: عَلي اَيِّ حالٍ...
http://haftador.ir/post-5.aspx
علی-خرداد87
اميرخاني اگر بود به حتم مي گفت سجده واجبه دارد عند بافقيان!! و بعد ادامه ميداد كجا بودم؟
======================================
995
خبرگزاری فارس: فاطمیصدر: امیرخانی پیشروترین رماننویس دینی/شاهآبادی: رسالت نویسنده دینی، نوشتن است -
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930416000083
...-تیر93
*تحقق توحید در روایت یک رمان وجود ندارد
حجتالاسلام محمدمهدی فاطمیصدر در ادامه این نشست گفت: آن چه این روزها در تأمل بر مقوله رمان دینی رایج است، رهیافتهای معناشناسانه، نشانهشناسانه یا روششناسانه است و داستانی دینی دانسته میشود که موضوع، مضمون یا مرادی دینی داشته باشد. با این همه زمان آن رسیده است که با رهیافت هستیشناسانه و متکی بر سنت حکمت شیعی به مطالعه رمان بپردازیم؛ این همآن چیزی است که آن را «الهیات رمان» مینامم. مسأله اصلی الهیات رمان آن است که آیا امکان تحقق توحید در مراتب روایت یک رمان وجود دارد؟ پاسخ من به این پرسش منفی است. فارغ از موضوع و مضمون و مراد، بنیان کلامی اغلب رمانهایی که دینی خوانده میشوند تثنیه است و اندکی از آنها مانند بیوتن گرفتار تثلیث هستند.
*امیرخانی پیشروترین رمان نویس دینی
وی افزود: این روزها رماننویسان دینی پسرو هنوز در کرانههای رمانهای تاریخی محدود ماندهاند و به اعتبار بازنویسی مقدسات اسلام و انقلاب خوانده میشوند. پیشروترین رماننویس دینی، رضا امیرخانی نویسنده رمان بیوتن است که پا به عرصهی رئالیسم معجزه نهاده است. با این همه رئالیسم معجزه تنها در سطح راویت اسلام و انقلاب و امام است و در عمق و فراروایت مشحون از شرک خفی است و بازتولید اسرائیلیات توراتی است.
======================================
994
باحجاب: بررسی رمان های شاخص و نویسندگان ارزشی
http://bahejab.com/10322/10322/
...-تیر93
رضا امیر خوانی
بیشتر از یک دهه است که رضا امیرخانی برای مخاطبین خود قلم به دست گرفته است و می نویسد. این نویسنده ی توانا بیشتر به خاطر سبک جدید نوشتاری اش، که فضای بین نویسنده و خواننده را تغییر داد، مشهور است.
از جمله کارهای مهم و قابل تامل او می توان به رمان ارمیا، من او ، از به و ناصر ارمنی (مجموعه داستان) اشاره کرد. این آثار برخلاف آثار جدید چند سال اخیر امیرخانی، فضای بسیار لطیف و نزدیکی به زندگی مردم عادی و معتقد دارند و با مخاطبین خود ارتباط عمیقی بر قرار کرده اند.
======================================
993
نقد ادبی: نشانه شناسی اجتماعی رمان بیوتن
http://lcq.modares.ac.ir/article_11046_1284.html
سهیلا فرهنگی-خرداد93
ﺣﻀﻮﺭ ﻣﺸﺎﻏﻞ ﺩﺭ ﻓﺼﻞ ﺳـﻮﻡ ﻭ ﭼﻬـﺎﺭﻡ ﺑﺎﺯﺗـﺎﺏ ﺑﻴﺸـﺘﺮﻱ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻧﺎﻡﮔﺬﺍﺭﻱ ﻓﺼﻞ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺑﺎﻋﻨﻮﺍﻥ «ﭘﻴﺸﻪ» ﺍﺯ ﻧﻜﺎﺕ ﺩﺭﺧﻮﺭ ﺗﻮﺟﻪ ﺍﺳﺖ. ﻧﺸـﺎﻧﻪ ﻫـﺎﻳﻲ ﻣﺎﻧﻨـﺪ ﭘﻮﺷﺎﻙ ﻭ ﻧﺎﻡ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﺣﺘﻲ ﺩﺭ ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺭﻣﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻲﺷﻮﺩ. ﺑﺤـﺮﺍﻥ ﻫﻮﻳـﺖ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﺋﻠﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﭘﺮﺩﺍﺯﻱ ﻫﺎﻱ ﺑﻴﻮﺗﻦ، ﺑﻪ ﻭﻳﮋﻩ ﺩﺭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺑﻌﻀﻲ ﻣﻬﺎﺟﺮﺍﻥ ﺗﺠﻠﻲ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺷﻤﺎﺭ ﻧﺸﺎﻧﻪﻫـﺎﻱ ﺁﺩﺍﺏ ﻣﻌﺎﺷـﺮﺕ ﻧﻴـﺰ ﺩﺭ ﺍﻳـﻦ ﺭﻣـﺎﻥ ﻓـﺮﺍﻭﺍﻥ ﺍﺳـﺖ. ﻟﺤـﻦ ﮔﻔﺘـﺎﺭ ﻱ
ﺗﻮﻫﻴﻦ ﺁﻣﻴﺰ ﺩﺭ ﮔﻔﺖ ﻭﮔﻮﻱ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺭﻣﺎﻥ ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻲﺷﻮﺩ ﻭ ﮔﺎﻩ ﻧﻮﻳﺴـﻨ ﺪﻩ ﺩﺭ
ﻣﻮﻧﻮﻟﻮگ ﻫﺎﻳﺶ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻟﺤﻦ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﻏﻴﺮﺻﻤﻴﻤﺎﻧﻪ، ﺧﺸـﻚ ﻭ
ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻋﻮﺍﻃﻒ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻫﺎ ﻭ ﻓﻀﺎﻱ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺍﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎﺟﺮﺍﻫـﺎﻱ ﺭﻣـﺎﻥ
ﺩﺭ ﺁﻥ ﺷﻜﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﺎﺕ ﻏﻴﺮﻛﻼﻣﻲ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻲ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺭﻣﺎﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ
ﺣﺮﻛﺎﺕ ﭼﺸﻢ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﻪﻣﺮﺍﺗﺐ ﺍﺯ ﺍﻧﻌﻜﺎﺱ ﺑﻴﺸﺘﺮﻱ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭﻧﺪ.
ﺍﻣﻴﺮﺧﺎﻧﻲ ﺩﺭ ﺑﻴﻮﺗﻦ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﻛﻤـﻚ ﻧﺸـﺎﻧﻪ ﻫـﺎﻱ ﺍﺟﺘﻤـﺎﻋﻲ ﻭ ﻏﻮﻃـﻪ ﻭﺭ ﻛـﺮ ﺩﻥ
ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﺩﺭ ﺩﻧﻴـﺎﻳﻲ ﺍﺯ ﺗﺨﻴـ ﻞ ﻭ ﻭﺍﻗﻌﻴـﺖ، ﺷـﺮﺍﻳﻂ ﺩﺳـﺖ ﻳـﺎﺑﻲ ﺧﻮﺍ ﻧﻨـﺪﻩ ﺑـﻪ ﺩﺭﻭﻥﻣﺎﻳـﺔ
ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ- ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﻱ ﻣﺘﻦ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻛﻨﺪ.
این متن عینا در سایت ارمیا کار شده است.
======================================
992
جام جم: جدول کلمات متقاطع
http://www.magiran.com/ppdf/nppdf/2835/p0283539990141.pdf
...-خرداد93
14 عمودی: رمانی از رضا امیرخانی
======================================
991
آشنای بیگانه: ماییم و آب دیده در کنج غم خزیده...
http://mahbub.blog.ir/1392/05/05/%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D9%85-%D9%88-%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D9%86%D8%AC-%D8%BA%D9%85-%D8%AE%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D9%87
ماه سیه-مرداد92
بالاخره توانستم با یکی از کتاب های امیرخانی ارتباط برقرار کنم."بیوتن"
پابه پای ارمیا در منتهن آمریکا قدم میگذارم و همذات پنداری میکنم! اما غبطه می خورم به شخصیت اول داستان، فقط به این خاطر که رفیق شهیدش یعنی سهراب مرشدگونه به سویش می شتابد، حال می خواهد بر روی صندلی دیسکوریسکو نشسته باشد یا کاناپه کاندومینیوم آرمیتا!
پ.ن2:من سهراب مانندی ندارم که در شرایط ناخوشایند به سراغم بیاید...صدای کسی را نمی شنوم در چنین مواقعی...من مرشد طریقت ندارم...خدایا کجا باید بگردم به دنبالش؟!خودم بروم به سراغش، یا خودش می آید به سراغم؟! این یکی از بزرگترین دغدغه ها و مشکلات من است...!
======================================
990
شهرآرا: پیشنهاد فرهنگی هفته
http://shahrara.com/news/neighborhoods/58fc3a702a.pdf
...-اردیبهشت93
»بیوتن« عنــوان رمانی نوشــته رضا امیرخانــی اســت که انتشــارات علم منتشــر و وارد بازار کتاب کرده است.
این کتاب شامل هفت فصل معنا، فصل پنجم، مسکن، پیشــه، زبان، ژنتیک و مراثی است.
»بیوتن« ادامه رمان »ارمیا« نخستین اثر امیرخانی است که به داستان زندگی یکی از بازماندگان جنگ
تحمیلی ایران می پردازد.
در بیوتن، شخصیت اصلی داســتان به آمریکا سفر می کند و در تقابل سنت و مدرنیته دچار دوگانگی می شود.
امیرخانی درباره کتابش می گوید: »وتین یعنی رگ گردن؛ وتن یعنی زدن رگ گردن؛ بیوتن را می شود بی وطن هم خواند؛ وطنی که تایش دیگر دسته ای ندارد تا خودت را به آن بگیری؛ بلکه باید با تمام وجود بغلش کنی.«
او در ایــن کتاب از آیــات قرآن، ســخنان حضــرت علی)ع(، واژگان التیــن و اطالعــات مفیدی دربــاره جامعــه آمریکا و ایرانیــان مقیم در این کشــور اســتفاده کرده کــه آوردن این مطالــب باعث جذابیت اثــر و خلق رمانی متفــاوت و خواندنی شده است.
قســمتی ا ز متــن ا یــن ر مــا ن ر ا بخو ا نیــد :
» توی زندهگی مان که مجال نشــد بیاییم ببینیم این طرف آب چه
خبر است، گفتیم حاال سر فرصت بیاییم یک آب و هوایی تازه کنیم.
زنده گی نبود کــه المذهب! جبهه، جبهه، جبهه... پاری وقت ها هم
زورکی یک تکه مر خصی می چپاندند آن وسط. کانه غذا گداییهای
لشگر ده. یک هو وسط کلی سیب زمینی می رسیدی به یک جسم
گردآلوی قهوه ای. از ته دل قیه می کشــیدی کــه عاقبت یک تکه
گوشــت به ات رســیده، اما همان را که به دهان می گذاشتی، تازه
می فهمیدی، لیمو عمانی بوده! مرخصی های ما هم همین شــکلی
بودند. فکر می کردیم مرخصی است...«
======================================
989
باشگاه خبرنگاران جوان: چرا بازيگران الگو میشوند؟
http://www.yjc.ir/fa/news/4842027/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D9%8A%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88-%D9%85%D9%8A%E2%80%8C%D8%B4%D9%88%D9%86%D8%AF
مهدی مظفری نیا-اردیبهشت93
بازیگر کسیست که هیچکس نیست. بازیگر کسیست که در جای دیگران است و در حقیقت جای او جای دیگران است و خود بیجا و بیوتن است
======================================
988
خبرگزاری تسنیم:نمایشگاه کتاب از تخفیف به سبک بوتیک تا درسهای آیتالله تهرانی در «رسائل بندگی»
http://mobile.tasnimnews.com/fa/%D8%AE%D8%A8%D8%B1/1393/02/20/364185
...-اردیبهشت93
ذیل تصویری از سیلورمنهای نمایشگاه کتاب
حضور مردان نقرهای یا به قول آمریکاییها سیلور من، در نمایشگاه کتاب از سرگرمیهای عجیب برای مخاطبان ایرانی محسوب میشود. به قول «بیوتن» رضا امیرخانی «آلبالا لیلوالا» یا «البلاء للولاء».
======================================
987
خبرگزاری مهر: مزینانی و امیرخانی را نویسنده می دانم
http://www.mehrnews.com/detail/News/2286566
...-اردیبهشت93
یوسفعلی میرشکاک هم که از میانه های این نشست به جمع خبرنگاران ملحق شده بود، با اشاره به رمان «آه با شین» گفت: با این کتاب مزینانی، به این موفقیت رسیدیم که رئالیسم جادویی را به نفع فرهنگ خودمان مصادره کنیم. این اعتقاد من است. در بررسی رمان و داستان بسیار سخت گیر هستم و مهمتر از همه به نثر و تکنیک اهمیت می دهم. از بین نویسندگانی که امروز می شناسیم، محمدکاظم مزینانی و رضا امیرخانی را نویسنده می دانم. البته این حرف به آن معنی نیست که هرچه رضا امیرخانی می نویسد، می پسندم. مثلا «من او» این نویسنده در مقاطعی، مدرن بازی است و اصلا به فضای داستان نمی خورد ولی او با «بیوتن» تلافی این موضوع را درآورد و جبران کرد.
وی افزود: من رمان را این گونه می بینم که یک پیکره و فرم است که مانایی داشته باشد. در «بیوتن» امیرخانی توقعی که داشتم، برآورده کرد. به او هم گفتم که رضا آن چیزی که می خواستم نوشتی. پس دیگر نمی نویسم. با «شاه بی شین» مزینانی هم امیدوارم شدم و دیدم که یک نویسنده دیگر پیدا کرده ایم. می دانم که کسانی هستند که کتابشان به چاپ صد و بیستم رسیده ولی منظور من از نویسنده مزینانی و امیرخانی هستند
======================================
986
یک دانشجوی اعصاب داغون: شب که می شود
http://daneshjoosh.blogfa.com/post/383/%D8%B4%D8%A8-%DA%A9%D9%87-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF
سجاد علیزاده-اردیبهشت93
نمی دانم امیرخانی در کدام کتاب بود امّا به گمانم کتاب "بیوتن" بود که چُنینی گفته بود ارمیا با خودش :
خداوند گفته است که شب را و همسر را و مسکن را برای آرامش شما قرار دادیم !
و اکنون شب است و من در مسکن اَم هستم و در کنار همسرم ولی در آرامش نیستم !
و من به این فکر می روم که آیا در چُنین زمانی که در بالا ذکر شد در آرامش خواهم بود ؟!
======================================
985
حسبنا الله: بهترین شغل های دو دنیا!
http://beida.blogfa.com/post/8
فاطمه-فرودین93
بعدها که کمی بزرگ تر شده بودم، به فکر نون و آب هم افتادم. ترجیح می دادم که شغلم طوری باشد که دیگران خیلی نه و نوو درش نیاورند. هرچند که به قول امیرخانی، خودم به تنهایی تاپ تن آدم هایی هستم که نظرشان برایم مهم است اما خوب آدم با دیگران زنگی می کند دیگر.
======================================
984
مطالعات داستانی: بررسی و تحلیل رمان بیوتن با تأکید بر عنصر شخصیت و شخصیّت¬پردازی
http://pl.journals.pnu.ac.ir/issue_24_25_%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87%201.html
مصطفی گرجی؛ یوسف رضا حامدی-اسفند92
ﺑﺮرﺳﻲ و ﺗﺤﻠﻴﻞ اﻳﻦ رﻣﺎن ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ «ﺑﻴﻮﺗﻦ» اﮔﺮﭼﻪ ﻣﺴﺘﻘﻴﻤﺎً ﺑﻪ ﺣﻮزه ادﺑﻴﺎت
دﻓﺎع ﻣﻘﺪس ﻣﺮﺑﻮط ﻧﻤﻲﺷﻮد، ﺑﻪ دﻟﻴﻞ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺨﺼﻴﺖ اول داﺳﺘﺎن از ﻃﻴﻒ ﺑﺎزﻣﺎﻧﺪﮔﺎن 78
ﺟﻨﮓ از ﻳﻚ ﺳﻮ و ﺣﻀﻮر ﺧﺎﻃﺮات ﺟﻨﮓ در ﮔﻔﺘﺎر، ﻛﺮدار و ﻛﻨﺶﻫﺎ از ﺳﻮﻳﻲ دﻳﮕﺮ و
ﺳﻴﻤﺎ، و ﻧﺎم ﺷﺨﺼﻴﺖﻫﺎ و ﻋﻨﻮان داﺳﺘﺎن ازﺳﻮﻳﻲ دﻳﮕﺮ ذﻳﻞ ادﺑﻴﺎت دﻓﺎع ﻣﻘﺪس ﻗﺎﺑﻞ
ﺗﻔﺴﻴﺮ و ﺗﺒﻴﻴﻦ اﺳﺖ. ﺷﺨﺼﻴﺖ/ ﺷﺨﺼﻴﺖﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻳﻚ ﺗﺄوﻳﻞ ادﺑﻲ و ﻓﻠﺴﻔﻲ از اﻳﺮان
ﺟﺎن ﺑﻪ آﻣﺮﻳﻜﺎي ﺗﻦ ﻫﺒﻮط ﻛﺮدهاﻧﺪ و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺤﻮل دروﻧﻲ و ﺑﺮوﻧﻲ، از ﮔﻔﺘﻤﺎﻧﻲ
ﻛﺎﻣﻼً ﺷﺮﻗﻲ و ﺳﻨﺘﻲ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻤﺎﻧﻲ دﻳﮕﺮ در اﻓﺘﺎده و ﻧﺎﺧﻮاﺳﺘﻪ اﻳﻦ دو ﻧﻴﻤﻪ وﺟﻮدي آﻧﻬﺎ
(ﺳﻨﺘﻲ و ﻣﺪرن، ﺷﺮﻗﻲ و ﻏﺮﺑﻲ، دﻳﻦ و ﺗﺠﺪد، ﺟﻨﮓ و ﺻﻠﺢ، زﻳﺎرت ﻋﺎﺷﻮرا و ﻋﻼﻣﺖ
ﺳﺠﺪه واﺟﺐ ﺑﺎ آﻣﺪن ﻧﺎم دﻻر و ...) در ﺗﻌﺎﻣﻞ و در ﻣﻮاردي ﺗﻘﺎﺑﻞ ﻫﻢ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪاﻧﺪ.
ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه در اﻳﻦ رﻣﺎن ﻋﻠﻲرﻏﻢ ﺑﺮﺧﻲ دﻳﺪﮔﺎهﻫﺎي اﻓﺮاﻃﻲ ﺷﺨﺼﻴﺖﻫﺎي داﺳﺘﺎن ﺑﻪ
وﻳﮋه در ﺗﺄوﻳﻞ آﻳﺎت ﻗﺮآﻧﻲ از ﺟﻤﻠﻪ ﺗﺄوﻳﻞ ﻳﺎﺳﻴﻦ ﻗﺮآن (ﻗﻠﺐ ﻗﺮآن) ﺑﻪ USA و آوردن
ﻋﻼﻣﺖ ﺳﺠﺪة واﺟﺐ ﺑﺎ آﻣﺪن ﻧﺎم دﻻر ﻳﺎ ﺗﺄوﻳﻞ آﻳﺎﺗﻲ ﭼﻮن «انّ ﺑﻌﺾ اﻟﻈّﻦ اﺛﻢ» ﺑﻪ
ﺻﻮرﺗﻲ ﻛﺎﻣﻼً ﻫﺮﻣﻨﻮﺗﻴﻜﻲ؛ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﻲ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ اﺳﺖ در ﺣﻮزة ﺷﺨﺼﻴﺖﭘﺮدازي در
ﻣﺤﻮرﻫﺎي ﮔﻔﺘﺎر، ﻛﺮدار، ﺳﻴﻤﺎي ﻇﺎﻫﺮي و ﻧﺎم و ﺟﺎﻳﻨﺎمﺷﻨﺎﺳﻲ، داﺳﺘﺎن را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻜﻲ
از داﺳﺘﺎنﻫﺎي ﻣﻮﻓﻖ و ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬار ادﺑﻴﺎت دﻓﺎع ﻣﻘﺪس ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﻨﺪ؛ اﮔﺮﭼﻪ در ﻣﻮاردي در
زﻣﺮة ادﺑﻴﺎت اﻧﺘﻘﺎدي دﻓﺎع ﻣﻘﺪس ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻔﺴﻴﺮ و ﺗﺒﻴﻴﻦ اﺳﺖ.
صفحه 161-183
======================================
983
نقد ادبی(فصلنامهی پژوهشی): ﻧﻘﺪ و ﺑﺮرﺳﻲ ﺷﮕﺮدﻫﺎي ﻓﺮاداﺳﺘﺎن در رﻣﺎن ﺑﻴﻮﺗﻦ
file:///C:/Users/SP%20Notebook.ir/Downloads/LCQ57971290198600.pdf
http://lcq.modares.ac.ir/issue_1266_1271_%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87%209.html
سحر غفاری-اسفند92
چکیده |
شگردهای چاپی و نوآوری در شیوة روایت، رمان بیوتن را به یک فراداستان شبیه کرده است: فراداستان، یکی از شایعترین انواع داستانهای پسامدرن، داستانی است خود-ارجاع که با فنون گوناگون، نظیر اتصال کوتاه، بینامتنیت، فرجامهای چندگانه، افشای صنعت، و غرابت در حروفچینی نحوة برساخته شدن خود را افشا میکند. در نگاه اول چنین به نظر میرسد که بیوتن نیز یک فراداستان است؛ بدین معنا که نویسنده سعی کرده با بازیگوشیهای چاپی ورود به داستان ارائه ی چند فرجام برای داستان چاپ علامت های مختلف در حاشیه ی متن داستان را به تقلید از رمان های پسامدرن غرب وارد حیطه ی پسامدرنیسم کند ولی با تحلیل متنی شگردهای بهکاررفته در این داستان و با استفاده از آرای برایان مکهیل و پتریشیا وُ، دو نظریهپرداز مطرح پسامدرنیسم، معلوم میشود که این رمان نتوانسته وارد حیطة پسامدرنیسم شود.زیرا شرط اول و اساسی ورود به پسامدرنیسم فقدان یک نظریه یا ایدئولوژی آوانگارد است اصلی که به تمامی در بیوتن نقض شده. |
======================================
982
یک دانشجوی اعصاب داغون: خود درگیری مزمن
http://daneshjoosh.blogfa.com/post/225/%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D8%B2%D9%85%D9%86
سجاد علیزاده-اسفند92
و اما لاس وگاس و "بیوتن" امیرخانی . یه جاییش هست میگه :
قبله آمالِ منی لاس وِگاس !!!!
البته اونجایی هم که تو دیسکو ، سوزان رو سِن داره میرقصه و اِرمیا مردّده که نمازش رو بخونه یا نه و تصمیمش - یعنی خوندن نماز تو دیسکو - رو اجرایی میکنه خیلی صحنه جالبیه ...
واقعا "بیوتن" بی نظیره ...
======================================
981
راسخون: درآمدی بر روایت شناسی در حوزه ی نقد ادبی با مروری بر داستان های کلاسیک و مدرن فارسی
https://www.rasekhoon.net/article/show/861775/%D8%AF%D8%B1%D8%A2%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87-%DB%8C-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%B3%DB%8C%DA%A9-%D9%88-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C/
الهام حدادی-بهمن92
در این جستار، روایت شناسی به عنوان الگویی عملی در تحلیل روایی داستان و متن معرفی می شود و مؤلفه های رویکرد روایت شناختی آن در برخی نمونه های داستانی فارسی تحلیل می شود؛ مانند «حکایت مکاران»، «ذکر بر دار کردن حسنک وزیر»، سه قطره خون، دو دنیا و بی وتن.
...
در این حالت، زمان سخن صَرف توصیف یا تفسیر می شود. زمان داستان از حرکت باز می ایستد و هیچ کنشی انجام نمی شود. برای تداوم در بخش درنگ توصیفی نمونه ای از داستان بی وتن نوشته ی رضا امیرخانی را ذکر می کنیم. درنگ توصیفی در روایت بی وتن کاربرد فراوانی دارد؛ به گونه ای که راوی به وسیله ی درنگ توصیفی توانایی بیان ذهنیت اشخاص و حوادث متفاوت داستان را یافته است. در درنگ توصیفی مخاطب از طریق توضیحات راوی در باب مسائل مختلف، توانایی شناخت و فهم عمیق از حوادث را به دست می آورد. در عین حال، سرعت خوانش مخاطب کم می شود و زمان داستان به صورت غیرمحسوس می گذرد و مخاطب آن قدر درگیر موضوعات مختلف داستانی می شود که حس گذر زمان را از دست می دهد. درنگ توصیفی در روایت بی وتن به دو شکل است:
1. درنگ توصیفی ذهنیت ارمیا در مورد سهراب و خاطرات جنگ در گذشته:
آخر بچه ی کربلای پنج را به فیفث اونیو؟ خدایا من ارمیا معمر جمعی گردان 24 لشکر 10 سیدالشهدای توی خیابان پنجم نیویورک چه کار کنم سهراب سهراب توی سرم تلنگر می زند که نه عمو از یادی پرت و پلا می گویی آدم ها همه به فکر خیابان ها هستند همیشه توی کربلا پنج یک جلد بلند شدی برای زدن آ. پی. جی. گذاشتن ش روی شانه و جلو رفتی.
2. درنگ توصیفی ذهنیت (ارمیا، نویسنده، راوی) در باب موضوعات و مسائل مختلف زندگی در آمریکا و ایران مانند نشانه ی پول یا دلار که اغلب وجه نمایانِ درنگ توصیفی است.
[گزارش راوی:] کمی از ظهر گذشته است و کار جابه جایی اسباب دفتر خشی تمام شده است حالا پنج نفری نشسته اند توی لابی خشی و آرمیتا روی مبل دو نفره نشسته اند بیل لم داده است و ارمیا تکیه داده است به دیوار و جیبش هم مدام به ساعت ش نگاه می کند... (امیرخانی، 1387: 175).
[گزارش نویسنده:] نویسنده که بی خیال خدای من و زبان معیار شده است، می نویسد: اگر نبود مرگ که زنده گی این بچه سوسول ها هیچ نکته ی دراماتیکی نداشت... (همان، 144).
در همين رابطه :
.آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (1-10)
آنچه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (11)
آنچه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (12)
آنچه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (13)
آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (14)
آنچه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (15)
آنچه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (16)
آنچه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند(17)
آنچه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (18)
آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (19)
آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (20)
آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (21)
آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (22)
آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (23)
آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (24)
آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (25)
ن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (26)
ن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (27)
آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (28)
آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (29)
آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (30)
. آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (31)
. آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (32)
. آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (33)
. آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (34)
. آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (35)
. آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (36)
. آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (37)
. آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (38)
. آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (39)
.آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (40)
. آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (41)
. آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (42) +ضرغامی، چرا روشنفکرنمایان بیوتن! را تحویل گرفتی؟!+انتشار کتاب هاروارد مک دونالد+دوست دارم بیوتن را ریزریز کنم!+چرا تیم قوچانی به امیرخانی اقبال نشان می دهد؟
. آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (43) +رضا امیرخانی و کازینو+حال کتابخوانهایی مثل ما را به هم زد بیوتن+در عجبم از " رضا امیرخانی " که با این همه ابتکارات و نوآوری های زبانی ، رسم الخط و نوشتاری، چرا عنوان یکی از رمان هایش را به جای " بی وتن " ، گذاشته : "بیوتن "+تخریب مزار شهدا و بیوتن
. آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (44) چرا گردن کلفت را گ-ردنک-لفت نوشتهاید در سایت ادبیات ما880+رفقای مشدی876+با خواندن بیوتن تصمیم گرفتم داستان بنویسم868+شب قدر و بیوتنخوانی866+بیوتن روایت یک عشق توخالی و پوچ862
. آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (45) +خرید تلفنی پرفروشهای سام+از کتاب برمیآید که نویسنده فضاهای روشنفکری و مذهبی را درک کرده است899+بدم میآد از رمانهای احساسی898+پشم و شیشهای ها897+بیشترین انتخاب تهرانیها و فروش تلفنی بیوتن895+جناب میرشکاک در مجلهی پنجره، به بیوتن میتوان دل بست894+شب قدر با طعم ارمیا890+به قول رضاامیرخانی اول باید تکلیف خودمان را با امریکا روشن کنیم888+از هاروارد تا مک دونالد بهتر است از بیوتن885
. آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (46) شعرا به انبیا تشبه دارند، نویسندهگان به الله920+طای وتن باید دسته باشد که بشود گرفتش919+بزرگترین منارهی جهان اسلام وسط تهران916+این کتاب یک شاهکاره915+کتابفروش گفت بیوتن را نخوان!911+چرا رمانهای ایرانی نوبل نمیگیرند؟908+جناب محسن مومنی:کاش ارمیا اینقدر منفعل نبود،905+خیانت بیوتن901+خرید تلفنی پرفروشهای سام+از کتاب برمیآید که نویسنده فضاهای روشنفکری و مذهبی را درک کرده است899+بدم میآد از رمانهای احساسی898+پشم و شیشهای ها897+بیشترین انتخاب تهرانیها و فروش تلفنی بیوتن895+جناب میرشکاک در مجلهی پنجره، به بیوتن میتوان دل بست894+شب قدر با طعم ارمیا890+به قول رضاامیرخانی اول باید تکلیف خودمان را با امریکا روشن کنیم888+از هاروارد تا مک دونالد بهتر است از بیوتن885
.آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (47) چالش بیوتن علم و بیوتن دین940+بیوطن هم بودی بیرگ نباش937+بامرکب گشتم وجزو رکب زنها شدم، تن به تن جنگیدم اما”بیوتن”تنها شدم931+کاش امیرخانی بخواند که بیوتن را دوست نداشتهام929+برای بار دوم خواندم... یکی از بهترین کتابهایی که...927+هفت سینی با سین سیلورمن بیوتن925+بعد از عید خواب و خوراکم شده بود بیوتن923+معرفی ویدیویی کتاب بیوتن921
. آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (48) بیوتن لامصب958+همیشه حرمله نیست...952+درباره ساختار بیوتن(نقدی مدرسی)950+چهلسالهگی در گپی با جناب وحیدزاده و جناب حبیبزاده948+بیوتن بینزیر!946
.آن چه در وب راجع به بيوتن نوشتهاند (49) کدام سایهی مشترک ما را همسایه کرده است؟978+بیوتن در میان پرفروشهای فروشگاه اینترنتی شهرکتاب972+بیوتن را خوب بخوانید967+بیوتن و رعایت اصول ایمنی در انتخاب عاروس!965
|